14 - 04 - 2024
بمباران رسانهای بازارها
گروه اقتصادی- پس از حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی به ساختمان کنسولگری سفارت ایران در دمشق – که به لحاظ کنسولی و برپایه کنوانسیونهای متعدد بینالمللی به مثابه خاک یک کشور بهشمار میرود و از مصونیت دیپلماتیک، امنیتی و حقوقی برخوردار است- ایران را وارد یک بازی موسوم به Chicken Game کردهاند. مطابق با نظریه مشهور بازی جوجه (یا ترسو) اگر دو نوجوان (با فرض عدم تکامل عقلانیت) یک دوئل ماشینی با یکدیگر آغاز کنند و با سرعت بسیار زیاد از روبهروی هم به سمت یکدیگر به شکل تخته گاز حرکت کنند، برنده کسی است که از مسیر منحرف نشود و از قصد خود برای برخورد با خودروی نوجوان روبهرویی تا لحظه آخر منصرف نشود. در چنین حالتی، اگر یکی از طرفین از تقابل منصرف شود، به احتمال بسیار زیاد، جان به سلامت خواهد برد و خودروی خود را نیز به احتمال فراوان از آسیب یک تقابل شدید مصون نگاه خواهد داشت. با این حال از امکان رویارویی مجدد با نوجوان پیروز، مصون نخواهد بود مگر اینکه به شکلی امکان بازدارندگی (Deterrence)، برای نوجوان منحرف شده از مسیر تقابل به وجود بیاید که هزینه و ریسک آن به اندازه قمار کردن بر سر جان و خودرو نباشد.
با این حال حمله رژیم اشغالگر، به مواضع ایران، یک سطح پنهان دیگری دارد که با بازوهای خاکستری کمکی در داخل در حال پیشبرد این سطح از عملیات است. این عملیات، سنخی از عملیات روانی است که با نشان دادن آسمان clear شده ایران و آسمان اسرائیل، هر لحظه بر تنور احتمالات پیرامون جنگ میدمد به نحوی که هم به فروپاشی روانی در ساختارهای بازارهای کشور منتهی شود و هر لحظه بر نرخ ارز و تقاضا برای طلا تاثیر بگذارد و هم از سویی به اعمال فشار بیشتری برای وارد شدن ایران به یک جنگ با تبعات نامعلوم با رژیم غاصب از جانب افکار عمومی پیش برود که در هر دو حالت به زیان ایران خواهد بود و این مساله باید یک نقطه پایان واضح و شفاف داشته باشد.
مشتعل نگاه داشتن دیگ انتظارات تورمی
رژیم صهیونیستی یک مرتبه با حمله به کنسولگری ایران، یک خسارت مهم به ایران وارد ساخت اما با فضاسازی بیش از 10روزه مبنیبر امکان قطعی رویارویی میان طرفین، به تشدید ناامنی اقتصادی در کشور دامن زده به طوری که با افزایش اعمال بار روانی بر دلار و طلا و افزایش قیمت این دو کامودیتی، روزانه بیش از پیش مردم به بلای فقر مبتلا میشوند و ارزش داراییهای مردم، سیر نزولی بیشتری به خود میگیرد. اظهارنظرهای عمدتا Fake news خبرگزاریهای بزرگ چون بلومبرگ و ABC و… مبنی بر تعیین زمان واکنش توسط ایران، به شدت آثار ویرانگری از خودش در بازار ارز برجای گذاشته و این فشار با سطحی تقریبا مشابه به بازار طلا وارد شده است و همه این موارد در شرایطی صورت میپذیرد که هم رشد پایه پولی به حدود 29درصد رسیده و هم رشد نقدینگی حدود 5/24درصد است و وضعیت برخی از متغیرهای پولی در بهترین حالت خود در 5سال اخیر است و شگفتانگیز است که این متغیرها امکان اثرگذاری بهینه در بازار نداشته باشند.
بدیهی است که از نقش هیاهوی رسانههای برونمرزی مبنی بر زنده نگاه داشتن امید یک پاسخ حداکثری از سوی ایران و سکوت مقامات تصمیمگیری نظامی و دیپلماتیک سابق (که طرف مشورت واقع میشوند) و فعلی (که مسوولیت اجرایی دارند) در این وضعیت بیتاثیر نیست و به شکل یک بوستر عمل میکند.
فرماندهان اقتصادی باید بتوانند در اسرعوقت، بازار را از این التهابات، با استفاده از حداکثر ظرفیت شفافسازی پاکسازی کنند و مقامات دیپلماتیک کشور نیز باید بتوانند با زبان دنیا و ایجاد یک رینگ امنیتی رسانهای، حقوقی و دیپلماتیک، از این جنایت اقتصادی در حق بازارهای داخلی و شهروندان ایرانی، جلوگیری به عمل بیاورند و با اشاره به این رویکرد که اسرائیل باوجود میل ایران، خواهان جنگ است، توپ Target صفت جنگطلب را به زمین رژیم کودککش بیندازند.
بیگمان حمله اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران، با طیفی از اقدامات ثانویه از جمله ایجاد جنگ روانی در اقتصاد کشور پشتیبانی میشود و انکار این نکته، به معنای عدم داشتن درک حداقلی از مقتضیات اعمال فشار حداکثری به یک کشور با حوزه نفوذ سیاسی وسیع، پراکسیهای نظامی نسبتا قدرتمند، قدرت نرم فرهنگی ملی و البته اقتصادی دستخوش ناآرامی و تصمیمات مغشوش سیاستگذاران است.
چگونه قوتهای ایران با تیم ضعیف اقتصادی دور زده میشود؟
اسرائیل از این نقطه ضعف کشور به شدت بهرهبرداری میکند در حالی که نه اسرائیل توانایی پیروزی بر یکی از پراکسیهای منطقهای ایران پس از گذشت 6 ماه از آغاز جنگی همهجانبه را داشته و نه حتی ائتلافی از قدرتهای عضو پیمان ناتو، توانایی غلبه کامل بر پراکسی ایران در دریای سرخ و خلیج عدن را داشتهاند. بدیهی است که اسرائیل فقدان سرمایه اجتماعی نهادهای اقتصادی سیاستگذار در کشور را به عنوان پاشنهآشیل اقتصاد ایران هدف گرفته است و شوربختانه فرماندهان اقتصادی کشور نیز، یا توانایی بهرهگیری از ظرفیتهای رسانهای و فرهنگی و اقناعی موجود برای حل مساله را ندارند و یا علاوه بر این ضعف، توان مدیریت بازارها در شرایط آنومیک را ندارند که هردو فقره باعث میشود تا نقاط قوت ایران، در یک نمای داخلی و بیرونی به شکل نقاط ضعف نمایش داده شود. فراموش نکنیم که یک بازار سرمایه و یک بازار پول قدرتمند و انعطافپذیر که میتواند پشت یک ارتش را گرم نگاه دارد.
در حالی که فرماندهان اقتصادی کشور، ظرفیت بهرهبرداری از این همه پتانسیل را ندارند و هربار با ناکارآمدی خود، کشور را از امکان ایجاد یک شبکه بزرگ بازدارندگی بازمیدارند. ایران زمانی میتواند اسرائیل را با موشکها و پهپادهای پیشرفتهاش شخم بزند که یک تیم کارآمد مستقل بر کرسیهای سیاست خارجی و سیاستگذاری اقتصادی کشور تکیه میزدند وگرنه که زرادخانههای ایران هماکنون پر از تسلیحاتی است که از پس این کار برمیآیند اما بازار بورس شکننده و بازار ارز و طلای بسیار آسیبپذیر کشور، باعث ناکارآمدی قدرت نظامی چشمگیر کشور میشوند. مقامات دولت فعلی راست میگفتند که ایران قوی، دولت قوی میخواهد اما هرچقدر که این گزاره صحیح است، گویندگان این جمله از مصادیق کارگزاران یک دولت قوی به شمار نمیآیند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد