18 - 06 - 2023
فرار از ازدواج از ترس فقر
«جهانصنعت»- «چرا ازدواج نمیکنی؟» این روزها هر جوانی فارغ از سن و سال و جنسیت در هر محفلی باید پاسخگوی این سوال تکراری باشد. این در حالی است که هیچ کس از او نمیپرسد دلیل اینکه قید ازدواج را زدی چیست؟! حتی برخی مسوولان هم هنوز عمق فاجعه مشکلات اقتصادی را درک نکردهاند. اما آمارهای سه رخداد حیاتی طلاق، ازدواج و ولادت در کشور در فاصله سالهای ۱۳۸۷ تا پایان فصل پاییز ۱۴۰۱ نشان داد که در این مدت، آمار طلاق با وجود ایجاد محدودیتهای قضایی در مسیر طلاق توافقی و تلاش نهادهای متولی «بهزیستی» برای واداشتن زوجین به سازش و انصراف از طلاق، روند افزایشی داشته و همزمان، آمار ازدواج و ولادت با وجود توزیع مشوقهای ریالی و تسهیلات نقدی و غیرنقدی کاهش یافته است. دیروز «مهدی متقیفر» مدیرکل دفتر برنامهریزی و توسعه اجتماعی جوانان وزارت ورزش و جوانان «نداشتن گزینه مناسب» را عامل اول ازدواج نکردن جوانان دانسته و تاکید کرده است: «همواره استانهایی که بهرهمند هستند ازدواج پایینتری را نسبت به استانهای محرومتر تجربه میکنند. سال گذشته تعداد ازدواجهایی که رخ داده در استانهای محروم کاهش کمتر و در استانهای بهرهمند کاهش بیشتری داشته است. این نشان میدهد در کنار اینکه درخصوص مسائل اقتصادی دغدغه داریم، تلاش میکنیم در حوزه مسائل فرهنگی نیز ورود جدی داشته باشیم.» بسیاری از جامعهشناسان دلیل اصلی کاهش ازدواج در کشور را مشکلات اقتصادی میدانند، چراکه برای آغاز زندگی دونفره اگر طرفین قید عروسی و هزینههای مجلل آن را بزنند حداقل باید یک مسکن هر چند اجارهای برای خود در نظر بگیرند که طبق گزارشهای مرکز آمار ایران متوسط قیمت مسکن شهر تهران در پاییز سال ۱۳۸۹، یک میلیون و ۱۸۳ هزار تومان بوده است، این میانگین قیمتی، ۱۲ سال بعد یعنی پاییز ۱۴۰۱ در اتفاقی بیسابقه تا ۴۸ میلیون و ۲۸۸ هزار تومان رشد کرده است. به عبارتی میتوان گفت متوسط قیمت مسکن شهر تهران در بازه زمانی پاییز ۱۳۸۹ تا فصل مشابه آن در سال ۱۴۰۱ حدود ۲۶ برابر شده و حدود دو هزار و ۵۰۰ درصد افزایش قیمت داشته است. به عبارت دیگر، در سال ۱۳۸۹ یک فرد با حدود ۱۱۱ میلیون تومان میتوانست یک آپارتمان در سطح متوسط بخرد، اما حالا باید برای همان واحد مسکونی حدود سه میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان هزینه کند. از طرفی اجاره یک خانه ۳۰ متری در مناطق جنوب تهران حداقل ۲۰۰ میلیون تومان ودیعه و اجاره ۶ میلیون تومان است. بررسی بازار لوازم خانگی نیز نشان میدهد در زمان حاضر اکثر شرکتها از جمله پاکشوما، امرسان، آبسال، هیمالیا و دیپوینت قیمتها را غیرقانونی ۱۰ تا ۲۰ درصد گران کردهاند، ولی خبری از برخورد با متخلفان نیست.
خط فقر۳۰ میلیون تومانی
این روزها اگر از خیابان جمهوری گذر کنید با تماشای قیمت لوازم خانگی شوکه میشوید.
قیمت متوسط یک یخچال تولید داخلی به ۶۰ میلیون تومان، ماشین لباسشویی ۲۷ میلیون تومان و ظرفشویی هم به ۳۰ میلیون تومان رسیده است. از طرفی قیمت اقلام اساسی نیز طی دو سال اخیر ۱۰۰ تا ۳۰۰ درصد افزایش داشته است، بنابراین تمام این موضوعات دست در دست هم داده تا جوانان به سمت تشکیل خانواده نروند و عطای آن را به لقایش ببخشند، چراکه به گفته «محمد باقریبنایی» عضو کمیسیون اقتصادی مجلس خط فقر در تهران به «۳۰ میلیون تومان» رسیده است. با توجه به چنین رقمی اکثر جوانانی که میخواهند ازدواج کنند زیر خط فقر هستند، بنابراین آنها برای ازدواج اوضاع اقتصادی و عواقب وخیمتر شدن آن را در نظر میگیرند و ترجیح میدهند، خود را درگیر چنین وضعیتی نکنند. به عبارتی عدم توانمندسازی اقتصادی افراد در تامین معاش یک خانواده، هم استحکام خانوادههای موجود را تحت تاثیر قرار میدهد و هم شکلگیری خانوادههای جدید را با مشکل روبهرو میکند، از این رو افراد در سطح اول رفع نیازهای خود با مشکل روبهرو میشوند، بنابراین به سطوح دیگر که تشکیل خانواده و تامین نیازهای عاطفی را شامل میشود، وارد نمیشوند.
ازدواج سخت
«امانالله قراییمقدم» جامعهشناس با اشاره به اینکه مشکلات اقتصادی یکی از مهمترین دلایل کاهش ازدواج در میان جوانان است، به «جهانصنعت» گفت: با اینکه بارها درخصوص تبعات تورم و مشکلات اقتصادی هشدار دادهایم، اما متاسفانه این روزها شاهد افزایش قیمتها در سطوح مختلف هستیم. این در حالی است که دولتها هم در این زمینه هیچگونه فعالیت موثری انجام ندادهاند، تا اینکه روزبهروز شاهد گسست نهاد خانواده هستیم. با توجه به روندی که از گذشته شروع شده بود، پیشبینی میشد نرخ ازدواج دائما با کاهش روبهرو شود. وی افزود: از گذشته به صورت سنتی، تحصیل جوانان در دانشگاه و همچنین سربازی رفتن پسران، حداقل ۶ سال ازدواج را در حالت طبیعی به عقب میانداخت. زمانی که یک جوان از دانشگاه یا سربازی فارغ میشود، میخواهد شغلی پیدا کند تا براساس درآمدش نسبت به ازدواج اقدام کند. اینها همه شرایطی است که در حالت عادی و ثبات اقتصادی میتوان برای عدم ازدواج متصور بود، اما این روزها به دلیل عدم ثبات اقتصادی و بیکاری قشر زیادی از جوانان طبیعی است که موضوع ازدواج به فراموشی سپرده شود، بنابراین در حال حاضر مهمترین دلیل مربوط به اوضاع بد اقتصادی، عدم تامین معیشت خانواده، بیکاری و افزایش آن، گرانی، افزایش تورم و سایر دلایل اقتصادی است. این موضوع باعث شده سن ازدواج افزایش یابد. در حال حاضر براساس آمارهای رسمی بیش از ۱۱درصد از جمعیت فعال کشور که بالغ بر ۴ میلیون نفر میشود، بیکار هستند، هرچند به نظر میرسد تعداد بیکاران بیش از آمارهای رسمی باشد. به گفته «محمد باقریبنایی» عضو کمیسیون اقتصادی مجلس خط فقر در تهران به «۳۰ میلیون تومان» رسیده است. با توجه به چنین رقمی اکثر جوانانی که میخواهند ازدواج کنند زیر خط فقر هستند، بنابراین آنها برای ازدواج اوضاع اقتصادی و عواقب وخیمتر شدن آن را در نظر میگیرند و ترجیح میدهند، خود را درگیر چنین وضعیت وحشتناکی نکنند. قراییمقدم اظهار کرد: در حال حاضر سن ازدواج در بین پسران ۵/۲۸ تا ۳۰ و در بین دختران ۲۵ تا ۵/۲۶ است که نسبت به گذشته با افزایش زیادی روبهرو شده است. بخش دوم دلایل کاهش نرخ ازدواج مربوط به تغییر نگرش و فکر جوانان نسبت به مقوله ازدواج است. در دوران مدرن ازدواج اهمیت سنتی خود را از دست داده است. این موضوع دههها است که در اروپا رخ داده، اما در کشور ما طی یک دهه اخیر این مساله بسیار پررنگ شده است. در این مدت بسیاری از جوانان نسبت به ازدواج بیتفاوت شدهاند و در کنار مسائل اقتصادی، تغییر نگرش جوانان نسبت به ازدواج، در کاهش آمار ازدواج موثر بوده است. این جامعهشناس با اشاره به اینکه به دلیل عدم امید به آینده، جوانان انگیزهای برای ازدواج ندارند، بیان کرد: به دلیل شرایط اقتصادی کشور جوانان امیدی به آینده ندارند و این موضوع باعث ناامیدی و یاس آنها شده، زیرا هیچ چشماندازی برای پیشرفت در شرایط امروز کشور برای خود متصور نیستند، بر همین اساس تن به ازدواج نمیدهند. قراییمقدم همچنین عدم مسوولیتپذیری در جوانان را از دیگر دلایل کاهش ازدواج و افزایش طلاق برشمرد و گفت: جوانان تنوعطلب شدهاند و با توجه به وجود شبکههای اجتماعی ارتباط انسانها با یکدیگر نیز متنوع و متفاوت شده، بنابراین در چنین شرایطی همزمان با کاهش ازدواج، نرخ طلاق نیز بالا میرود. تمامی دلایلی که برای کاهش ازدواج شمرده شد، در مورد افزایش طلاق نیز وجود دارد، بدین معنی که بدتر شدن اوضاع اقتصادی به کاهش سطح رفاه خانوادههای متوسط منجر شده، بهطوری که در این خانوادهها طلاق بیشتر میشود، این در حالی است که در خانوادههای متمول به دلیل سطح اقتصادی بالا و رفاهی که وجود دارد طلاق به نسبت طبقه متوسط کمتر است.
نداشتن امید به آینده
قراییمقدم افزود: در اغلب خانوادههای فرودست به دلیل وجود پیوندهای سنتی، نرخ طلاق بسیار کمتر از طبقه متوسط است، بنابراین آن چیزی که نرخ طلاق را با رشد روبهرو کرده، ازدیاد طلاق در طبقه متوسط است که این موضوع نیز به همان دو بخشی که در مورد ازدواج به آن اشاره شد، مرتبط است. به بیان دیگر چیزی که نرخ طلاق را در حال حاضر افزایش داده، وضعیت بد معیشتی طبقه متوسط است که درگیریها بین خانوادهها را با افزایش روبهرو کرده است. در کنار عامل اقتصادی، تغییر نگرش و تفکر و همچنین تنوعطلبی که به آن اشاره شد، افزایش طلاق را تشدید کرده است. این جامعهشناس بیان کرد: طبیعتا زمانی که با کاهش ازدواج و افزایش طلاق روبهرو شویم، نرخ فرزندآوری نیز بسیار کاهش خواهد یافت. در این رابطه عدم وجود چشمانداز امید بخش اقتصادی و اجتماعی و نداشتن امید به آینده دلیل اصلی و مهم برای کاهش فرزندآوری است، همچنین افزایش زاد و ولد به عنوان یک ارزش اجتماعی خاصیت خود را به نوعی از دست داده، این در حالی است که امروزه تغییر چنین تفکری سخت است و دیگر تعدد فرزندآوری نوعی ارزش اجتماعی به حساب نمیآید، بنابراین عوض کردن این تفکر به خصوص در بین جوانان سخت است. هزینه فرزندآوری و اوضاع بد اقتصادی نیز مزید بر علت شده تا خانوادهها از داشتن فرزند صرفنظر کنند. وی افزود: با توجه به چنین شرایطی و ادامه روند موجود، روزبهروز بر تعداد طلاقها افزوده میشود و به تبع آن تعداد ازدواجها کاهش مییابد. در نتیجه این اتفاق، نرخ باروری در کشور همچنان سیر صعودی خود را ادامه میدهد که نتیجه آن کاهش جمعیت کشور در دو دهه آینده و افزایش جمعیت سالمند و از کار افتاده خواهد بود که این موضوع تبعات اجتنابناپدیر خود را به دنبال خواهد داشت.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد