20 - 01 - 2020
استقلال بانک مرکزی، پیش شرط اجرای عملیات بازار باز
وحید شقاقیشهری*- خرید و فروش اوراق قرضه توسط بانک مرکزی در ادبیات بانکداری به اسم عملیات بازار باز شناخته میشود. بانک مرکزی به طرق مختلف میتواند نقدینگی را کنترل کند که یکی از این ابزارها عملیات بازار باز است. این ابزار معمولا توسط بانکهای مرکزی دنیا برای کنترل نقدینگی و به کار بردن سیاستهای انقباضی و انبساطی و به وسیله خرید و فروش اوراق قرضه استفاده میشود.
این ابزار در اقتصاد ایران بعد از طرح بانکداری بدون ربا در سال ۶۲ به دلیل مسائل شرعی و فقهی متوقف و مسکوت مانده بود. حالا اینکه چقدر شورای فقهی بانک مرکزی توانسته ابهامات و شبهات عملیات بازار باز را برطرف کند، مشخص نیست اما احتمالا به این مساله فکر و راهحلی برای آن پیدا شده است.
حسن استفاده از این ابزار، این است که بانک مرکزی میتواند کنترل مورد نظرش را بر سیاستهای پولی داشته باشد و بدون از دست دادن زمان این سیاستها را اعمال و بازار بینبانکی را هم مدیریت کند.
بانک مرکزی تاکنون با روشهایی مانند نرخ ذخیره قانونی یا کنترل ذخایر اضافی بانکها و ابزارهای بینبانکی، سیاستهای پولی را اعمال میکرد. گاهی اوقات هم از ابزار اوراق مشارکت استفاده میکرد. تفاوت اوراق مشارکت با عملیات بازار باز این است که اوراق مشارکت مربوط به یک پروژه خاص بود که از سوی دستگاههای اجرایی اعلام و اوراق آن پروژه با نرخ علیالحساب منتشر میشد. ایرادش این بود که باید دستگاههای اجرایی پروژههایشان را مشخص و اعلام میکردند.
مجوز لازم برای انتشار اوراق مشارکت صادر میشد که گاهی این پروسه آنقدر طول میکشید که اجرای کنترل بازار پولی و اعمال سیاستهای سریع پولی ممکن نبود. در عملیات بازار باز، بانک مرکزی میتواند سریعتر برای مدیریت بازار و اعمال سیاستهای پولی به روشی سریعتر وارد عمل شود و دیگر لازم نیست دستگاههای اجرایی در قالب پروژههای سرمایهگذاری اوراق مشارکت منتشر کنند. این ابزار میتواند برای مدیریت نرخ سود در اقتصاد مفید باشد چون عملا بازاری شکل میگیرد که بانک مرکزی را قادر به مدیریت آن میکند.
مسالهای که احتمالا تفاوت ایجاد میکند در همان شبهه فقهی است. معلوم نیست شورای فقهی بانک مرکزی به چه روشی و احتمالا با چه تغییراتی در ماهیت و عملکرد این مکانیسم توانسته، این سیستم را راهاندازی کند که ما نمیدانیم. اما به طور کلی در دنیا این ابزار برای مدیریت نرخ سود و ایجاد انضباط مالی رایج است و برای اجرای موفق سیاستهای پولی انقباضی یا انبساطی به کار میرود یعنی با این روش، گاهی پول را از فضای اقتصادی جمعآوری و گاهی به اقتصاد پمپاژ میشود.بانک مرکزی چند مساله مهم دارد که یکی از آنها نرخ سود در اقتصاد است و دیگری کنترل خلق نقدینگی و اجرای سیاستهای پولی است. تاکنون بانک مرکزی برای اعمال سیاستهای خود یا به دستکاری نرخ ذخیره قانونی متوسل میشد یا سقف و کفی برای اضافهبرداشت بانکها از بانک مرکزی مشخص میکرد که در واقع نوعی پرداخت وام به بانکها محسوب میشد که با دستکاری در نرخ این وام میتوانست به اهداف خود برسد یا در نهایت به سراغ اوراق مشارکت میرفت.
مهمترین حسن بازار باز این است که بانک مرکزی میتواند بدون فوت وقت و بهنگام، نرخ سود بانکی را مدیریت و سیاستهای پولی خود را در زمان مقتضی اعمال کند.
پیش از این تمام سیاستهایی که اشاره کردم، دارای وقفههای زمانی بود اما عملیات بازار باز میتواند هر لحظه که لازم باشد امکان مدیریت بازار را به بانک مرکزی بدهد و از قِبَل مدیریت نرخ سود در بازار باز اقتصاد را هم مدیریت کند. در ضمن در شرایط کنونی اقتصاد، این ابزار میتواند به صورت کارآمد در دسترس بانک مرکزی قرار گیرد.
امسال نرخ رشد نقدینگی ما ۲۷ درصد است که روندها نشان میدهد سال بعد هم رشد نقدینگی عدد بالایی خواهد بود. این رشد تبعات تورمی به دنبال دارد. دولت هم در شرایط کنونی به سمت بیانضباطیهای مالی رفته و این مساله میتواند موجبات کسریهای بودجه و استقراض از سیستم بانکی را فراهم کند. بانک مرکزی با این ابزار میتواند تا حدودی تبعات رشد نقدینگی را تحت کنترل درآورد و تا اندازهای به جبران کسری بودجه دولت هم کمک کند.
نگرانی این است که دولت با وجود کسریهای بودجهای که سال بعد هم با آن مواجه خواهد شد، فشار بر بانک مرکزی را افزایش دهد تا انتشار این اوراق برای تامین بخشی از نیازهای بودجهای بیشتر شود. بنابراین بانک مرکزی باید بیش از پیش استقلال خودش را داشته باشد و بتواند به شکلی کارآمد از این ابزار استفاده کند. در غیر این صورت ممکن است این ابزار در راستای بیانضباطیهای مالی دولت قرار گیرد.به نظر میرسد دکتر همتی تمام تلاشش را خواهد کرد که از این ابزار برای مدیریت و کنترل نقدینگی در اقتصاد استفاده کند. در مجموع این ابزار بانک مرکزی را در مدیریت پول به صورت فوری و بهنگام کمک خواهد کرد و اثراتش در بازار پول بسیار به موقع خواهد بود. برای مدیریت نرخ سود هم عملا دست بانک مرکزی خالی بود که به این وسیله میتواند موثرتر عمل کند.
بانکها میتوانند از این بازار نیازها و کسریهای خودشان را جبران کنند. تا حالا بانکها برای رفع نیازهای خودشان یا باید به بازار بینبانکی مراجعه میکردند یا سراغ اضافهبرداشت از بانک مرکزی میرفتند.
حسن این کار این است که دیگر آن اضافهبرداشت از بانک مرکزی صورت نمیگیرد یعنی بانکها میتوانند از طریق عملیات بازار باز، کسریهای میانمدت خود را جبران کنند که این مساله نظمی به عملیات بانکی خواهد بخشید چون بانکها با خرید و فروش اوراق در بازار باز، ملزم به ایفای تعهدات خودشان خواهند بود که دیگر طرف حسابشان بانک مرکزی نیست. بنابراین احتمالا شاهد نظمی در سیستم بانکی هم خواهیم بود.مساله اصلی در اجرای این عملیات اما همان بحث ربوی و شبهربوی بودن این روش است. اوراق مشارکت شبهه ربوی بودن ندارد چون وقتی یک دستگاهی از طریق بانک مرکزی اوراقی را منتشر میکند، سود مشخصی دارد که مردم آن اوراق را خرید میکنند و سود علیالحساب میگیرند. در پایان پروژه هم اگر سود بیشتری داشت یا زیانی بود، با خریداران اوراق تسویه میشد.اما پشتیبان این اوراق پروژههای سرمایهگذاری نیست و صرفا در بازاری خرید و فروش میشود. شاید دلیل این تاخیر همین شبههای است که احتمالا با ارائه ادلهای شورای فقهی مجاب شده است یا شاید تغییراتی در نحوه انتشار و عملکرد این بازار صورت گرفته که مشکلات فقهی آن حل شده است.
ضمن اینکه شرایط اقتصادی ایران تاکنون این قدر خاص نبوده است. هرگز در اقتصاد ایران رشد نقدینگی ۲۷ درصد را به یاد نداریم. حجم نقدینگی و اضافهبرداشت بانکها مسالهای جدی است و باید منتظر ماند و دید بانک مرکزی در این زمینه میتواند چقدر مستقل عمل کرده و از این ابزار به نحو احسن استفاده میکند.
*اقتصاددان
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد