2 - 08 - 2020
گوگل دچار بحران میانسالی شده است
گوگل تنها با ۲۱ سال سن دچار بحران میانسالی شده است. از دور همه چیز خوب است اما مساله در بطن ماجرا نهفته است. در طول یک روز موتور جستوجوی گوگل به شش میلیارد درخواست پاسخ میدهد، ویدئوهایی به اندازه ۴۹ سال در یوتیوب آپلود میشوند و جیمیل چیزی در حدود ۱۰۰ میلیارد پست الکترونیکی را پردازش میکند. آلفابت، شرکت مادر گوگل سال گذشته با تکیه بر قدرت عظیم تبلیغاتی خود چیزی در حدود ۳۴ میلیارد دلار سوددهی داشت. همچنین علاوه بر این فعالیتهای کلیدی، شرکت آلفابت از پیشتازان عرصه هوش مصنوعی (AI)، محاسبه کوانتومی و خودروهای بدون راننده نیز محسوب میشود. ساندرا پیچای مدیرعامل شرکت آلفابت این هفته به همراه مدیرعاملهای شرکتهای آمازون، اپل و فیسبوک از سوی قانونگذاران در واشنگتن مورد پرسش قرار گرفتند. بحران؟ کدام بحران؟
به گزارش پیوست، حضور در برابر کنگره به نظر یک موفقیت است. اما در واقع لحظهای سخت برای رهبران گوگل محسوب میشود؛ شروع میانسالی.
هیچ تجارتی از این مساله مستثنی نیست. شرکتها چطور خلاقیت و چابکی را در کنار فرهنگ و هستهای محکم برای طولانیمدت حفظ میکنند؟ این مساله برای گوگل بسیار حائز اهمیت است. لری پیج و سرجی برین از همان ابتدا سعی تلاش کردند شرکت هیچگاه به چنین نقطهای نرسد.
در سال ۲۰۰۴ که قرار بود سهام گوگل عرضه عمومی شود، لری و سرجی اعلام کردند این شرکت هیچگاه یک شرکت معمولی و متعارف نبوده است و «قرار هم نیست اینطور باشد.» آنها امیدوار بودند که دفاتر جذاب، باب میل کارکنان و فضای کالج مانند شرکت به حفظ خلاقیت و چابکی این استارتآپ کمک کند. اما چروکی پیشانی، حاکی از شکست این برنامه است.
نشانههای بزرگسالی
نشانههای بزرگسالی گوگل را میتوان در بلوغ تجاری، تغییر فرهنگ و رابطه نزدیک آن با دولت دید. اولویت با تجارت است. گوگل با وجود رشد قابل توجهی که داشته است حالا اما در استفاده از ابزارهای جستوجو و تبلیغات آنلاین خود با محدودیتهایی روبهرو است. تبلیغات گوگل حدود ۹۰ درصد از بازار تبلیغات آنلاین را تشکیل میدهد. نقش گوگل در آلفابت تکرار شدنی نیست.
پهپادهای پستی و رباتها، هیچکدام از این پروژههای میلیارد دلاری آلفابت موفقیت چشمگیری به دنبال نداشتهاند. گوگل حالا برای رشد بیشتر باید با رقبایی ازجمله تکنولوژی محاسبات ابری و خدمات و نرمافزارهای تجاری رقابت کند.
مساله فرهنگ شاید در نگاه اول خیلی مهم نباشد اما برای گوگل که به شخصیت تجاری خاص خود افتخار میکند از اهمیت بالایی برخوردار است. فرهنگ آزادی که در ابتدا باعث موفقیت گوگل شد امروز به یک نقص بدل شده است. چنین فرهنگی دیگر برای شرکتی در این مقیاس مناسب نیست.
امروزه گوگل در حدود ۱۲۰ هزار کارمند و دهها هزار پیمانکار دائمی دارد. نیروی کار عظیم مسالههای تازهای را به همراه دارد؛ از سیاستهای جنسیتی و حتی ارائه گوشت در لیست غذاهای رستوران گرفته تا فروش تکنولوژی گوگل به نیروهای پلیس.
سومین علامت گذار از دوران جوانی، جلب توجه مسوولان دولتی است. هرچه این شرکت بزرگتر شود، روابط آن با دولت نیز افزایش پیدا میکند. وزارت دادگستری آمریکا فعالیتهای تبلیغاتی گوگل در فضای آنلاین را زیرذره بین قرار داده است و به زودی دادخواست ضداعتماد علیه این شرکت ارائه خواهد کرد. به نظر نمیرسد که حضور در فضای رقابتی باعث کاهش حساسیت دولت شود. در واقع قانونگذاران چنین اقدامی را نشانه گسترش قدرت میدانند.
خلاقیت روبهروی بلوغ
پاسخ گوگل باید چگونه باشد؟ حفظ خلاقیت در کنار بلوغ بیشتر چطور امکانپذیر است. بسیاری از شرکتها در این مرحله با شکست مواجه شدهاند. گوگل برای امتحان کردن شانس خود باید به چه کسی تکیه کند: مدیران، سرمایهگذارن یا متخصصان؟
گزینه اول همان راهحل مدیریتی است و در این روش قدرت مدیریتی نقاط ضعف را بتونهکاری میکند. رویکرد جک ولش در زمان مدیریت بر جنرالالکتریک مثالی از این گزینه است؛ او در زمان مدیریت خود با تکیه بر مدیران متخصص آیندهای روشن را برای سهامداران به تصویر کشید اما در عمل مشخص شد که این شرکت در واحدهای صنعتی خود دچار ضعف شده است. مثال جنرال الکتریک نشان داد که چطور تکیه بر یک بخش موفق و پنهان کردن نقاط ضعف دیگر بخشها میتواند برای شرکت بسیار خطرناک باشد، همان کارکردی که بخش تبلیغاتی گوگل برای این شرکت دارد.
اگر مدل بتونهکاری کارساز نیست، پس دیدگاه مخالف چطور؟ خلاص شدن از یک سری واحدها یا بستن و فروش این واحدها تا پول حاصل به سهامداران بازگردانده شود. این کار بسیاری از سرمایهگذاران را راضی نگه میدارد. برخی محاسبات نشان میدهند که آلفابت ۱۰۰ میلیارد دلار کمتر از مجموع ارزش بخشهای مختلف این شرکت ارزش دارد.
رها کردن یوتیوب رقابت را در تبلیغات اینترنتی افزایش میدهد این بخش میتواند به عنوان تحفهای به قانونگذاران رها شود و ارزش مالی آنهم بیاستفاده نخواهد ماند. از آنجایی که یوتیوب رایگان است و نیازی به پرداخت هزینه برای مشاهده محتوا نیست، شاید حتی از نتفلیکس هم ارزشمندتر باشد. اما تجربه شرکت ماهوارهای AT&T و شرکت سختافزاری IBM نشان میدهد که کوچکسازی خطر کاهش خلاقیت را به دنبال دارد. با اینکه گوگل سعی دارد فرهنگ خاص و متفاوت خود را حفظ کند اما واقعیت این است که گوگل دیگر یک استارتآپ نیست و جوانی و آزادی دوران پیترپن تکرار شدنی نیست.
گزینههای روی میز
به نظر میرسد گزینههای گوگل در چنین شرایطی بسیار محدود است و حتی تنها یک گزینه باقیست و آنهم اعتماد به متخصصان است.
نوآوری در این زمینه شاید غرورآمیز باشد اما بهتر است که گوگل از تجربه دیگر غولهای تکنولوژی و تجربه آنها از این بحران میانسالی استفاده کند.
مایکروسافت تقریبا زیر فشار قانونگذاران ضداعتماد در هم شکست و اپل نیز سالها و پیش از بازگشت دوباره استیو جابز و اختراع دستگاههای قابل حمل سرگردان بود. این شرکتها ابتدا هدف اصلی و قدیمی شرکت را یادآور شدند و سپس همان هدف را شکلی نو به کار بستند.
مایکروسافت که مدتها بود تنها به عنوان شرکت تولیدکننده یک سیستم عامل شناخته میشد، با مدیریت ساتیا نادلا خود را بار دیگر به عنوان ارائه دهنده خدمات و ابزارهای ابری به جهان معرفی کرد. اپل هم که پیشتر با کامپیوترهای قدرتمند و کاربردیاش به شهرت رسیده بود حالا با استفاده از تخصصی که داشت گوشیهای هوشمند را به جهان معرفی کرد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد