15 - 03 - 2023
کلاف سردرگم تورم
گروه بینالملل- محمدرضا ستاری
در بسیاری از نقاط جهان، قیمت کالاها و خدمات با سریعترین سرعت ممکن در طول ۴۰ سال گذشته در حال افزایش است. این وضعیت در شرایطی تداوم دارد که رسانه به طور مستمر روی نرخ تورم و تغییرات آن در طول ماه تمرکز کرده و سیاستگذاران نیز تمامی تمرکز خود را روی انتظارات تورمی معطوف کردهاند.
منظور از انتظارات تورمی، نرخهایی هستند که مردم تخمین میزنند ممکن است در آینده افزایش یا کاهش یابد. به عنوان مثال اگر قیمت یک خودرو امروز ۲۰ هزار دلار است، شاید شما انتظار داشته باشید که در طول ماههای آینده به ۲۲ هزار دلار افزایش قیمت پیدا کند. چنین مثالی را میتوانید به کلیهa کالاها و خدمات تسری دهید. طبق گزارشی که به تازگی صندوق بینالمللی پول منتشر کرده است، انتظارات تورمی از آنجا حائزاهمیت است که دورنمای تورم امروز به فردا را مشخص میکند. در واقع اگر انتظار داشته باشید که قیمت یک خودرو در سال آینده ۱۰ درصد کاهش یابد، احتمالا قبل از خرید صبر میکنید تا قیمت آن کاهش یابد. عکس چنین موضوعی نیز صادق است؛ یعنی اگر شما برآورد کنید که ممکن است قیمت این خودرو ۱۰ درصد افزایش یابد، به طور طبیعی تلاش میکنید تا قبل از گرانتر شدن آن را خریداری کنید. بنابراین اهمیت این موضوع در آن است که در حالت اول، کاهش مصرف و تقاضا، رشد اقتصادی را کند کرده و در حالت دوم افزایش تقاضا منجر به تورم بیشتر میشود.
علاوه بر این انتظارات تورمی روی مذاکرات مزدی نیز تاثیری مستقیم دارد. به عنوان مثال اگر کارگران و اتحادیههای کارگری انتظار افزایش ۱۰ درصدی تورم را داشته باشند، به همین میزان کارفرمایان را تحت فشار قرار میدهند تا مطمئن شوند قدرت خریدشان کاهش نخواهد یافت. آنها حتی ممکن است برای رسیدن به خواستههای مزدی خود دست به اعتصاب بزنند. در چنین شرایطی شرکتها و بنگاههای اقتصادی ناچار به افزایش قیمت کالاها و خدمات میشوند تا از حاشیه سود خود در برابر افزایش هزینههای دستمزد محافظت کنند. این اتفاق منجر به بروز پدیدهای به نام مارپیچ دستمزد- قیمت میشود که قادر است تورم را بالاتر ببرد.
اندازهگیری انتظارات تورمی
انتظارات تورمی به طور معمول با استفاده از نظرسنجیهای بانکهای مرکزی، دانشگاهها یا موسسات خصوصی اندازهگیری میشود. به عنوان مثال، دانشگاه میشیگان یک نظرسنجی ماهانه انجام میدهد که در آن از حداقل ۶۰۰ خانوار در سراسر ایالاتمتحده خواسته میشود تا پیشبینی خود را برای تورم ارائه دهند.
برخی دیگر از نظرسنجیها نیز پیشبینیهای تحلیلگران حرفهای در بانکها یا شرکتهای مالی را جمعآوری میکنند. برخی دیگر با نظرسنجی از فروشگاهها و سایر مشاغل، به دنبال تعیین قیمتهایی هستند که از سوی مصرفکنندگان پرداخت میشود. بنابراین تخمین انتظارات تورمی برمبنای نحوه محاسبه و نظرسنجیها متفاوت است.
به عنوان نمونه، تحلیلگران حرفهای، تمامی اطلاعات موجود در خصوص دستمزدها را جمعآوری میکنند و معمولا نیز تجربه نشان داده، پیشبینیهای آنها دقیقتر است. اما حتی در میان آنها نیز اختلافنظر وجود دارد. به این دلیل که نظرات در مورد انتظارات تورمی میان خانوارها و بنگاههای اقتصادی متفاوت است. به گفته این تحلیلگران، مصرفکنندگان و مردم عادی تا زمانی که اثرات مستقیم تورم را در زندگی خود مشاهده و لمس نکنند، نسبت به این موضوع حساسیت خاصی نشان نمیدهند؛ به این مساله در اقتصاد بیتوجهی منطقی میگویند. در واقع ممکن است در حالی که برخی از مردم انتظارات تورمی بالایی داشته باشند، برخی دیگر قائل به کاهش قیمتها باشند؛ به همین دلیل رسیدن به یک میانگین ساده در بررسی انتظارات تورمی، نمیتواند پیچیدگیهای موجود را به خوبی در تحلیلها نشان دهد.
چالش ثبات قیمتها
موضوع بسیار مهم این است که بانکهای مرکزی کشورها معمولا به دنبال حفظ تورم در یک نرخ ثابت به عنوان هدفگذاری سالانه هستند و از آنجا که انتظارات تورمی پتانسیل تبدیل شدن به تورم واقعی را دارا هستند، بانکهای مرکزی باید تمامی تلاش خود را برای مدیریت این انتظارات تورمی به کار گیرند.
اما مساله اصلی این است که بانکهای مرکزی به خوبی میدانند که تثبیت انتظارات تورمی در کوتاهمدت عملا غیرممکن است؛ زیرا این انتظارات عمدتا نتیجه رویدادهای جاری هستند. به همین خاطر است که آنها روی مدیریت انتظارات تورمی در بازههای زمانی میانمدت تمرکز میکنند. در همین رابطه ابزار بانکهای مرکزی برای مقابله با چنین چالشی این است که اگر تورم بالاتر از هدفگذاری باشد، آنها نرخ بهره کوتاهمدت خود را افزایش میدهند تا وامگیری برای خانوارها و بنگاههای اقتصادی گرانتر تمام شد. این امر به صورت همزمان باعث کاهش تقاضا، کاهش تورم و همچنین کاهش انتظارات تورمی میشود.
راهکار دیگر به عنوان راهنمای آینده شناخته میشود که از طریق ارسال سیگنال به جامعه صورت میگیرد. این راهکار از زمان بروز بحران مالی سال ۲۰۰۸ در دستور کار قرار گرفت؛ زمانی که نرخ بهره بسیاری از بانکهای مرکزی روی صفر یا نزدیک به صفر ثابت مانده و بانکها تمایلی به سوق دادن این نرخها به سمت محدوده منفی نداشتند. این اقدام بدان منظور انجام میشود که تقاضا تحریکشده و انتظارات تورمی به نقطه مورد نظر بازگردد.
اعتبار بانک مرکزی
لازم به تاکید است که تثبیت انتظارات تورمی کار سادهای نیست. شرایطی را تصور کنید که انتظارات تورمی بالاتر از هدف باشد و بانک مرکزی به جای افزایش نرخ بهره، آن را کاهش دهد. در این سناریو، اعتبار ارزانتر میشود، تقاضا رونق میگیرد و قیمتها از هدف دورتر میشوند. در نتیجه مردم متوجه میشوند که بانک مرکزی نسبت به تعهد خود مبنی بر ثبات قیمتها چندان جدی نبوده و انتظارات تورمیشان بالا و بالاتر میرود.
به همین دلیل از آنجا که انتظارات تورمی میتواند به تورم واقعی تبدیل شود، نرخ تورم برای مدت طولانیتری بالا میماند. این شرایط وضعیت بانکهای مرکزی و نهادهای اقتصادی تصمیمگیر را دشوارتر میکند، زیرا آنها باید دائما در راستای تعهد خود مبنی بر ثبات قیمتها عمل کرده تا مردم باور کنند، سیاستگذاران آمادگی و اعتبار لازم برای مهار تورم را در اختیار دارند. چنین پدیدهای سبب میشود برخی بانکهای مرکزی قدرتهای بزرگ اقتصادی، حتی در شرایط سخت اقتصادی نیز نرخ بهره را به منظور کاهش فشار قیمتها افزایش دهند. به همین دلیل است همانطور که در بالا اشاره شد، هر چند آمار و ارقام رسانهها در خصوص نرخ تورم اهمیت دارند، اما این انتظارات تورمی هستند که میتوانند در طول یک دوره زمانی نقشی تعیینکننده در افزایش یا کاهش تورم داشته باشند؛ مسالهای که به نظر میرسد با توجه به شرایط جهانی، منجر به افزایش انتظارات تورمی از سوی مردم و فعالان اقتصادی شود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد