9 - 12 - 2019
به مناسبت تولد ۷۹ سالگی آقای هنرمند
کیارستمی اول تیرماه سال ۱۳۱۹ در تهران به دنیا آمد. در مدرسه جم در قلهک با آیدین آغداشلو همدرس شد. نخستین تجربه هنری او نقاشی بود. او این هنر را همچنان تا پایان دوران نوجوانی ادامه داد تا آنجا که در ۱۸ سالگی توانست در یک مسابقه نقاشی برنده جایزه شود. وی اندکی پس از این کامیابی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران پذیرفته شد. او در دانشگاه بیشتر به فراگیری نقاشی و طراحی گرافیک پرداخت و هنگام تحصیل برای تامین هزینههای زندگی به عنوان پلیس راهنمایی و رانندگی مشغول کار شد. کیارستمی از سال ۱۳۴۰ یعنی در دهه ۱۹۶۰ به عنوان نقاش تبلیغاتی در آتلیه هفت و یکی دو موسسه دیگر به کار طراحی جلد کتاب، پوستر و آگهیهای بازرگانی پرداخت و بعدها به «تبلی فیلم» رفت. از سال ۱۳۴۶ در سازمان تبلیغاتی نگاره به طراحی و ساختن تیتراژ فیلم پرداخت که نخستین آنها تیتراژ فیلم وسوسه شیطان ساخته محمد زریندست بود. طراحی پوستر و ساخت تیتراژ فیلمهای قیصر و رضا موتوری ساخته مسعود کیمیایی را او انجام داد. مدتی بعد به دعوت فیروز شیروانلو که مسوولیت «امور سینمایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» را داشت به کانون رفت و در سال ۱۳۴۹ فیلم کوتاه نان و کوچه را ساخت. در سال ۱۳۵۱ فیلم زنگ تفریح را ساخت و با ساخت فیلم مسافر در سال ۱۳۵۳ مطرح شد. او در سینمای بعد از انقلاب پایهگذار سینمایی شد که تا به حال فیلمسازان زیادی پیرو این نوع سینما، فیلم ساخته و مطرح شدهاند. عباس کیارستمی با فیلم طعم گیلاس در سال ۱۹۹۷ جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن را هم از آن خود کرده است.
کیارستمی از ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۶ روی هم رفته ۱۵۰ آگهی بازرگانی برای تلویزیون ایران ساخت. او تا پایان دهه ۱۹۶۰ آگهی آغاز فیلمهایی همچون قیصر ساخته مسعود کیمیایی و طرح کتابهای کودکان را انجام داد.کیارستمی در ۱۹۶۹ با پروین امیرقلی ازدواج کرد و در سال ۱۹۸۲ از او جدا شد. آنها از این پیوند، صاحب دو پسر به نامهای احمدزاده ۱۹۷۱ و بهمن زاده ۱۹۷۸ شدند. فرزند دوم او بهمن کیارستمی در سال ۱۹۹۳ در ۱۵ سالگی مدیر فیلمبرداری و کارگردان شد و فیلم مستند سفری به دیار مسافر را ساخت. او به دلیل حساسیت چشمانش به نور، معمولا از عینک تیره استفاده میکرد.
کیارستمی از جمله کارگردانانی است که پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران در کشور باقی ماند. او بر این باور است که «تصمیم به ماندن» مهمترین تصمیم او برای زندگی حرفهایاش بوده است. او میگوید که حضور همیشگیاش در ایران و ملیت ایرانی توانایی او در ساخت فیلم را دو چندان کرده است. وی در این باره گفت: «اگر درختی را که ریشه در خاک دارد از جایی به جای دیگر ببرید، آن درخت دیگر میوه نمیدهد و اگر بدهد آن میوه دیگر به خوبی میوهای که در سرزمین مادریاش میتواند بدهد نیست. این قانون طبیعت است. فکر میکنم اگر سرزمینم را رها کرده بودم درست مانند این درخت شده بودم.»
آغاز فیلمسازی
سال ۱۹۶۹ در سرآغاز دگرگونیهایی که گاهی موج نو سینمای ایران مینامند و با فیلمهایی چون گاو و قیصر و آرامش در حضور دیگران و رگبار شناخته میشود، کیارستمی کمک کرد تا بخشی برای فیلمسازی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تهران ایجاد شود. فیلم ۱۲ دقیقهای نان و کوچه ۱۹۷۰ ساخته کیارستمی، سرآغاز همکاری کانون در ساخت فیلم بود. این فیلم کوتاه نئورئالیست داستان بچه مدرسهای بیچاره را روایت میکرد که گرفتار یک سگ شده بود. فیلم بعدی زنگ تفریحنام داشت که سال ۱۹۷۲ ساخته شد. کمکم کانون به کارگاهی مهم برای ساخت فیلمهای ایرانی تبدیل شد و نه تنها فیلمهای کیارستمی بلکه فیلمهایی چون دونده و باشو، غریبه کوچک هم توسط همین کارگاه هنری ساخته شد. در دهه ۱۹۷۰ هنگام نو شدن ادبی فرهنگی سینمای ایران، کیارستمی به فردگرایی در فیلمسازی روی آورد. هنگامی که درباره نخستین فیلم او سخن به میان آمد او چنین پاسخ داد: «نان و کوچه نخستین تجربه سینمایی من بود و باید بگویم که بسیار دشوار بود. من مجبور بودم با یک بچه بسیار کوچک، یک سگ و یک گروه فیلمسازی غیرحرفهای البته به جز مدیر فیلمبرداری که مدام غُر میزد و اعتراض میکرد کار کنم. خب مدیر فیلمبرداری در صحنه حق داشت چون من از روش فیلمسازی که او بدان خو گرفته بود پیروی نمیکردم.»
روزهای بیم و امید
عباس کیارستمی که به تعبیری برند حضورهای جهانی سینمای ایران است، اگر بود امروز اول تیرماه ۷۹ ساله میشد. کیارستمی بعد از مرگش مشهورتر از کیارستمی در زمان حیاتش است اما آن کیارستمی که روزبهروز پرآوازهتر میشود، فاصلهاش با کیارستمی واقعی هم روزبهروز بیشتر میشود. کیارستمی مشهور شبحی یا سایهای است از واقعیت مردی که نزدیک ۵۰ سال فیلم ساخت، شعر نوشت، عکس گرفت و طبعا مثل هر هنرمند بزرگی اوج و فرود و تناقضات درونی خود را داشت.»
«بیعقل چرا این همه رنج را تحمل میکنی؟ از چه میترسی؟ به هر سو که بنگری پایان رنجهایت را میبینی. این دره را میبینی؟ راه آزادی ماست. این درخت را میبینی؟ به هر یک از شاخههایش آزادی تو آویزان است.» (عباس کیارستمی، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۷۶).
این یادداشتی است از یادداشتهای عباس کیارستمی در سررسید سال ۱۳۷۶ او که دو سال پیش از سوی بهمن کیارستمی بهمناسبت سالروز تولد پدرش با عنوان «مرگ و دیگر هیچ» منتشر شد. این یادداشتها تقریبا همه درباره هراس از پیری و میل به مرگ و خودکشی هستند با کمترین کورسوی خوشبینی فلسفی و تقریبا بیهیچ کلمهای در ستایش زندگی.
عباس کیارستمی در سال ۱۳۷۶ طعم گیلاس را ساخت؛ فیلمی که موضوعش خودکشی است. به نظر میرسد بین یادداشتهای تلخ سررسید و حس و حال آن فیلم هماهنگی وجود دارد. اما اگر کمی دقت کنیم برعکس است یعنی آن فیلم با وجود اینکه درباره مردی است به نام آقای بدیعی که قصد خودکشی دارد اما قهرمان واقعیاش مرد دیگری است؛ آقای باقری که درس زندگی به آن از جهان سیرشده میدهد. آقای باقری به او و به ما تماشاگران میآموزد که طعم یک دانه توت او را از خودکشی نجات داده و اگر ما احساس میکنیم همهجای بدنمان درد میکند، این در واقع انگشت ماست که مشکل دارد نه جهان هستی.
دیگر اینکه این مردی که قصد خودکشی کرده علاقه دارد جنازهاش روی زمین نماند یعنی او حتی بعد از مرگش به این جهان وابسته است و نخهایی که او را به زندگی وصل میکنند هنوز پاره نشدهاند. ما مردم عادی را میبینیم که با وجود کار سختشان شادند و هیچ قصد ندارند به کسی که میخواهد جان خود را بگیرد، کمک کنند. بعد جادههای پیچدرپیچ خشک تبدیل میشوند به مناظر رنگارنگ و چهرههای شاد. کاملا آشکار است که آقای ربیعی پشیمان یا دست کم مردد شده است.
درست است که آخر در گودالی که قبرش باشد دراز میکشد و ابرها و ماه را نظاره میکند اما این هم هست که پایان فیلم تصویر سربازهایی شاد را میبینیم که گل در دست دارند و نوای ترومپت را میشنویم که از تداوم زندگی میگوید. فضای عمومی این فیلم فضای مرگ و نومیدی نیست. انگار عباس کیارستمیای که آن یادداشتها را نوشته این فیلم را ساخته تا به خود دلداری دهد، به خود اطمینان دهد که به هر رو زندگی است که اصل است که از زبان مردم عادی، کارگران افغان و آقای باقری، به خود درس زندگی بدهد.
تناقض غریبی است بین فضای احساسی یادداشتهای سررسید سال ۷۶ و فضای فیلمهای دوره میانی فیلمسازی عباس کیارستمی، دهه ۱۳۷۰ شمسی که او مشهورترین فیلمهایش را در آن سال ساخت؛ از «زندگی و دیگر هیچ» تا «باد ما را خواهد برد». دورهای که در عین حال دوره موفقیتهای بینالمللی و اوج شهرت جهانی او بود. این تناقض و شیوهای که او آن را مدیریت کرد شاید جالبترین موضوعی باشد که اکنون بتوان با زیر ذرهبین گذاشتن فیلمهای او و سایر اسنادی که از او باقی مانده، به آن پرداخت.
این تناقضات البته در زمینههای دیگر نیز وجود دارند؛ در نگاه او به زنان، در گرایش او به نوعی فیلمسازی تجربی (ده، پنج، شیرین، ۲۴ فریم) از یکسو و میل به سینمایی متعارفتر (شبیه مثلا فیلم آخرش مثل یک عاشق) از سوی دیگر، در بازی او با زبان سینما و پراتیک فیلمسازی (شاید بتوان گفت همه فیلمهای او بعد از کلوزآپ فیلمهایی درباره فیلمسازی هستند) که از او یک چهره پستمدرن ساخت تا میل او به حکمت عامیانه سنتی و شعر کلاسیک فارسی، تناقض میان جهانیشدن و شهرت و کشش به وطن و خلوتگزینی. اینها همه میتوانند در ترسیم چهرهای چندوجهی از مشهورترین فیلمساز ایرانی نقش بازی کنند. اما آنچه در این سه سال بعد از مرگ او شاهدیم، ساختن تصویری ساده و کلیشهای از عباس کیارستمی است که بیشتر اوقات از عنوان تعدادی از فیلمهای او گرفته شده است و خلاصهاش همان تاکید و تکیه او بر اهمیت حیات است.
دیگر کارها
کیارستمی تجربههایی گوناگون در کارهای مختلف مانند آهنگسازی، طراحی صحنه و پوستر و لباس، تدوین و حتی بازیگری و رهبری اپرا داشت. وی همچنین در عکاسی طبیعت شناخته شده بود. او در اواخر زندگی کتابهایی از ادبیات کلاسیک ایران به نامهای حافظ به روایت عباس کیارستمی، سعدی از دست خویشتن فریاد، آتش در باد (جزیی از کلیات شمس)، آب (نیما یوشیج به روایت عباس کیارستمی) و شب (گزیده اشعار شاعران کلاسیک و معاصر ایران با موضوع شب) منتشر کرد. ترجمه انگلیسی شعرهای اصلی کیارستمی و شعرهای گزیده شاعران معاصر و کلاسیک ایران به انتخاب عباس کیارستمی را در سال ۲۰۱۵ میلادی در قالب طرح سینمای شاعرانه کیارستمی، ایمان توسلی و پال کرونین در نیویورک آمریکا به چاپ رساندند.
برخی از افتخارات و جوایز بینالمللی
به مناسبت تولد ۷۹ سالگی کیارستمی، محمد اطبایی به درخواست خبرگزاری ایسنا بخشی از کتاب چاپ نشدهاش را درباره این فیلمساز سرشناس در اختیار رسانهها قرار داد. این پخشکننده بینالمللی سینمای ایران بخشی را که درباره جوایز ملی و بینالمللی کیارستمی است منتشر کرد.
۱- جایزه ویژه هیات داوران برای «نان و کوچه» در پنجمین جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان تهران، ۱۳۴۹
۲- جایزه بهترین فیلم داستانی برای «تجربه» در چهارمین جشنواره فیلم جیفونی، ایتالیا، ۱۳۵۳
۳- جایزه بزرگ هیات داوران برای «مسافر» در نهمین جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان تهران، ۱۳۵۳
۴- جایزه تلویزیون ملی ایران برای «مسافر» در نهمین جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان تهران، ۱۳۵۳
۵- جایزه اول برای «دو راهحل برای یک مساله» در جشنواره فیلمهای آموزشی مکزیک، ۱۳۵۵
۶- دیپلم ویژه منتقدان برای «لباسی برای عروسی» در یازدهمین جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان تهران، ۱۳۵۵
۷- جایزه تلویزیون ملی ایران برای «لباسی برای عروسی» در یازدهمین جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان تهران، ۱۳۵۵
۸- دیپلم افتخار برای «لباسی برای عروسی» در دهمین جشنواره فیلم مسکو، شوروی، ۱۳۵۶
۹- جایزه بهترین فیلم برای «قضیه شکل اول، قضیه شکل دوم» در جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان ایران، ۱۳۵۸
۱۰- لوح زرین بهترین فیلم کوتاه برای «همسرایان» در دومین جشنواره فیلم فجر تهران، ۱۳۶۲
۱۱- جایزه ویژه هیات داوران برای «اولیها» در چهارمین جشنواره فیلم فجر تهران، ۱۳۶۴
۱۲- جایزه سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی برای «خانه دوست کجاست؟» در پنجمین جشنواره فیلم فجر تهران، ۱۳۶۵
۱۳- جایزه ویژه هیات داوران برای «خانه دوست کجاست؟» در پنجمین جشنواره فیلم فجر تهران، ۱۳۶۵
۱۴- جایزه سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری برای «خانه دوست کجاست؟» (جهانگیر میرشکاری، اصغر شاهوردی، بهروز معاونیان- در پنجمین جشنواره فیلم فجر تهران، ۱۳۶
۱۵- جایزه یوزپلنگ برنزی برای «خانه دوست کجاست» در چهل و دومین جشنواره فیلم لوکارنو، سوییس، ۱۲ تا ۲۲ مرداد ۱۳۶۸
۱۶- تقدیرنامه فیپرشی برای «خانه دوست کجاست» در چهل و دومین جشنواره فیلم لوکارنو، سوییس، ۱۲ تا ۲۲ مرداد ۱۳۶۸
۱۷- جایزه کنفدراسیون سینمای هنر و تجربه برای «خانه دوست کجاست» در چهلودومین جشنواره فیلم لوکارنو، سوییس، ۱۲ تا ۲۲ مرداد ۱۳۶۸
۱۸- جایزه هیات داوری بارکلی برای «خانه دوست کجاست» در چهل و دومین جشنواره فیلم لوکارنو، سوییس، ۱۲ تا ۲۲ مرداد ۱۳۶۸
۱۹- تقدیرنامه هیات داوری کلیسای جهانی برای «خانه دوست کجاست» در چهل و دومین جشنواره فیلم لوکارنو، سوییس، ۱۲ تا ۲۲ مرداد ۱۳۶۸
۲۰- جایزه کنفدراسیون سینمای هنر و تجربه برای «خانه دوست کجاست» در دومین جشنواره برخوردهای سینمایی کن، فرانسه، ۲۲ تا ۲۸ آذر ۱۳۶۸
۲۱- جایزه ویژه هیات داوران برای «کلوز آپ» در هشتمین جشنواره فیلم فجر تهران، ۱۳۶۸
۲۲- جایزه بهترین فیلم برای «خانه دوست کجاست» در هجدهمین جشنواره فیلم آرشیو سلطنتی فیلم بلژیک، تیر ماه ۱۳۶۹
۲۳- جایزه آر نقرهای برای «کلوزآپ» در سومین جشنواره فیلم ریمینی، ایتالیا، ۳۱ شهریور تا ۷ مهر ۱۳۶۹
۲۴- جایزه منتقدان برای «کلوز آپ» در نوزدهمین جشنواره سینما نوین مونترال، کانادا، ۲۶ مهر تا ۶ آبان ۱۳۶۹
۲۵- جایزه بهترین کارگردانی برای «کلوز آپ» در پنجمین جشنواره فیلم دونکرک، فرانسه، ۱۰ تا ۳۰ مهر ۱۳۷۰
۲۶- جایزه مطبوعات برای «کلوز آپ» در پنجمین جشنواره فیلم دونکرک، فرانسه، ۱۰ تا ۳۰ مهر ۱۳۷۰
۲۷- جایزه شهر دونکرک برای «کلوز آپ» در پنجمین جشنواره فیلم دونکرک، فرانسه، ۱۰ تا ۳۰ مهر ۱۳۷۰
۲۸- جایزه دانشجویان سینما برای «کلوز آپ» در پنجمین جشنواره فیلم دونکرک، فرانسه، ۱۰ تا ۳۰ مهر ۱۳۷۰
۲۹- جایزه بهترین فیلم برای «خانه دوست کجاست» در پنجمین جشنواره فیلم سینه کید آمستردام، هلند، مهر ۱۳۷۰
۳۰- جایزه بهترین فیلم بخش نوعی نگاه برای «زندگی و دیگر هیچ» در چهل و پنجمین جشنواره فیلم کن، فرانسه، ۱۷ تا ۲۸ اردیبهشت ۱۳۷۱
۳۱- جایزه روبرتو روسلینی برای عباس کیارستمی در چهل و پنجمین جشنواره فیلم کن، فرانسه، ۱۷ تا ۲۸ اردیبهشت ۱۳۷۱
۳۲- جایزه بهترین فیلم برای «زندگی و دیگر هیچ» در بیستمین جشنواره فیلم آرشیو سلطنتی فیلم بلژیک، تیر ماه ۱۳۷۱
۳۳- جایزه فرانسوآ تروفو برای عباس کیارستمی در بیست و سومین جشنواره فیلم جیفونی، ایتالیا، ۱۱ تا ۱۶ مرداد ۱۳۷۲
۳۴- جایزه شهر ریمینی برای عباس کیارستمی در ششمین جشنواره فیلم ریمینی، ایتالیا، ۲۶ شهریور تا ۱ مهر ۱۳۷۲
۳۵- جایزه ویژه جشنواره برای عباس کیارستمی در ششمین جشنواره فیلم ریمینی، ایتالیا، ۲۶ شهریور تا ۱ مهر ۱۳۷۲
۳۶- جایزه منتقدان برای «زندگی و دیگر هیچ» در هفدهمین جشنواره فیلم سائوپولو، برزیل، ۲۹ مهر تا ۱۳ آبان ۱۳۷۲
۳۷- جایزه یک عمر دستاورد هنری برای عباس کیارستمی در سی و هشتمین جشنواره فیلم وایادولید، اسپانیا، ۳۰ مهر تا ۸ آبان ۱۳۷۲
۳۸- جایزه هوگوی نقرهای برای «زیر درختان زیتون» در سیامین جشنواره فیلم شیکاگو، آمریکا، ۱۴ مهر تا ۱ آبان ۱۳۷۳
۳۹- جایزه خوشه طلایی بهترین فیلم برای «زیر درختان زیتون» در سی و نهمین جشنواره فیلم وایادولید، اسپانیا، ۲۹ مهر تا ۷ آبان ۱۳۷۳
۴۰- جایزه منتقدان برای «زیر درختان زیتون» در هجدهمین جشنواره فیلم سائوپولو، برزیل، ۲۹ مهر تا ۱۳ آبان ۱۳۷۳
۴۱- جایزه رز طلایی بهترین فیلم برای «زیر درختان زیتون» در سیزدهمین جشنواره فیلم برگامو، ایتالیا، ۱۲ تا ۱۹ فروردین ۱۳۷۴
۴۲- جایزه بهترین کارگردانی برای «زیر درختان زیتون» در هشتمین جشنواره فیلم سنگاپور، ۲۵ فروردین تا ۹ اردیبهشت ۱۳۷۴
۴۳- فیلم سوم تماشاگران برای «زیر درختان زیتون» در چهل و چهارمین جشنواره فیلم ملبورن، استرالیا، ۱۸ خرداد تا ۴ تیر ۱۳۷۴
۴۴- جایزه یک عمر دستاورد هنری برای عباس کیارستمی در جشنواره تابستانی رم، ایتالیا، ۱۰ مرداد ۱۳۷۴
۴۵- جایزه پیر پائولو پازولینی برای عباس کیارستمی، رم، ایتالیا، آبان ماه ۱۳۷۴
۴۶- انتخاب به عنوان یکی از پنج کارگردان سال ۱۹۹۶ توسط راهنمای جهانی فیلم ورایتی، ۱۳۷۵
۴۷- جایزه نخل طلا برای «طعم گیلاس» در پنجاهمین جشنواره فیلم کن، فرانسه، ۱۷ تا ۲۸ اردیبهشت ۱۳۷۶
۴۸- تندیس افتخار اولین جشن خانه سینما برای عباس کیارستمی، تهران، ۱۹ تیر ۱۳۷۶
۴۹- جایزه ویژه ویتوریو دسیکا، رم، ایتالیا، ۱۲ مهر ۱۳۷۶
۵۰- جایزه ویژه یونسکو، پاریس، فرانسه، ۲۲ آبان ۱۳۷۶
۵۱- انتخاب «طعم گیلاس» به عنوان بهترین فیلم سال ۱۹۹۷ از طرف مجله تایم، آذر ۱۳۷۶
۵۲- جایزه ویژه بیستمین دوره جشنواره فیلم سه قاره نانت، فرانسه، ۳ تا ۱۰ آذر ۱۳۷۷
۵۳- انتخاب «طعم گیلاس» به عنوان بهترین فیلم خارجیزبان سال ۱۹۹۷ از طرف انجمن ملی نقد آمریکا، آذر ۱۳۷۷
۵۴- انتخاب «طعم گیلاس» به عنوان بهترین فیلم خارجی سال ۱۹۹۷ از طرف انجمن منتقدان فیلم بوستون، آمریکا، ۲۳ آذر ۱۳۷۷
۵۵- جایزه ویژه اساتید هجدهمین جشنواره فیلم استانبول، ترکیه، ۲۸ فروردین تا ۲ اردیبهشت ۱۳۷۸
۵۶- جایزه بزرگ هیات داوران برای «باد ما را خواهد برد» در پنجاه و ششمین جشنواره فیلم ونیز، ایتالیا، ۱۰ تا ۲۰ شهریور ۱۳۷۸
۵۷- جایزه فیپرشی برای «باد ما را خواهد برد» در پنجاه و ششمین جشنواره فیلم ونیز، ایتالیا، ۱۰ تا ۲۰ شهریور ۱۳۷۸
۵۸- جایزه هیات داوری جوانان برای «باد ما را خواهد برد» در پنجاهوششمین جشنواره فیلم ونیز، ایتالیا، ۱۰ تا ۲۰ شهریور ۱۳۷۸
۵۹- جایزه بزرگ دوازدهمین جشنواره پانورامای سینمای اروپا، آتن، یونان، ۳ تا ۱۸ مهر ۱۳۷۸
۶۰- جایزه تماشاگران برای «باد ما را خواهد برد» در بیستوهشتمین جشنواره سینما نوین مونترال، کانادا، ۲۲ مهر تا ۲ آبان ۱۳۷۸
۶۱- جایزه اسکندر طلایی افتخاری چهلمین جشنواره فیلم سالونیکا، یونان، ۲۱ تا ۳۰ آبان ۱۳۷۸
۶۲- جایزه ویژه در بیست و یکمین جشنواره فیلم مدیترانهای مونپولیه، فرانسه، ۷ تا ۱۶ آبان ۱۳۷۸
۶۳- انتخاب به عنوان بهترین فیلمساز دهه نود میلادی توسط نشریه فیلم کامنت، شماره ژانویه/فوریه ۲۰۰۰، دی و بهمن ۱۳۷۸
۶۴- انتخاب «زندگی و دیگر هیچ» به عنوان فیلم دوم، «زیر درختان زیتون» به عنوان فیلم سوم، «کلوز آپ» به عنوان فیلم پنجم و «طعم گیلاس» به عنوان فیلم نهم بهترین فیلمهای دهه نود میلادی توسط سینماتک اونتاریو، کانادا، بهمن ۱۳۷۸
۶۵- جایزه سیمرغ افتخاری برای عباس کیارستمی در هجدهمین جشنواره فیلم فجر تهران، ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۱۳۷۸
۶۶- جایزه افتخاری دولفین طلایی اولین جشنواره فیلم مستند کیش برای عباس کیارستمی، ۱۷ تا ۲۰ اسفند ۱۳۷۸
۶۷- جایزه اولین اعلامیه حقوق بشر کورش کبیر دانشگاه برکلی، آمریکا، اسفند ۱۳۷۸
۶۸- جایزه افتخاری آکیرا کوروساوا در چهل و سومین جشنواره فیلم سن فرانسیسکو، آمریکا، ۱ تا ۱۵ اردیبهشت ۱۳۷۹
۶۹- جایزه یک عمر دستاورد هنری جشنواره فیلم بیروت، لبنان، ۲۴ تا ۳۰ تیر ۱۳۷۹
۷۰- جایزه ویژه وزارت فرهنگ و آموزش عالی لبنان، ۲۴ تا ۳۰ تیر ۱۳۷۹
بیماری و درگذشت
در تاریخ ۷ فروردین ۱۳۹۵ خبرگزاری آفتاب خبر بستری شدن عباس کیارستمی را روی وبگاه خود درج کرد. کیارستمی در پی شدت گرفتن مشکلات جسمی، با نظر پزشکان معالج در بیمارستان بستری شد. در تاریخ شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۵ خبرگزاری ایسنا خبری مبنی بر اینکه عباس کیارستمی از سرطان دستگاه گوارش رنج میبرد منتشر کرد. کیارستمی به دلایل متعدد، از جمله خونریزی داخلی، چهار عمل جراحی را پشتسر گذاشت. اولین عمل، عمل جراحیِ درمانی بود. دومین عمل به دلیل خونریزی داخلی صورت گرفت و سومین عمل برای برداشتن کیسه صفرا و آخرین عمل به دلیل عفونت پیشرفته بود. در ادامه، روند درمان وی رو به پیشرفت گزارش شد و طول درمان، بنا به تشخیص تیم معالج برای کنترل شرایط بیماری، عباس کیارستمی در خواب مصنوعی به سر میبرد. به گفته مشاور وزیر بهداشت یک تیم پزشکی باتجربه پیگیر درمان عباس کیارستمی بود. همچنین حسن قاضیزادههاشمی، وزیر بهداشت به ملاقات کیارستمی رفت و از نزدیک روند درمان او را دنبال کرد. در ۱۵ فروردین نیز بیماری سرطان وی تکذیب شد. در ادامه برای بازتاب اخبار بیماری و سلامتی وی، کانال تلگرامی با عنوان «اخبار مربوط به روند درمانی عباس کیارستمی» راهاندازی شد.
محمد شیروانی بعد از ملاقات با کیارستمی در بیمارستان، مطلبی را در صفحه شخصی خود در فیسبوک نوشت که در آن از نارضایتی و انتقاد شدید کیارستمی از جراحی انجام شده خبر داد، در این یادداشت به نقل از آقای کیارستمی گفته شد: «باورم نمیشه دیگه بتونم روی پا وایسم و فیلم کار کنم. اون تو [دستگاه گوارش] رو داغون کردند.» این اظهارات محمد شیروانی با واکنش تند احمد کیارستمی مواجه شد، وی از لحن انتقادی نسبت به وزیر بهداشت و رعایت نکردن عرف و اخلاق توسط شیروانی انتقاد و بیان کرد وضعیت پدر اورژانسی نیست.کیارستمی پس از گذراندن دوره نقاهت در تهران برای ادامه درمان با آمبولانس هوایی کمپانی ام کی ۲ با هزینه تهیهکننده فیلم آخرش که ساخته نشد، راهی فرانسه شد اما پس از چند روز به علت لخته شدن خون، سکته مغزی کرد و در پاریس درگذشت.بعد از درگذشت عباس کیارستمی، کمپین پیگری پرونده پزشکی او توسط گروهی از سینماگران و علاقهمندان به کیارستمی راهاندازی شد، هدف این کمپین پیگیری روند درمان عباس کیارستمی در ایران و فرانسه است و قصد دارد تا مشخص کند آیا در روند درمان این کارگردان قصوری از طرف تیم پزشکی رخ داده است یا خیر.
شکستن سنگ قبر
روز ۱۶ فروردین ۱۳۹۶ دیده شد که سنگ مزار عباس کیارستمی را شکسته و روی سنگ قبر سیمان ریختهاند. حتی نهال درخت گیلاس را که کنار مزار او کاشته شده بود از ریشه درآورده شده بود.
فیلمشناسی
نان و کوچه۱۹۷۰، زنگ تفریح۱۹۷۲، تجربه ۱۹۷۳، مسافر۱۹۷۴، من هم میتوانم- دو راهحل برای یک مساله۱۹۷۵، رنگها – لباسی برای عروسی۱۹۷۶، از اوقات فراغت خود چگونه استفاده کنیم: نقاشی- گزارش – بزرگداشت معلمها، راهحل۱۹۷۸، قضیه شکل اول- شکل دوم۱۹۷۹، بهداشت دندان ۱۹۸۰، به ترتیب یا بدون ترتیب۱۹۸۱، همسرایان۱۹۸۲، همشهری – دنداندرد ۱۹۸۳، اولیها۱۹۸۴، خانه دوست کجاست؟ – کلید ۱۹۸۷، مشق شب۱۹۸۹، کلوزآپ ۱۹۹۰، زندگی و دیگر هیچ ۱۹۹۱، سفری به دیار مسافر ۱۹۹۳، زیر درختان زیتون – سفر۱۹۹۴، بادکنک سفید۱۹۹۵، لومیر و کمپانی۱۹۹۶، تولد نور – طعم گیلاس۱۹۹۷،
باد ما را خواهد برد – بید و باد ۱۹۹۹، ایبیسی آفریقا۲۰۰۱، ده – ایستگاه متروکه ۲۰۰۲، طلای سرخ- پنج – ده دقیقه پیرتر ۲۰۰۳، ده روی ده۲۰۰۴، جادههای کیارستمی- بلیتها ۲۰۰۵، کجاست جای رسیدن؟ – هر کس سینمای خودش۲۰۰۷، شیرین ۲۰۰۸، کپی برابر اصل ۲۰۱۰، مثل یک عاشق ۲۰۱۲.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد