5 - 03 - 2017
فرانسه در انتظار انقلاب
فاطمه رحیمی- انتخابات ریاستجمهوری فرانسه پیامدهایی ورای مرزهای این کشور خواهد داشت. بیش از دو قرن از انقلاب فرانسه و سالهای زیادی از حتی تلاش برای اصلاحات در این کشور میگذرد. رکود سیاسی و اقتصادی نشان از کشوری دارد که برای دههها تغییراتی اندک را شاهد بوده، حتی در شرایطی که قدرت میان احزاب چپ و راست در گردش بوده است.
تاکنون انتخابات ریاستجمهوری سالجاری میلادی که هیجانانگیزترین آن در حافظه تاریخی است، وعده یک تحول را میدهد. احزاب سوسیالیست و جمهوریخواه که از زمان بنیانگذاری جمهوری پنجم که در نوع خود، یک انقلاب کوچک به حساب میآمد در سال ۱۹۵۸ قدرت را در دست داشتهاند، ممکن است در نخستین دور رایگیریهای ریاستجمهوری در ۲۳ آوریل حذف شوند. رای دهندگان فرانسوی ممکن است با یک انتخاب میان دو نامزد شورشی روبهرو شوند: مارین لوپن، رهبر کاریزماتیک جبهه ملی و امانوئل ماکرون، رهبر جبهه آزادی که سال گذشته بنیانگذاریاش کرد.
در مفاهیم این شورشها نمیتوان اغراق کرد. آنها واضحترین مثال یک روند جهانی هستند که تقسیمبندی قدیمی میان چپ و راست اهمیت خود را در برابر باز و بسته بودن از دست میدهد. نتیجه این روند ورای مرزهای فرانسه را تکان خواهد داد و میتواند جان دوبارهای به اتحادیه اروپا بدهد یا آن را نابود کند.
بینوایان
دلیل تقریبی این انقلاب، خشم رایدهندگان نسبت به طبقه حاکمیتی بیفایده کشورشان است. فرانسوا اولاند، رییسجمهور سوسیالیست فرانسه آنقدر محبوبیت خود را از دست داده که حتی برای انتخابات دور دوم شرکت نکرده است. اپوزیسیون، حزب راست میانه جمهوریخواه در اول مارس شاهد سقوط شانس خود بود، زمانی که فرانسوا فیون بهعنوان پرچمدار این حزب به دلیل پرداخت حدود یک میلیون یورو از پول دولتی به همسر و فرزندانش برای مشاغل قلابی به طور رسمی مورد بازجویی قرار گرفت. وی با وجود آنکه گفته بود از رقابتها کنار نرفت اما شانس او برای پیروزی به شدت کاهش یافته است.
آنچه بر خشم رایدهندگان میافزاید اندوه آنها از شرایط فرانسه است. نظرسنجی که سال گذشته انجام شد نشان داد که مردم فرانسه بدبینترین افراد روی زمین هستند؛ ۸۱ درصد آنها گلهمند هستند که شرایط جهان رو به وخامت است و تنها سه درصد میگویند شرایط رو به بهبود است. بخش عمده این اندوه ناشی از شرایط اقتصادی است. اقتصاد فرانسه مدتهاست که در رکود است؛ یک چهارم جوانان فرانسه بیکار هستند. از میان آنهایی که شاغل هستند، تعداد اندکی دارای شغلی هستند که مانند والدینشان به آنها احساس رضایت دهد. در مقابل مالیات بالا و مقررات سخت، آنهایی که طرحهای ابتکاری داشتهاند، مدتهاست که به خارج رفتهاند و اغلب هم مقصدشان لندن بوده است. اما این ناراحتی ورای رکود استانداردهای زندگی است. حملات تروریستی مکرر اعصابها را به هم ریخته و شهروندان را مجبور کرده در شرایط اضطراری زندگی کنند و با بزرگترین جامعه مسلمان در اروپا با شکافهای فرهنگی عمیق روبهرو شوند.
بسیاری از این مشکلات در طول دههها شکل گرفته اما نه راستیها و نه چپیها قادر به حل آنها نبودهاند. ماکرون و لوپن هم بر این ناامیدی دامن میزنند اما راهکارها و درمانی کاملا متفاوت را ارائه میکنند. لوپن نیروهای خارجی را سرزنش میکند و وعده حفاظت از رایدهندگان را با ترکیب حصارهای بیشتر و رفاه اجتماعی گستردهتر میدهد. در مقابل ماکرون عقایدی خلاف لوپن دارد و به باز بودن درهای کشور معتقد است که میتواند فرانسه را قویتر کند.
با این حال هر دوی آنها در حال انکار وضعیت موجود هستند. پیروزی ماکرون بیانگر آن است که لیبرالیسم همچنان اروپاییان را جذب میکند. پیروزی لوپن فرانسه را فقیرتر، منزویتر و کریهتر میکند. اگر لوپن فرانسه را از یورو خارج کند، آغازگر یک بحران مالی است که تهدیدی برای اتحادیهای است که با تمام نواقصش صلح و رفاه را برای شش دهه در اروپا ارتقا داده است. ولادیمیر پوتین عاشق این شرایط میشود. شاید اصلا تصادفی نباشد که حزب لوپن وام هنگفتی از یک بانک روسی دریافت کرده و سازمان ماکرون با بیش از چهار هزار حمله هکری مواجه شده است.تنها دو ماه مانده به این انتخابات به نظر میرسد لوپن نتواند به پست ریاستجمهوری چنگ بزند. نظرسنجیها نشاندهنده پیروزی او در دور اول و شکستش در دور دوم است اما در این انتخابات خارقالعاده، هر اتفاقی ممکن است رخ دهد. فرانسه یک بار جهان را تکان داده است و باز هم میتواند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد