19 - 06 - 2017
آسیبشناسی حمله تروریستی داعش در سه پرده
محمد میلانی- روز هفدهم خردادماه، درست بعد از پشتسر گذاشتن چندین روز مهم و سرنوشتساز در تاریخ اجتماعی و سیاسی کشور، دست پلید حکومتی به نام داعش از آستین بیرون آمد و براساس نفرت و کینهای که در عقیده و عمل خود پرورانده بود، یکی از دردناکترین حوادث تروریستی کشور در دو دهه اخیر را رقم زد. با قدری تعمق و تحلیل درست از این حادثه میتوان به نتایج درست و مهمی رسید که در نوع خود میتواند در عملکرد و واکنش درست و همهجانبه مردم، مدیریت کلان رسانهای و دستاندرکاران ایجاد امنیت روانی و حتی قوای امنیتی و نظامی- انتظامی ما نقش بالقوه داشته باشند. اکنون زمان مناسبی است که بتوانیم عملکرد اجتماعیمان را در مواجهه با این حمله تروریستی مورد واکاوی و تحلیل قرار دهیم. این بیان سه قاب در واقع تحلیل و رفتارشناسی سه بخش مهم از جامعه ما را دربرمیگیرد که در برابر چنین حوادثی نقش سازنده و سرنوشتسازی دارد. در این راستا و مبتنی بر همین روششناسی به اهداف مشخص و مهمی دسترسی پیدا میکنیم که به نوبه خود میتوانند وقوع فجایع و بحرانهای اجتماعی ما را در برابر حملات احتمالی و آتی تروریستی خلافت به گِل نشسته داعش، به کمترین حد موجود برساند. بر این مبنا باید بیتفاوت نبود و به بهترین و در عین حال جدیترین وضع ممکن، مراقب رفتارها و واکنشهای برآمده از رفتارها و تدابیر اتخاذی درونی خود بالاخص در بازخوانی رفتار این سه عنصر مهم باشیم. به این منظور رسالت و تکلیف این سه مجموعه به درستی قابل اهمیت و آسیبشناسی است. برای اینکه در هر مرحله باید به چنان درجهای از آگاهی و انسجام همگانی برسیم که خود به خود حرکتهای مذبوحانه نیروهای تروریستی در پایینترین سطح خسارت و تخریب اجتماعی به نسبت آسیبهای اجتماعی از زندگی آرام و امن اجتماعی برای ما قرار گیرند.چرا که رفتار دستنشاندههای این سازمان تروریستی نشان میدهد بدون هیچ منطق انسانی مرتکب شنیعترین رفتارها و اقداماتی میشوند که نمونهاش یا نادر است یا بسیار کم که در طول تاریخ معاصر جهان دیده شده است. داعش برای به اصطلاح رد گم کردن نسبت به تحرکاتش در روزهای مهم مردمی و ملی هیچ واکنشی از خود نشان نمیدهد. ایام ارتحال رهبر فقید جمهوری اسلامی، روزهای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، تجمعات انتخاباتی، ایام ولادت مولا علی(ع) و بعثت رسول مکرم اسلام، به راستی روزهایی نیستند که عوامل داعشی بخواهند با ضربه زدن به اعتقادات ما برگ برندهای برای خود کسب کنند اما بالعکس و بهطور دقیق از فرط نداشتن پایگاه اجتماعی و هویت منسجم درونسازمانی در روزهای بسیار عادی، گویا تدارکات و طرحریزی حملات خود را عینیت میبخشند. همین امر به نوعی میتواند قاعدهای در رفتارشناسی عوامل ترور باشد. در همین راستاست که رفتار نهادها و مردم میتواند به بهترین شکل ممکن تلفات و خسارتهای ایجاد شده توسط این سیستم را به حداقل ممکن برساند. از این روی به الزام میبایست مدام در حال تحلیل وضعیت موجود بود تا هیچ پشتوانهای از ضربهزدن و تلفات در قبال حرکات انتحاری برای این سیستم باقی نماند. در این راستا و صرفا برای نمونه به تحلیل رفتار مردم، صداوسیما و برخی از مقامات دستاندرکار میپردازیم تا بتوانیم شکست روانی تروریستها را پیش از وقوع هر عملیاتی تضمین کنیم.
عملکرد مردم
همه به یاد دارند که یکی از بزرگترین معضلات در واقعه آتشسوزی ساختمان پلاسکو، تجمعات نادرست و بیدغدغه مردمی بود که صرفا برای تماشا و معالاسف برای گرفتن عکس سلفی با ساختمان تخریب شده و در حین آتشسوزی پلاسکو آمده بودند. واقعهای دردناک که صدای اعتراض مقامات انتظامی و امدادرسان را نیز درآورد. حجم قابل ملاحظهای از شهروندانی که بدون هیچ دلیل معقولی و صرفا به قصد دیدن عملیات آواربرداری در منطقه حاضر میشدند. این رفتار ناپخته دقیقا در حادثه اخیر تهران نمود عینی داشت. متاسفانه درست در زمانی که نیروهای امنیتی اعم از انتظامی، ویژه و لباس شخصی مشغول مدیریت و راهبری عملیاتی بودند که بیش از پنج ساعت به طول انجامید، جمعیت قابل توجهی نیز بدون اینکه حتی ذرهای به وضعیت و دهشت عملیات فکر کنند، در خیابانهای سمت مجلس مستقر شده بودند و از بین درختان و جداول جویهای خیابان شاهد ماجرا بودند. تاسفبارتر آنکه درست در چنین شرایطی نیروهای لباس شخصی در یک دوگانگی اجرایی قرار گرفته بودند که مراقب جان این افراد باشند و آنها را به جایی امن هدایت کنند یا تمرکز خود را بر عملکرد و تیراندازی تروریستها متوجه کنند که به سمت پیادهروها یا به سمت مردم تیراندازی احتمالی خواهند داشت.از این رو وجود آموزشهای لازم یا تفهیم موقعیتهای اینچنینی دقیقا و به جد احساس میشود. هیچ منطق درست و مناسبی در پس رفتار این بخش از افراد جامعه وجود نداشته و نخواهد داشت و التزام به امر آموزش و حتی تعیین جرم در چنین مواقعی برای این قشر ناآگاه از جامعه ما علنا نیاز و ضرورت عینی به نظر میرسد. نیروهای داعشی به چنان ظرفیتهایی از نبود عاطفه و شعور اجتماعی و از همه مهمتر تنفر تحمیلی از انسانها قرار دارند که در هر آن میتوانند تهدیدی جدی برای جامعه باشند. از این رو رفتار مداخلهجوی مردمی در این راستا نهتنها باعث اختلال در روند اجرایی کار نیروهای امنیتی میشود بلکه به نوبه خود میتواند بزرگترین لطمه و ضرر را به امنیت موجود آن هم به صورت اختیاری بزند. بر این اساس ضرورت جدی آموزش و حتی توسل به تدوین مقررات اجتماعی در حوادث تروریستی علنا نیاز به نظر میرسد. درحال حاضر نیز با کمال تاسف افرادی را میتوان دید که در اماکن عمومی بدون هیچ دلیل خاصی میایستند و نظارهگر عملکرد و حضور ماموران امنیتی هستند یا در زمانی که باید همکاری لازم را با این عوامل داشته باشند، با حالتی ناراحت از پذیرش کلام و دستورات ماموران امنیتی امتناع میکنند و به سهم خود در افزایش تنشهای موجود تاثیرگذار هستند. بیهیچ تعارف یا حرفی نباید به این افراد مجال تکرار تجربه تلخ به وجود آمده از دو حادثه مذکور را داد و به الزام وظیفه و رسالت نهادهای آموزشی است که در این راستا و به منظور کنترل و توسعه امنیت اجتماعی اقداماتی اساسی را در راستای آگاهیسازی و آموزش به این بخش از جامعه، لحاظ کنند.
عملکرد رسانهها
قریب به ۱۰ دقیقه از زمان بروز عملیات توسط تروریستها نگذشته بود که اخبار حمله به حرم مطهر و سپس به مجلس شورای اسلامی به ترتیب در شبکههای خبری و اجتماعی تلگرامی و اینستاگرام منتشر شد. ابتدا حتی چند فایل صوتی نیز که بیانگر صدای شلیک گلوله در محوطه خانه ملت بود، دست به دست میشد تا اینکه اولین عکسها و فیلمها انتشار پیدا کرد. در برخی از این فیلمها علاوه بر نشان دادن وضعیت ناگوار موجود دقیقا توصیه مقامات انتظامی و حفاظتی که به مردم مدام اصرار میکنند تا منطقه را برای حفظ جان خود ترک کنند به گوش میرسد. (دقیقا همان موردی که در بخش پیشین گفته شد.) نزدیک ساعت ۱۱:۳۰ بود که خبر حمله به حرم و سپس مجلس جایگاه مشخص خبری خود را پیدا کرد و گزارشهای تکخطی شبکه توئیتر نیز به این شرایط اطلاعرسانی اضافه شد. حالا تقریبا همه دارندگان ابزار ارتباطی و همچنین گوشیهای هوشمند در جریان بروز حادثه بودند. از این مقطع به بعد بود که هنوز تروریستها در مجلس حضور داشتند و عملیات به پایان نرسیده بود که شبکههای تلویزیونی از جمله شبکه کردستان تیوی ۲۴ توسط یکی از عوامل خبری خود از خیابانهای مشرف به مجلس شورایاسلامی و وضعیت استقرار و آرایش نیروهای ویژه امنیتی فیلم تهیه و مستقیم مخابره میکرد. حتی برخی شبکههای خارج از کشور نیز تصاویر این شبکه تلویزیونی را برای رصد و گزارشدهی خود انتخاب کرده بود. در میان اخبار واصله و منتشر شده در رسانهها به جد میتوان اذعان کرد که رقمی قریب به ۸۰ درصد از خبرها به کذب انتشار مییافت. خبر اعلام تعداد مزدوران داعشی که ۱۶ نفر اعلام شد یا خبر کشیده شدن دامنه درگیریها به خیابانهای اطرف آن هم در ساعات ابتدایی این حمله، علنا جزو همین اخبار و گزارشات کذبی بود که مدام در میان رسانههای اجتماعی رد و بدل میشد. در این میان عملکرد خبرگزاریهای داخلی به هیچ عنوان جلوتر و سریعتر از گزارشها و اخبار رسانههای اجتماعی نبود و با نگاهی به ساعات مخابره خبرها، تا ساعت ۱۵ عملا در یک سطح برابر و حتی با اخبار کذب قرار داشتند. ناگفته نماند که تعدادی از خبرنگاران رسانهها نیز در بخش بالکن و طبقه فوقانی مجلس در زمان بروز این حادثه به دلیل امن بودن محل مانده بودند اما از این ساعت به بعد طبیعی بود که گوی سبقت ارسال و انتشار اخبار به نفع خبرگزاریها تغییر و اخبار مطمئن و صحیح در رسانهها انعکاس پیدا کند. اما اگر صرفا بنا به تحلیل وضعیت رسانهها و بالاخص رسانههای اجتماعی را نداشته باشیم، از حال و احوال صدا و سیما به هیچ عنوان نمیتوان به راحتی گذشت. رسالت رسانهای و اطلاعرسانی این نهاد ملی به همان اندازه که گسترده و وسیع است نیز کوتاهی و تعلل در آن موج میزند. درست در شرایطی که وظیفه این رسانه نهتنها اطلاعرسانی درست و صحیح بود، بلکه پوشش وسیعی نیز باید برای عدم حضور مردمی در محل رویداد حوادث میداد که علنا این اتفاق نمیافتد. به همان اندازه که این رسانه در واقعه ساختمان پلاسکو مورد انتقاد جدی اهل فن و متخصصان رسانهای قرار گرفت، ضرورت یک بازخوانی کارکردی در هسته اطلاعرسانی درست و صحیح در این رسانه میبایست صورت میگرفت که علنا این مهم رخ نداد. عمق فاجعه کم کاری این رسانه تا حدی بود که حضور مقامات رسمی در راستای دعوت مردم به منظور ممنوعیت حضور در منطقه بحرانزده عملا جای خود را به پخش برنامه آشپزی از یکی از شبکهها داده بود. تهران غرق در بهت و ناباوری بعد از اتمام حمله و پاکسازی محل و اقدامات گسترده عوامل امنیتی و اطلاعاتی در راستای ایجاد امنیت کامل، نیاز به اطلاعرسانی درست و صحیح و همچنین بازگشت روحیه امید به زندگی مردم را داشت که عملا نهتنها این اتفاق نیفتاد، بلکه مشخص شد بخش قابل توجهی از اخبار انعکاسی توسط این رسانه دروغ محض بود. برای نمونه اعلام حضور عوامل تروریستی داعش با لباس شخصی و نه در هیبت زنانه و چادر که از سوی رسانه ملی انتشار یافت، یکی از مهمترین بخشهای تاسفبار رسانهای آن هم از زبان یکی از مهمترین شخصیتهای ذیصلاح در این خصوص بود. رسانه ملی با داشتن بهترین و مجهزترین ابزار اطلاعرسانی نهتنها در واقع منادی بیپایهترین اخبار در این خصوص بود، بلکه هیچ اقدامی در راستای بازگشت امنیت روانی نیز صورت نگرفت. در همان شرایطی که شبکه کردستان تی وی ۲۴ توسط یکی از عواملش به طور بسیار غیرحرفهای و توام با ترس، گزارش خیابانی با گوشی تلفن همراه را برای این شبکه ارسال میکرد یا دقیقا زمانی که به گفته همه رسانهها خبرگزاری وابسته به مزدوران داعشی گزارش کشتار وحشیانه این گروه را از درون ساختمان مجلس گزارش میداد سیمای ما نهتنها هیچ برنامهای دال بر هشدار امنیتی برای عدم حضور مردم در محل حادثه نداد، بلکه اخبارش نیز به اندازه برخی گروهها و کانالهای تلگرامی صحت نداشت. در چنین شرایطی به راستی سوال بنیادی پیش میآید که سانسور اخباری که در همه رسانهها انعکاس یافته یا تعلل در امر بیان خبر به چه دلیل است؟ تاسفبارتر آنکه درست در همان زمان که فرزندان رشید و مدافعان بزرگوار از خانه ملت شجاعانه در برابر اولین حمله تروریستی گروه داعش ایستاده بودند یا هموطنان مظلومی که جهت انجام امور خود یا بیان دردهایشان به نمایندگان منتخبشان در خانه ملت حضور یافته بودند، رسانه ملی مشغول انعکاس بیانات مقاماتی بود که گویی در صحن علنی مجلس خبر از به خون غلتیدن فرزندان رشید ایران اسلامی نداشتند و این حمله به خانه ملت را تلاشی بیاثر و کوچک میدانستند. این رفتار رسانهای بیشک معنایی جز انفکاک شدید اذهان و مخاطبان مردمی با ماهیت منبع و محفل اصلی اخبار در کشور نمیتواند داشته باشد. ای کاش رسانه ملی بیدار شود.
عملکرد نمایندگان مجلس
تاسفبارترین تصاویر از حمله تروریستها به مجلس همان تصاویر شاد و خندان نمایندگانی بود که بیدغدغه خود را در دوربین سلفی گوشیهای خود میآراستند و با لبخند نشان میدادند که حالشان خوب است. غافل از اینکه در پشت درهای بسته و ایمن برایشان، فرزندان عزیز این آب و خاک حتی فرصت خواندن شهادتین را هم نیافتند. این بیماری سلفیگیری که تا نمایندگان ملت نیز رسوخ کرده، بیشک بزرگترین و درعین حال دردناکترین تصویری بود که از پس این حادثه در اذهان همه ایرانیان نقش بست. از سوی دیگر رفتار جمعی نمایندگان مجلس به عنوان حرکتی نمادین و جمعی به منظور بیاهمیت جلوه دادن این فاجعه بدون احساس همدردی با کشتهشدگان، از بدترین آزمونهایی بود که در تاریخ عملکرد این دوره از مجلس شورای اسلامی باقی خواهد ماند. مردم به همان اندازه که با اقتدار پای صندوقهای رای حضور یافتند و نمایندگان خود را به خانه ملت فرستادند، به همان اندازه نیز توقع شجاعت لااقل در بیان و کلام از نمایندگان منتخب خود را داشته و دارند که عملا با انتشار اخبار خروج برخی از نمایندگان مجلس با آن طرحی که عدم بیانش بهتر است، به درستی نشان دادند که هنوز راهی بس دراز در پیش دارند تا لایق خدمت و خدمتگزاری برای این مردم شریف و نجیب باشند.
کلام آخر
با احترام به همه خونهای ریختهشده در این حادثه ناگوار و ادای احترام به شهدای واقعه عملیات تروریستی، باید حس امید و بازگشت به زندگی را در جامعه تزریق کرد. از قضا تمام ابزارها و مکانیسمهای جنگ روانی دشمن زمانی تحقق پیدا میکند که جامعه ما با وضعیت خمودگی و ترس پنهان روبهرو شود. در این راستا به نظر میرسد اگرچه هیچ فعالیت عمومی و اجتماعی از سوی مراجع اجتماعی و رسانهها صورت نمیگیرد اما مردم باید خودشان در پی ایجاد موج امید در جامعه باشند تا این تحرک و پویایی دست کم بتواند شرایط فکری و ذهنی جامعه را به سطحی از پویایی، آگاهی و تکاپو برساند که ظرفیتهای عینی اجتماعی ما نشان از شکست تروریسم و هرگونه تفکر تروریستی و تخریبگر باشد. باید زندگی کرد در همه مکانهای عمومی و استفاده کرد از هر نوع وسیله حمل و نقل عمومی همچون همیشه. نباید از صحنه زندگی روزمه در جامعه دور شد. ای کاش در این راستا آن دسته از افراد اجتماع که بیدلیل و منطق در بطن حوادث ظاهر میشوند، رسانهملی که میان خود و احساس و تعقل جمعی فاصلهای عمیق به وجود آورده و همچنین نمایندگان مردم که در این رویداد کلماتی نظیر ترس، شهادت، نگرانی و… را فقط خواندند و به هیچ عنوان درک نکردند، قدری به عملکرد خودشان با نگاه اصلاحگری نظر بیندازند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد