4 - 07 - 2024
فردای انتخابات چه میشود؟
بنیامین نجفی
جمعه 15 تیرماه دور دوم انتخابات ریاستجمهوری برگزار و سرانجام بعد از یک مارتن طولانی رییس دولت چهاردهم با رای مردم انتخاب میشود. اما جدا از بحثهای سیاسی و جناحی که این روزها بسیار داغ است، احتمالا سوال بسیاری از نخبگان و همینطور عموم مردم این است که قرار است برای اقتصاد کشور و معیشت مردم چه اتفاقی بیفتد؟
واقعیت این است که در اقتصاد چیزی به عنوان معجزه وجود ندارد و عصای جادویی در کار نیست که با یک حرکت تمام مشکلات نیست و نابود شود. مشکلات اقتصادی اساسا از جنس روندهایی است که در بلندمدت به ساختارها تحمیل میشود و حتی بهگونهای نیست که برخی از آنها ظرف یک دوره ریاستجمهوری چهار ساله به طور کامل قابل حل کردن باشد. میتوان به لیست بلندبالایی از این دست چالشها اشاره کرد. چالشها و ابرچالشهایی مثل تورم مزمن، رشد اقتصادی پایین، تداوم تحریمها، چالشهای محیطزیستی و بحران آب، فقر مطلق و نرخ بیکاری دو رقمی مشکلاتی نیستند که فردای انتخابات قابل حل باشند. تنها اتفاقی که در روز شنبه میتواند رخ دهد واکنش فضای کلی اقتصاد به انتخاب مردم است. اینکه آیا اقتصاد خود را برای روند رو به اصلاح و بهبود آماده خواهد کرد یا اینکه همچنان در حال و هوای برزخی و بلاتکلیفی باقی میماند؟ در حقیقت مهمترین اتفاق ترسیم یک چشمانداز است؛ چشماندازی که میتواند به سمت امیدواری به طرف حل مساله برود یا اینکه به حرکت در وضعیت موجود ادامه دهد و حتی امیدهای اندک هم برای حل مسایل از میان جامعه اقتصادی کشور رخت بربندد. اگر قرار است مشکلی مثل تورم حل شود ابتدا باید این باور در میان اکثریت شکل بگیرد که مسوولان، متولیان و سیاستگذاران توان حل این مشکل را دارند. تا زمانی که جامعه به این باور نرسد و سرمایه اجتماعی دولت در یک میزان حداقلی به سر ببرد، عملا راه برونرفتی از چالشهای اقتصادی وجود نخواهد داشت. اتفاقی که به اشکال مختلف در سالیان اخیر رخ داده است. به طوری که بخش قابلتوجهی از مردم از حل مشکلاتشان توسط دولت و مسوولان اقتصادی تا حدود زیادی قطع امید کردهاند و صرفا تبدیل به تماشاگر شدهاند و دیگر حتی مطالبهای هم برای جلوگیری از خسارتها نمیکنند. جامعه ایران نیاز به یک بازیابی و تعریف جدیدی از رابطه ملت و دولت دارد. اکثریت مردم باید باور کنند که مشکلات قابل حل است و برای آنها راهحل وجود دارد. همانطوری که در مقاطعی از تاریخ چهار دهه اخیر فضاهایی برای حذف موانع و رفع چالشها به واسطه سیاستهای درست به وجود آمد. امروز باید دولتی در مصدر امور قرار بگیرد که توانایی ایجاد یک اجماع در دو سطح نخبگانی و عمومی را داشته باشد و افرادی را به کار بگیرد که به رویکردهای علمی اعتقاد داشته باشند. چهار سال پیشرو مهمترین فرصت برای احیای سرمایه اجتماعی جامعه است؛ سرمایه اجتماعی که میتواند در خدمت حل مسائل اقتصادی و حتی غیر اقتصادی قرار بگیرد. برخلاف برخی تصورهای رایج، هیچ وضعیتی در عرصه عمومی و اجتماعی ابدی نیست و همه چیز به کنشها و رفتارهای جامعه از یکسو و سیاستمداران از سوی دیگر بستگی دارد. تاریخ و وقایع پیرامونی ما مسیر خطی ندارد و مدام دچار تغییر و تطور هستند. اگر تاریخ یک درس برای ما داشته باشد، آن یک درس همین است؛ باور به تغییر در جهت بهبود و اصلاح و باور به نیروی جامعه که میتواند دستکم زمینه را برای ترمیم اشتباهات و بازسازی روندهای غلط ایجاد کند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد