10 - 12 - 2019
اعتمادی که به دست میآید
لباس ایتالیایی، پارچه ترک، لوازم صوتی و تصویری ژاپنی، شکلات آلمانی، لوازم منزل آمریکایی، ماشین هم هرچه که ایرانی نباشد و دارو هم که حتی هندی آن از ایرانی مشتری بیشتری دارد. خلاصه اینکه هر چیزی به غیر از کالای ایرانی بهتر است.
اگر کمی در بازار و مراکز خرید گشتوگذار کنید متوجه میشوید در میان تمام کالاهای خارجی، اجناس ساخت داخل هم در جایی که به اصطلاح جلوی چشم باشد عرضه میشود. این سیاست جدیدی است تا کالاهای ایرانی هم در کنار کالاهای خارجی فروخته شوند.
اما وقتی پای درد دل فروشندههای بازار بنشینید دلخوشی از کالاهای داخلی ندارند. اشتباه نکنید، منظور این نیست که کالاهای داخلی فاقد کیفیت هستند یا طراحی و ساخت خوبی ندارند؛ مشکل اینجاست که مردم اعتماد کافی را به تولیداتی که برچسب ایرانی خورده باشد ندارند و موضوع این گزارش هم همین نبود اعتماد است. کسبه بازار میگویند آنهایی که برای خرید به بازار میآیند میپرسند کالای معرفیشده ساخت کجاست؟ میگویند خیلیها وقتی میفهمند جنس ایرانی و ساخت وطن است، میروند و پشتسرشان را نگاه نمیکنند. حاضرند لباس قاچاق و پارچه قاچاق بخرند اما لباس ایرانی به تن نکنند. میگویند مشتری ایرانی دنبال جنس خوب است و جنس خوب هم از نظر آنها یعنی هر جنسی به غیر از تولید ایران.
چرا کالای ایرانی نمیخریم؟
اگر بخواهم انصاف را رعایت کنم باید بگویم در سالهای اخیر برندهای مختلف ایرانی به بازار آمدهاند که توان مقابله با نمونههای مشابه خارجی را دارند. برای مثال چند شرکت تولید لباس، با استفاده از طراحهای بهروز و برجسته با پارچه و دوخت عالی توانستهاند بازار را به دست بگیرند و مشتریهای پر و پا قرصی را با خود همراه کنند. با این حال بسیاری از مردم بهمحض اینکه متوجه میشوند کالا ایرانی است، بهندرت یا با اکراه وارد مغازه میشوند. با این تفاسیر بسیاری از کارشناسان بر این باورند که اولین دلیل این پافشاری جهت خرید نکردن کالای ایرانی ذهنیت غلط «کالای خارجی بهتر است» بوده که میتوان آن را یکی از سیاستهای مهم دوره قاجار و پهلوی نام برد.کشوری که مهد علم و تمدن و فرهنگ در طول تاریخ بوده و بسیاری از اکتشافات علمی، پزشکی برجسته را در تاریخ خود ثبت کرده است، درگیر این ذهنیت شد که «جنس خارجی بهتر است». البته همه دچار این ذهنیت معیوب نشدند، اما متاسفانه این طرز تفکر نادرست، دامن بسیاری را گرفت و امروز ما میبینیم، با وجودی که آن شرایط بسیار تغییر کرده است، هنوز این ذهنیت نادرست بهطور کامل از اذهان عموم رخت برنبسته است.
موضوع دیگری که بیشتر ایرانیها از آن گله دارند نداشتن کیفیت کالای ایرانی است. البته این موضوع بسیار اهمیت دارد و بارها نشان داده است که کیفیت خوب باعث جذب مشتری میشود. همانطور که تجربه نشان داده طرفداران یک برند ماهها انتظار رونمایی از فلان گوشی را میکشند و برای خرید آن صفهای طولانی تشکیل میشود و این انتظارها تنها نشان از کیفیت بالای محصول میدهد.
اگر در داخل، کالای تولیدی ما از ویژگیهایی نظیر کیفیت، مرغوبیت، قابلیت انسجام و دوام، رقابت با نمونههای خارجی و … برخوردار باشد، احتمال گرایش مردم به سمت آن کالاها قطعا افزایش پیدا میکند. در برخی موارد، این ویژگیها در برخی کالاها دیده نمیشود یا کمتر دیده میشود. اهتمام جدی به این امر، میتواند راهگشا باشد. همچنین تولیدکنندگان داخلی باید بتوانند اطمینانبخشی در مصرفکنندگان ایجاد کنند. ضمانتهای صحیح، افزایش کیفیت در تولیدات جدید، بهروز بودن، شناسایی نیاز مخاطبین، سلیقه به خرج دادن و … همگی موثر هستند.
دلیل گروه دیگر از مردم برای نخریدن کالای داخلی این است که شرکتهای خارجی برای اجناس خود تخفیف، هدیه و جشنواره میگذارند و شما در لحظه میتوانید از آن تخفیف یا هدیه استفاده کنید اما اجناس ایرانی نهتنها از نظر قیمت با نمونههای خارجی چندان تفاوتی ندارند بلکه اگر جشنواره یا هدیهای هم در کار باشد یا ناچیز است یا خیلی دیر به دست مشتری میرسد و همین از شور و هیجان خریدار کم میکند.
چند درصد مردم کالای ایرانی میخرند؟
حالا در این میان بد نیست سری به آمارها بزنیم و ببینیم آمارها در رابطه با عدم اعتماد ایرانیها به جنسهای تولید داخل چه میگویند؛ مرکز آمار ایران میگوید نزدیک به سه میلیون نفر در کشور بیکارند و این در حالی است که منابع غیررسمی از بیکاری پنج تا هفت میلیون نفر خبر میدهد که اغلب آنها جوان تحصیلکرده متولد دهه۶۰ هستند. چند سالی میشود که کارخانهها به دلیل موضوعات مالی تعطیل شدهاند یا در خوشبینانهترین حالت با کمتر از ۳۰ درصد از نیروهای خود کار میکنند. همین امر باعث بیکار شدن افراد زیادی میشود و مهمترین دلیل این امر حمایت نکردن از تولید داخلی است.
به همین دلیل مسوولان و کارشناسان توصیه میکنند که مردم بنا به مصلحت کالای ایرانی مصرف کنند، هرچند کالای ایرانی و تولید داخل شاید در برخی موارد از کالای خارجی کیفیت پایینتری داشته باشد که اگر اینگونه نبود شاید نیاز به توصیه هم نبود و خود مردم کالای ایرانی مصرف میکردند. بنابراین توصیهها برای مصرف کالای ایرانی در شرایطی است که همه میدانیم به لحاظ کیفیت کالای تولید داخل در مواردی به مشابه خارجی نمیرسد.
پای صحبت مردم عادی که مینشینم متوجه میشوم بیشتر آنها با خرید کالای داخلی مشکلی ندارند خصوصا حالا که با افزایش نرخ ارز خرید از برندهای خارجی تقریبا برای قشر متوسط ناممکن شده است، اما درصد بالایی از این افراد اعتراف میکنند هرگاه کالای ایرانی خریدهاند پشیمان شدهاند یا دوام، کیفیت و کارایی همان جنس از نوع خارجی چیز دیگری است به همین دلیل ترجیح میدهند سالی یک بار اما با کیفیت خرید کنند به جای اینکه چند بار در سال با قیمت پایین کالایی ایرانی بخرند.
ابتدای سال ۹۷ بود که وزیر کار وقت، علی ربیعی گفته بود: بر اساس نظرسنجیهای انجام شده ۶۳ درصد مردم به شرط بالا رفتن کیفیت و قیمت مناسب آمادگی دارند کالای ایرانی مصرف کنند. براساس گفتههای او ۲۵درصد مردم اعلام کردهاند که صرفا از کالای ایرانی استفاده میکنند و ۱/۹ درصد از مردم نیز اظهار کردهاند کلا تمایلی به خرید کالای ایرانی ندارند.
با این حال آمار دیگری فروردین امسال به دست رسانهها رسیده که حاکی از آن است که ۶۰ درصد شهروندان ایرانی مایحتاج خود را از میان کالاهای خارجی تهیه میکنند. همچنین بررسیها در میان ساکنان هفت شهر بزرگ کشور نشان داده است که ۴۰ درصد شهروندان ایرانی در گروههای سنی و تحصیلات مختلف ترجیح میدهند کالای ایرانی بخرند، گرچه کیفیت این اجناس بهقدر کافی مطلوب نباشد. هرچند این گروه اعلام نکردهاند که فاکتور قیمت و نسبت آن با کیفیت، تا چه حد در این تصمیم دخالت داده شده است، اما به نظر میرسد این انتخاب، در میان برتری کیفیت کالاهای ایرانی در مقابل کالاهای درجه سه چینی صورت گرفته باشد چراکه بر اساس نظرسنجی صورت گرفته، در شرایط یکسان قیمتی و با در نظر گرفتن فاکتور در دسترس بودن کالا و وجود خدمات پس از فروش، شهروندان ترجیح دادهاند که محصول خارجی خریداری کنند. از سوی دیگر بررسی جزئیات این تحقیق نشان داد که مردم شیراز، اصفهان و اهواز کمتر از ساکنان سایر شهرهای مورد بررسی ترجیح میدهند که کالای ایرانی بخرند و مردم رشت بیشترین استقبال را از خرید کالاهای ایرانی از خود نشان دادهاند.
نشانهها ما را مصرفکننده بار آوردهاند
همه موارد ذکر شده به کنار، بهتر است از زاویهای متفاوت به این موضوع نگاه کنیم. اصولا در ایران همه چیز میتواند کمی پیچیده باشد. منظور از پیچیدگی این است که ما طبقهای را داریم که حاضر است با قیمتهای عجیب و حتی در برخی موارد بدون منطق سوار ماشینهای آخرین مدل شود در حالی که ممکن است در خارج از ایران چنین موضوعی وجود نداشته باشد. مگر انسان چند ساعت در روز میتواند سوار یک اتومبیل باشد؟ مثال ماشین میتواند تعمیم پیدا کند به بسیاری موارد دیگر از جمله خانه، لوازم خانه، لباس و …
بخش بزرگی از اینگونه رفتارهای مصرفگرایانه به نشانههایی برمیگردد که این روزها تمام زندگی ما را در برگرفته است. به این معنا که فلان ماشین یا برند خاص از کتوشلوار یا موارد دیگر در اولین مواجهه میتواند تاثیرگذار باشد و اگر افراد ما را با آنها ببینند انسان مهمتری خواهیم بود. در کشور ما این نشانهشناسیها تا حدی در زندگی رواج پیدا کرده که به انسانهایی با رفتار مصرفی مبدل شدهایم به همین دلیل استفاده از کالای ایرانی با برندی ناشناخته چندان جالب و موجه به نظر نمیرسد. جریان مقاومت نخریدن کالای ایرانی هم به موضوع بالا برمیگردد. بر فرض گروهی در جامعه وجود دارند که هرقدر هم شرایط تغییر کند میتوانند جنس خارجی تهیه کنند اما گروه بسیار بزرگی از مردم ایران هستند که تحت هیچ شرایطی حاضر به خرید کالایی با اسم و برند ایرانی نیستند. آنها کالای چینی میخرند اما تن به جنس ایرانی نمیدهند چراکه در وهله اول از کالای ایرانی نشانههایی که در بالا به آن اشاره شد را دریافت نمیکنند. از سوی دیگر گول زرقوبرق و بستهبندیهای کالاهای فیک یا تقلبی را میخورند. سرانجام، این کشش و آن دافعه، آنان را بهسوی بازار کالاهای تقلبی سوق میدهد. کالاهای تقلبی که ممکن است از اصل در ایران ساختهشده باشند و با چسباندن یک مارک جنس ایرانی به چند برابر قیمت فروخته شده باشد و فردی که به اصطلاح به او «فیکباز» میگویند متوجه این کلاهی که بر سرش رفته نشود و از خرید خود راضی باشد.
باید از مسوولان شروع کرد
در آخر باید به این نکته اشاره کرد که حمایت و خرید تولید داخل کار یک سال و دو سال نیست. حمایت از تولید داخلی نیازمند فرهنگسازی است. فرهنگسازی درست و علمی که بتوانیم در بلندمدت نتیجه آن در سطوح و اقشار مختلف جامعه را ببینیم؛ نظیر کاری که ژاپن کرد. در ایران اما این کار کمی طولانی و سخت به نظر میرسد. زمانی که مربی فوتبال لباس خارجی و اتومبیل خارجی استفاده میکند، نوجوانانی که او را الگو قرار داده، از او تقلید کرده و او را بهعنوان الگوی برتر و مطلوب برمیگزینند پس باید این فرهنگسازی از مدیران، مسوولان و تاثیرگذاران کشور آغاز شود.
الگو شدن رفتار مسوولان و مدیران کشور در زمینه استفاده از محصولات ساخت داخل، تامین منابع کافی از طرف دولت، تخصیص منابع مالی بانکها و موسسات به بنگاههای تولیدی در چارچوب سیاستگذاری و اجرای برنامههای صحیح توسط بانک مرکزی، تعهد و التزام عملی صاحبان کسبوکار و مدیران بنگاههای اقتصادی به انجام اصلاحات و دگرگونیها با توجه به حمایتهای جامعه و دولت از تولید داخلی، ایجاد نظام و سازوکار کنترل، ارزیابی و بازخورد، اصلاح قوانین و مقررات متناسب با حمایت از کالاهای ایرانی، در مجموعه قوای سهگانه، همراستایی و هم هدفی رسانههای مختلف برای حمایت واقعی و فرهنگسازی در راستای استفاده از کالاهای ساخت داخل و نیز برندسازی کالاهای ایرانی و همچنین ایجاد سازوکار و ساختار مناسب برای تشویق رفتارهای مناسب و الگو از نکات مهمی است که باید در راستای حمایت از تولید و کالای ایرانی بهطور جد مورد توجه قرار گیرد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد