28 - 11 - 2019
سالروز درگذشت بهرام چوبین
مولف «تاریخ نوابغ نظامی» که کتابی به زبان انگلیسی است، روز درگذشت اسپهبد بهرام مِهران (بهرام چوبین) ژنرال معروف و نابغه نظامی قرن ششم میلادی ایران را پنجم می سال ۵۹۲ میلادی ذکر کرده است. وی که در «ری» به دنیا آمده بود در خراسان خاوری درگذشت.
به نوشته برخی از تاریخنگاران، سامانیان که باعث احیای زبان فارسی و فرهنگ ایرانی شدند از نسل بهرام چوبین بودهاند. مخالفت بهرام چوبین با پادشاه شدن خسروپرویز که اشتباهات این پادشاه مآلا به پایان عمر امپراتوری ایران در آن عصر انجامید از فصول آموزنده تاریخ عمومی است. بهرام پادشاهی خسروپرویز را هرگز تایید نکرد. خسروپرویز هنوز پایههای سلطنتش را استوار نکرده بود که با ضدیت ژنرال بهرام چوبین روبهرو شد زیرا بهرام شنیده بود خسروپرویز بر ضد پدرش به نوعی کودتا کرده بود. خسروپرویز چون یارای ایستادگی در برابر ژنرال بهرام را نداشت ۲۳ نوامبر سال ۵۸۹ میلادی به قسطنطنیه فرار کرد تا از موریس امپراتور روم شرقی کمک بخواهد.
موریس که در انتظار چنین فرصتی بود یک سپاه کامل در اختیار خسرو دوم قرار داد و خسرو با کمک این سپاه و هواداران داخلیاش در نبرد سال ۵۹۱ میلادی پیروز شد و به تخت سلطنت بازگشت، بهرام به خراسان رفت و بعدا همانجا درگذشت.
مورخان تاریخ جنگها، جنگ بلخ در سال ۵۸۸ را که فاتح آن بهرام چوبین بود، نبردی بیسابقه توصیف کردهاند زیرا در آن، نوعی موشک به کار رفت و به علاوه، یک سپاه کوچک از لحاظ شمار افراد، یک ارتش بسیار بزرگ را شکست داده بود.
به نوشته این مورخان، ۲۸ نوامبر سال ۵۸۸ میلادی در بلخ، ارتش ایران به فرماندهی ژنرال بهرام مِهران در جنگ با خاقان «شابه» امپراتور سرزمینهای شمال غربی چین که به خراسان بزرگتر دستاندازی کرده بود از سلاح تازهای که در آن نفت خام به کار رفته بود استفاده کرد.
خاقان شابه [خاقان= خان خانها- امپراتور، این واژه با تلفظ خاگان هنوز در مغولستان به کار میرود] زمانی از لشکرکشی ایران آگاه شد که بهرام تنها چهار روز تا بلخ فاصله داشت و چون شنید که بهرام با کمتر از ۱۳ هزار نفر آمده است چندان نگران نشد و با تمامی مردان قادر به حمل سلاح خود که مورخان یکصد تا سیصد هزار تَن گزارش کردهاند به مقابله با بهرام شتافت. در روز نبرد، بهرام به واحدهای آتشبار (نفتاندازان) توصیه کرد که حمله را با پرتاب پیکانهای شعلهور آغاز کنند و ادامه دهند تا آرایش سپاهیان خاقان بر هم خورد و قادر به تنظیم آن هم نباشند و به سواران کماندار (اسواران) گفت که همزمان با حمله نفتاندازان، با تیر چشم فیلهای سپاه خاقان را هدف قرار دهند، و در این جریان، خود با دو هزار سوار زبده قرارگاه خاقان را مورد حمله قرار داد. خاقان که انتظار حمله مستقیم به مقر خود را نداشت دست به فرار زد که کشته شد، سپاه عظیم او متلاشی گردید و پسر وی نیز بعدا به اسارت درآمد و جنگ فقط یک روز طول کشید که از شگفتیهای تاریخ نظامی جهان است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد