29 - 11 - 2022
این ملک تخلیه و آماده واگذاری است
در لالهزار هنوز نشانههایی از تاریخ مانده است؛ نشانههایی که یک به یک زیرپایشان کشیده میشود تا تمام شوند. این نشانهها گاهی نامی بر سر کوچهای است، گاه خاطره جامانده در تابلوی سینمایی متروک و گاهی عمارتی باشکوه و اعیانی در انتهای کوچهای که ظاهرش هویتش را آشکار نمیکند.
یکی از این بازماندهها، نه از دوران لالهزار دوم که از روزگار لالهزار نخست، عهد ناصری، آن زمان که اینجا باغستانی پوشیده به نام لالهزار بوده، مانده است، خانهای در انتهای کوچه پیرنیای یکم؛ خانهای که از نام کوچهاش و کوچههای پیشینش پیداست که از املاک خاندان مشیرالدوله پیرنیا، صدراعظم قاجار است. روز گذشته خبرگزاری ایسنا گزارش کرد که طی اطلاعیه مزایده این خانه تاریخی که بین مغازهداران لالهزار توزیع شده آمده است: «ملک تخلیه بوده و قابل تحویل است»، «بنای «تاریخی» کوچه پیرنیا یکم» بهصورت نقد و اقساط بلندمدت در مزایدهای واگذار میشود.
در این اطلاعیهای که در چند روزنامه نیز چاپ شده است، آمده: «فروش مالکیت دو باب عمارت به استثنای منافع سرقفلیهای موجود در ملک طی مزایده» آگهی مزایدهای که مجوز کاربری جدید آن توسط بنیاد فرمان امام (ره) گرفته شده و قیمت پایه برای خرید بنا با مساحت یکهزار و ۸۸۳ متر، ۱۲ میلیارد و ۲۵۰ میلیون تومان در نظر گرفته شده است.
از بیرون خانه بهراحتی میتوان فهمید که این خانه دیگر نای ایستادن ندارد چه برسد به وقتی که از مغازهداران منطقه بشنوی برای زودتر خراب شدنش، تیشه به ریشهاش زده و برخی ستونهای خانه را به زانو درآوردهاند.
وارد خانه که میشوی، انگار به جنگلی نیمهسوخته پا میگذاری. در همه خانه علفهای هرز قد کشیدهاند و درختان نیمهخشک باغچهها دیگر حد و مرز میان خاک و موزائیکهای کف حیاط را تشخیص نمیدهند.
باور نمیکنی که چند قدمی این مخروبه قاجاری، خانه «مشیرالدوله پیرنیا» است؛ جایی که حالا با کاربری موسسه «مطالعات تاریخ پزشکی، طب اسلامی و مکمل دانشگاه علوم پزشکی ایران» که سالها پیش به آن دادهاند، همچنان سرپاست و سالم نفس میکشد ولی تفاوت از زمین تا آسمان را میتوان با فاصله تنها چند متر بین این دو خانه دید.
مرگ از سر و روی «بنای تاریخی کوچه پیرنیا یکم» میبارد. زمین زیر پای شرکتکنندگان در مزایده بیشتر فرو میرود؛ زمینی که باید روی آن، راهت را در میان علفزاری از هرزههای خشک و زبالههای قدمتدار پیدا کنی. زیبایی نمای خانه از حیاط نیمهمخروبه، قدمها را برای تند حرکت کردن سست میکند اما چه فایده با نگاه به ایوان خانه به جای برق خوشحالی از زیبایی و معماری خاص بنا، باید آه به لب نشاند. پنج قاب تابلوی نقاشی قرارگرفته در بالای ورودی اتاقها و پنجرهها که دری رو به ایوان دارند، حالا فقط میزبان گچهای نیمهریخته و تختهچوبهای فرسودهاند.
وای به حال اتاقهایی که بر هر ستونش، کلنگی فرود آمده است تا زودتر خانه را سست و نابود کند.
سقف بیشتر اتاقها ریختهاند. بالای شومینه هر اتاق یک قاب گچبری یا نقاشی خودنمایی میکند که بجز یک نقاشی و یک گچبری، بقیه اتاقها فقط میزبان قاب خالی هستند.
البته در سال ۱۳۸۸ محمد عبدلی یکی از کارشناسان میراث فرهنگی با کمک تیمی به بررسی محدوده لالهزار پرداخت و توانست با شناسایی این خانه، پرونده ثبتی آن را تهیه کند و برای ملی شدن، پرونده را به اداره میراث فرهنگی تهران ارایه کرد تا این بنای قاجاری نیز شاید چند صباحی بیشتر بتواند سر پا بماند اما پس از آن مشخص نشد که این بنای در فهرست آثار ملی به ثبت رسید یا خیر چون کارشناسان میراث فرهنگی حالا تنها راه رسیدن به این جواب را بررسی همه پروندههای ثبتی میدانند.
مسوول تهیه پرونده ثبتی این بنای قاجاری درباره این خانه تاریخی اظهار کرد: این بنا که اکنون در وضعیت نیمهسالم قرار دارد، جزو خانههای سنتی- بومی این منطقه از تهران است که تاکنون هیچ مطالعه، بررسی، گمانهزنی و حفاری رسمی روی آن انجام نشده است.
عبدلی افزود: این بنا نمایی خاص از نمودهای خالص و اصیل خانههای دوره قاجار از نظر بصری دارد. این خانه یک طبقه با پلان مستطیلشکل شرقی- غربی و یک محوطه در جبهه جنوبی
اعیانی دارد.
تاریخ شروع مزایده این خانه قاجاری ۲۶ مردادماه و تاریخ پایان آن ششم شهریورماه امسال است؛ روزی که آخرین چکش برای کاربری جدید و چه بسا تخریب «بنای تاریخی کوچه پیرنیا یکم» بالا میرود. باید امیدوار بود که مسوولان شهری یا متولیان میراثفرهنگی اینبار نگذارند این چکش پایین بیاید یا دستکم آن را برای دادن یک کاربری مناسب بدون دادن مجوز تخریب پایین بیاورند تا مزایده تمام شود.
چیزی به پایان لالهزار نمانده. در این سالها سرنوشت تلخ خانه اتحادیه که به سادگی از فهرست میراث ملی خارج شد، خرابی خانههای تاریخی در ضلع شرقی خیابان فردوسی، تخریبها و ساختوسازهای نابودکننده در عودلاجان، تخریب شبانه دو سقف از سقفهای قاجاری بازار تهران و هزاران بلای دیگر میراث فرهنگی تهران را از نفس انداخته است و حالا چشم امید همگان برای نجات این بیمار محتضر به مدیران جدید سازمان میراث فرهنگی است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد