4 - 04 - 2024
الزامات تحقق رویای «رشد اقتصادی»
مجید سلیمیبروجنی
اقتصاد ایران سالهاست با تحریمهای مختلف
دست و پنجه نرم میکند. با این حال از اوایل دهه ۱۳۹۰ و سال ۱۳۹۷ تاکنون تحریمها بسیار جدیتر و سختتر از همیشه بوده است؛ بهویژه در سالهای اخیر که زنجیرهای تحریم بسیار سنگینتر و بیشتر بوده است.
تداوم تحریم از سال ۹۷ تاکنون روندی فرساینده بر اقتصاد ایران تحمیل کرده و درآمد سرانه ایرانیان را به شدت کاهش داده است. تجارت خارجی ایران به شدت تحتتاثیر قرار گرفته و رفاه و معیشت مردم چندین پله پایینتر آمده است. این در حالی است که هیچ چشماندازی برای رفع یا حتی کاهش تحریم وجود ندارد. تبعات تحریم تنها در حوزه اقتصادی نیست و با کاهش رفاه و تشدید فقر و ناتوانی خانوار از تامین برخی نیازها، محدودیت در دسترسی به نظام مالی بینالمللی یا حتی ابزارهای فناورانه و برخی کالاهای مورد نیاز باعث کاهش امید به آینده در میان مردم شده است. این روزها شاهدیم که دولتمردان فعلی برخلاف روزهایی که حسن روحانی در پاستور بود و معتقد بودند تحریمهای خارجی اثری بر اقتصاد ایران ندارند، نظرشان عوض شده و فهمیدهاند راهبرد جدایی اقتصاد از مذاکرات نتایج نگرانکنندهای داشته و نیاز به بازنگری دارد، نشان به این نشان که دهها تصمیم بانک مرکزی برای جلوگیری از شوک ارزی تا امروز نتوانسته به اندازه یک تصمیم وزارت امور خارجه برای پیشبرد مذاکرات اثرگذار باشد.
به این ترتیب اولین گام در حل مساله، مواجهه واقعی و به دور از توهم با واقعیت است. کارشناسان معتقدند اگر تحریم نمیشدیم، رشد اقتصاد ادامه پیدا میکرد، تورم به این شدت افزایش نمییافت، خروج سرمایه با کاهش قابل توجهی مواجه میشد و صادرات نفت و میعانات گازی تداوم داشت. رشد اقتصادی یکی از مهمترین فاکتورهایی است که میتوان با آن وضعیت و عملکرد یک اقتصاد را سنجید. رشد اقتصادی نیازمند سرمایهگذاری، نیروی کار و تکنولوژی است. برخی کشورها از نظر تکنولوژی رشد مناسبی دارند و مبنای رشد آنها روی تکنولوژی قرار دارد. نیروی کار در کنار این دو قرار دارد، مثلا در ایران که روزبهروز نیروی کار مهاجرت میکند این نیرو نمیتواند بر میزان رشد کشور تاثیر بگذارد. اگر بر مبنای این الگوها به اقتصاد ایران نگاه کنیم، تقریبا مبانی رشد، متوقف شده است. علاوه بر این طی ده سال گذشته انباشت سرمایه در کشور بسیار کاهش پیدا کرده و حدود ۴۰ درصد منفی شده است. در شرایطی که انباشت سرمایه وجود نداشته باشد و مشارکت نیروی کار هم منفی باشد، وزن رشد اقتصادی روی تکنولوژی میافتد و در ایران رشد بخش تکنولوژی متوقف شده و دلیل آن نیز این است که محور تکنولوژی انسانی است و انسان هم باید توسعهیافته باشد که بتواند تحول ایجاد کند و خلاقیت داشته باشد. فضای حاکم نتوانسته شرایط مناسبی برای انسانی که میخواهد تکنولوژی خلق کند ایجاد کند. فرار مغزها نیز در نتیجه چنین شرایطی رخ داده است. رشد به انسانهای باهوش و خلاق وابسته است؛ وقتی آنها از کشور میروند روند رشد نیز متوقف میشود. از سوی دیگر سرمایهگذاری خارجی ما هم تقریبا به صفر متمایل شده است. بنابراین تنها عاملی که در کشور ما میتواند رشدهای کوتاهمدت ایجاد کند نفت است. صادرات نفت ایران هم نوسان زیادی دارد. به نظر میرسد دو فاکتور تکنولوژی و سرمایهگذاری برای تحقق رشد اقتصادی اهمیت بیشتری دارند. سرمایهگذاری از دو منفع سرمایهگذاری خارجی یا پساندازهای داخلی انجام میشود. در زمینه سرمایهگذاری خارجی، ما روابط بینالملل را به سطحی رساندیم که امید دریافت سرمایهگذاری خارجی به سطح محدودی رسیده است. راه دوم آن تشکیل سرمایه از طریق پسانداز است. با توجه به اینکه مطابق آمارها اقتصاد ایران سطوح تورمی بالایی را تجربه میکند و مصرف افزایش یافته است، پسانداز به شدت کم شده و همان میزانی هم که ایجاد میشود به سرمایهگذاری منجر نمیشود. خروج سرمایه هم به همین دلیل اتفاق میافتد. در چنین شرایطی یا باید راه سرمایهگذاری خارجی را باز کنیم یا امنیت داخلی و امید را افزایش دهیم تا پسانداز افزایش یابد و به سرمایهگذاری منجر شود. توسعه نیازمند انسانهای خلاق است. اگر قصد داشته باشیم در این زمینه موفق باشیم باید به نمونههای موفق در این بخش مثل اروپا، چین، مالزی و ترکیه نگاه کنیم. باید قبول کنیم که نیازی به اختراع مجدد چرخ نداریم. اگر این دو فاکتور یعنی افزایش سرمایه و مبانی تبدیل شدن تکنولوژی به کار اقتصادی را در نظر بگیریم به رشد پایدار خواهیم رسید. اگر این موضوع در چند سال آینده اتفاق بیفتد میتوان به رشد اقتصادی امیدوار بود، اما اگر وضعیت به شکل فعلی باقی بماند، طی ده سال آینده نه تنها رشدی نخواهیم داشت، بلکه ممکن است رشد اقتصادی کشور منفی شود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد