27 - 11 - 2019
چوب الف بر سر معلمها
شیدا ملکی- باور کنید روز معلم، روز گل و شیرینی و هدیههای کوچک و بزرگ برای معلمها نیست. درد زخمهای عمیق آموزگارانی که چندین دهه برای احقاق سادهترین حقوق خود تلاش کردهاند با چند شاخه گل و بستهبندیهای آنتیک هدیههای معمولی درمان نمیشود. با شعارهای مکرر و رنگارنگ در صدا و سیما هم نمیشود دل معلمی که سالها گچ تختهسیاه را خورده به دست آورد. معلم امروز کارمندی معمولیتر از همه کارمندان شده و محکوم است که چرا سادهترین حقوق صنفی خود را مطالبه میکند. اگر مطالبهگریهای صنفی روندی عادی نیست و معلمها نیز مانند دیگر اقشار جامعه در پی فقر حاصل از فرق باید سکوت را ترجیح دهند. چوب الف در روز معلم این بار معلمها را هدف گرفت.
بر اساس اخبار منتشر شده شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران از بازداشت شماری از معلمان در تجمعات روز معلم خبر داده که در استانهای مختلف کشور برگزار شده است. گروهی از معلمان روز پنجشنبه ۱۲ اردیبهشت در اعتراض به عدم تحقق مطالبات صنفی خود مقابل ادارات آموزشوپرورش در استانهای یزد، تهران، همدان، مازندران، خراسان رضوی، خراسان جنوبی، کرمانشاه، اصفهان، کردستان، آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، البرز و گیلان دست به تجمع زدند. شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران که فراخوان برگزاری این تجمعها را داده بود اعلام کرد نیروهای امنیتی در پایان این تجمع در تهران، اقدام به بازداشت رسول بداقی و محمد فلاحی، از اعضای هیات مدیره کانون صنفی معلمان تهران کردند.
معیشت، خاستگاه اصلی مطالبات
در پی اعتراض روزهای گذشته و البته سرکوب گسترده این اعتراضات، محمدرضا نیکنژاد، آموزگار و فعال در کانون صنفی معلمها با اشاره به تاریخچه و روند آسیبهایی که بر زندگی معلمهای کشور وارد شده است به «جهانصنعت» میگوید: خواستههای معلمها طبق بیانیه شورای صنفی فقط معیشتی نیست و با توجه به روند سقوط اقتصادی کشور در واقع معیشت تبدیل به یکی از اولویتهای مهم شده و البته مخرجمشترک همه خواستها و مطالبات صنفی معلمهاست. البته فراموش نکنید که اعتراض پیرامون روند معیشتی معلمها ریشهای گسترده و عمیق در چند دهه گذشته دارد. بر اساس تاریخ مطالبات فرهنگیان اولین جرقه این اعتراضات همزمان با آغاز آموزش نوین در سال ۱۳۰۰ شکل گرفت. این اعتراضات البته در سالهای ۱۳۳۱ و ۱۳۴۰ نیز ادامه پیدا کرد و البته فرهنگیان هزینههای گزافی در این حوزه متحمل شدهاند.
نیکنژاد در ادامه با اشاره به ادامه فعالیتهای صنفی معلمها بعد از انقلاب افزود: تلاشها برای احقاق حقوق معلمان بعد از انقلاب همچنان ادامه پیدا کرد و این بار معیشت در گروه شعارهای بسیار جدیتر و اصلی قرار گرفت. این اعتراضات البته در بیشتر مواقع ابتر باقی ماند و هیچ واکنشی از سوی مسوولان در راستای بهبود شرایط داده نشد. اعتراض معلمها در مقابل شرایط نامساعد اما همچنان و هر سال در روزهای ۱۲ اردیبهشت به عنوان روز ملی معلم و البته پنجم اکتبر روز جهانی معلم برگزار میشود. هرچند اغلب با واکنشهای امنیتی مواجه شده و نیازها و خواستهای معلمها به طور کامل مورد بیتوجهی قرار میگیرد. این اما در حالی است که اگر واکنشی هم از سوی مسوولان نسبت به مطالبات نشان داده میشد، زودگذر و بیشتر شبیه مُسکن بود.
دستمزد زیر خط فقر
این فعال کانون صنفی معلمها از سوی دیگر با اشاره به دستمزد بسیار اندک معلمها میگوید: دستمزد معلمها همواره زیر خط فقر و گاهی مساوی با خط فقر بوده است. در شرایط اقتصادی فعلی کشور چگونه انتظار آن میرود معلم توان گذران زندگی خود را داشته باشد و از دیگر سو مقوله آموزش را نیز به بهترین و شایستهترین شکل ممکن پیگیری کنند. فراموش نکنید در چنین شرایطی نه تنها معلم آسیب جدی میبیند بلکه دانشآموز به دلیل عدم برخورداری از آموزش درست دچار آسیب میشود. شرایط اینچنینی ضربهای جدی به آموزش کشور وارد میکند و دو گروه مهم و اثرگذار جامعه را دچار چالش میکند.
به گفته وی حضور معلم در شغلهای دوم و سوم منجر به عدم تمرکز در آموزش میشود. بدیهی است معلمی که درگیر شغلهای دیگر است دیگر زمانی در اختیار ندارد تا مطالعه خود را افزایش دهد یا زمان بیشتری صرف دانشپژوهی کند. متاسفانه حضور در شغلهای دوم و سوم برای معلمها بسیار بدیهی و طبیعی شده است. معلمهای امروز اگر مشغول کار در شغلهای دیگر نباشند به هیچ عنوان قادر به گذران زندگی روزمرهشان نخواهند بود. این نوع از زندگی حق فردی نیست که همه تلاش خود را برای آموزش آیندهسازان جامعه میکند. در مقابل دستمزدهای پایین انگیزه کافی برای آموزش بهینه نیز فراهم نمیشود.
بالاترین رتبه میانگین تحصیل در دست معلمها
این فعال کانون صنفی با تاکید بر بالاترین میانگین تحصیلی معلمان بین کارمندان دولت میگوید: این آمار بر اساس مطالعات رسمی انجام شده منتشر شده است. این میزان از تحصیلات بالا اما کاملا بیثمر بوده و در مقایسه با دیگر کارمندان دولت، معلمها کمترین برخورداری ممکن را دارند. همین روند موجب آن شده که معلمها خود را شایسته چنین شرایطی ندانند و شعار مبارزه با «فقر و فرق» در زمره مهمترین خواستها و مطالباتشان قرار گیرد. این موضوع بسیار دردآور است که مدام شاهد تبعیض گسترده بین معلمها و دیگر کارمندان دولت باشیم. معلمها امروز فقر و فرق را در شرایطی تحمل میکنند که دانشآموزان هر سال دشوارتر از سالهای گذشته شده و البته آموزش به آنها نیز دشواریهای عمیقتری دارد.
نیکنژاد با توضیح درباره حقوق دیگر بخشهای دولتی میگوید: کارمندان دولت افزون بر حقوق ثبت شده در فیش حقوقی خود مزایایی را دریافت میکنند که گاه دو یا سه برابر پایه اصلی حقوقیشان است. این مبلغ در فیش حقوقی ثبت نمیشود. کارمندان وزارت نفت، محیطزیست و دیگر وزارتخانههای کشور در تفاوتی فاحش با معلمهای آموزشوپرورش دستمزد دریافت میکنند و این عدم برابری به هیچ عنوان قابل پذیرش نیست. هر سال که میگذرد آسیب حاصل از عدم برخورداری حقوق مناسب گستردهتر و عمیقتر میشود. از همین رو است که شکاف بین فرهنگیان و دیگر اقشار جامعه هر روز بزرگتر و گستردهتر میشود.
نادیده گرفتن شاخص حرفهای معلمها
تدریس به اعتقاد این آموزگار در گروه مشاغلی است که شاخص حرفهای بالایی دارد و بیتوجهی به روزآمدی منجر به کاهش شاخص حرفهای میشود. اصرار ما بر این است که همواره به شاخص حرفهای معلمها نگاهی جدی شود. روند کاری معلم بر اساس ارتباط مکرر و موثر با دانشآموز پیش میرود. دانشآموز یک ماده، فلز یا عنصری با فرمول ثابت نیست. دانشآموز انسانی زنده است که بر اساس شاخصهای فردی و اجتماعی خود در مقابل مسائل واکنش نشان میدهد. دور از خرد است که تصور کنیم ارتباطی تا این مرحله مهم در شرایطی که معلم خود دچار چالشهای جدی اقتصادی است و معیشت او دستخوش آسیب شده است امکان مدیریت بهینه را دارد. در چنین شرایطی چگونه ممکن است انسانی فرهیخته را به جامعه تحویل دهیم.
با گذر از مرحله معیشتی اما از نکات مهمی که به اعتقاد نیکنژاد از سوی فعالان صنفی معلمها مطرح میشود، مطالبات صنفی است. سالها نگاه تعدیلی بر آموزشوپرورش سایه افکنده و به مقوله آموزش به عنوان یک واحد مصرفکننده و تولیدکننده نگاه میشود. نگاهی مسموم که آفتی بر جان آموزش کشور شده است. سالهاست که مدیران آموزشی کشور بر این مسیر حرکت میکنند که هزینههای آموزش باید کاسته شود. به اعتقاد این گروه آموزشوپرورش هیچ سود مالی برای اقتصاد کشور ندارد و همواره پول هنگفتی را مطالبه میکند. چنین تفکری موجب تعدیل نیرو گسترده به شکلی کاملا سیستماتیک شده است. سالیانه ۴۰ تا ۵۰ هزار معلم به دلیل بازنشستگی یا مسائل دیگر از دایره استخدام آموزشوپرورش خارج میشوند اما کمتر جایگزینی برای صندلی خالی آنها استخدام رسمی میشود.
پیشی گرفتن معلمهای حقالتدریس بر رسمی
این آموزگار با اشاره به روند غیرمسوولانه حاکم بر آموزشوپرورش میگوید: ترجیح آموزشوپرورش در سالهای اخیر همواره همکاری با نیروهای حقالتدریس یا به بیانی دیگر روزمزد بوده است. این نیروها با کمترین دستمزد و حقوق تدریس میکنند و البته در روزهای تعطیل و تابستان دستمزدی دریافت نمیکنند. همچنین بیمه این گروه به شکل اختیاری است و اگر آموزگاری خواهان بیمه باشد هزینه را به شکل داوطلبانه پرداخت میکند. شرمآور است که بگوییم نیروهای حقالتدریس آموزشوپرورش که البته بیشتر در مدارس غیرانتفاعی مشغول به کار هستند حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان ماهیانه دریافت میکنند. البته در میان همه این آشفتهبازار برخی از مدارس غیرانتفاعی از شرایط سوءاستفاده کرده و مبالغی بسیار کمتر را پرداخت میکنند.
نیکنژاد با تاکید بر اینکه کمیت بیش از کیفیت برای مسوولان آموزشوپرورش اهمیت دارد جذب نیروهای حق التدریس را استثماری گسترده میداند و معتقد است کنترل و البته تغییر جدی این شرایط از مهمترین مطالبات معلمهاست. این هدفگذاری که البته از زمان وزارت فانی انجام شده بسیار خطرآفرین است و آموزش کشور را هر لحظه به بحرانی جدی نزدیک میکند. متاسفانه شرایط فعلی به گونهای است که امکان دارد یک معلم حتی تا پایان سی سال خدمت خود در شرایط حقالتدریس باقی بماند و هرگز حمایتهای جدی از وی انجام نشود. همانا در مقابل این ظلم بزرگ دانشآموزان نیز هر روز آسیب میبینند.
شوخی بزرگ استخدام
نگرانی این فعال صنفی اما در شرایطی است که واکنش مسوولان در روزهای نمادین بسیار دور از ذهن و البته آسیبآفرین است. چنان اظهار نظر میکنند که گویی سیستم آموزش کشور از سیارهای دیگر مدیریت میشود. به گفته سید محمد بطحائی، وزیر آموزشوپرورش، در رابطه با کمبود این معلمان جای هیچگونه نگرانی نیست اما در رابطه با معلم رسمی آموزشدیده که تازه بخواهیم به کار بگیریم کمبود داریم و این کمبود در مهرماه سال ۹۸ نیز وجود خواهد داشت. نیروهای جدیدی در دانشگاه فرهنگیان وارد خواهند شد علاوه بر آن و بر اساس آییننامهای که به زودی ابلاغ میشود، نیروهایی که مربیان پیشدبستانی و مربیان سوادآموزی هستند نیز به کار گرفته میشوند و بحث کمبود معلمان رسمی آموزشدیده مرتفع میشود.
تعجب بیشتر اما از اظهارنظر رضوان حکیمزاده، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزشوپرورش است. امسال ۲۰ هزار معلم جدید را دانشگاه فرهنگیان در اختیار آموزشوپرورش قرار خواهد داد و همچنین از طریق آزمون استخدامی تعدادی دیگر را جذب میکنیم. یکی از سیاستهای وزارت آموزشوپرورش تاکید بر پژوهشمحوری است که خوشبختانه در استانهای مختلف کشور دستاوردهای دانشآموزان و آموزگاران در نمایشگاههای جابر بن حیان ارائه شده است. امسال در دوره ابتدایی قریب به هشت میلیون دانشآموز و در دوره پیشدبستانی و بیش از یک میلیون و ۲۰۰ هزار نوآموز مشغول به تحصیل بودند.
به اعتقاد معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزشوپرورش هیچ کلاسی بدون معلم برگزار نشده اما برای سال آینده با توجه به اینکه تعداد بسیاری از همکاران بازنشسته میشوند وزارت آموزشوپرورش درصدد جایگزین کردن نیروی لازم است. همچنین از محل ردیفهای استخدامی ماده ۲۸ سازمان امور اداری و استخدامی از سایر فارغالتحصیلان رشتههای مرتبط دانشگاههای کشور نیز با برگزاری آزمون، تعدادی از نیروهای لازم را برای دوره ابتدایی جذب خواهیم کرد. چنین اظهارنظرهایی در شرایطی است که اژدهای خصوصیسازی هر لحظه جان آموزش کشور را میگیرد و البته آموزشوپرورش هر روز از حجم مسوولیتهای خود میکاهد.
خصوصیسازی جاری در آموزشوپرورش
آموزش همگانی همواره حقی طبیعی و انکارناپذیر است که گویا مدتهاست تلاش میشود از جامعه گرفته شود. گسترش مدارس غیرانتفاعی پررونقترین شاخص خصوصیسازی در کشور شده و در این میان معلم به عنوان اصلیترین سکاندار کشتی آموزش بیشترین آسیب را متحمل شده است. به گفته نیکنژاد در شرایطی که تعداد دانشآموزان در مدارس غیرانتفاعی هر روز بیشتر و بیشتر میشود و البته کارایی آموزگار کاهش پیدا میکند، امروز معلم تبدیل به مبصر کلاس شده است. در شرایطی که معلم هیچیک از نیازهایش مرتفع نمیشود نمیتوان او را از کوچکترین اعتراضهای مسالمتآمیز هم منع کرد و خواهان سکوت و عدم مطالبهگری او شد.
امید آن میرود که زخم حاصل از بیتوجهی مسوولان بر جان معلمهای کشور التیام پیدا کند و در شرایطی که آموزش به طور قطع مهمترین راهکار نجات کشور از چالههای کوچک و بزرگی است که هر روز تجربه میکند نگاه مصرفگرایی بر این نهاد مهم پایان یابد. هزینه در آموزشوپرورش نه تنها بیهوده نیست بلکه سرمایهگذاری مهمی است. سرمایهگذاری عمیق و ریشهای که آیندهای میسازد خالی از انسانهای جامعه فستفودی. دانشآموز در شرایطی که در کنار آموزگاری با آرامش و خالی از دغدغههای معیشتی رشد کند، هدف غایی را به دست میآورد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد