18 - 07 - 2024
چه کسی میتواند وزیر کشاورزی باشد؟
فاطمه پاسبان*
بخش کشاورزی ایران با مشکلات عدیدهای روبهروست که حاصل و پیامد سالها سوءمدیریت در این بخش و فقدان یک عزم ملی راسخ برای رفع مشکلات و ارتقای کارآمدی آن است. این بخش به عنوان بخش استراتژیک اقتصاد، تامینکننده غذا برای جمعیت کشور و مواد اولیه برای سایر فعالیتهای اقتصادی است. بدون شک «غذا» دیگر یک مقوله تولیدی، اقتصادی و اجتماعی در جهان نیست و فراتر از آن به یک مقوله «سیاسی» و «امنیت سیاسی» تبدیل شده و این تغییر نگاه به منزله اهمیت «غذا» و «تامین امنیت و ایمنی غذایی» در جهان است چراکه گرسنگی، سوءتغذیه، فقر غذایی و سالم نبودن غذا به دنبال خود پیامدهای نامطلوبی برای مردم جامعه دارد؛ از بیماری و کاهش سطح سلامت مردم و بهره هوشی نسلهای آتی و افزایش هزینههای درمان و فشار بر بودجه خانوار و کاهش بهرهوری نیروی انسانی گرفته تا شورش نان. بنابر همین اهمیت، بخش کشاورزی که تامینکننده بخش عمده غذای مردم (محصولات خام و فرآوری شده) و معیشت کسبوکارهای مرتبط با آن است، نیازمند راهبرد، نقشه راه و برنامه اقدام و عمل با رویکردهای تابآوری، فناورانه، بهرهور، حکمروایی خوب و دانشمحور است تا بهرهروی، کارآمدی و پایداری اتفاق بیفتد. این موضوع برای بخش کشاورزی ایران یک موضوع حیاتی است چراکه با انباشت مشکلات و چالشهای اساسی همانند خشکسالی، تغییرات آبوهوایی، کافی نبودن سرمایهگذاری، پایین بودن بهرهوری، مدیریت ناکارآمد بازار و تولید، کمبود دانش و فناوری روزآمد و مدیریت دانش، کمبود تحقیق و توسعه کاربردی، کمبود ترویج و آموزش، تابآور نبودن سیستم کشاورزی و غذایی، مشکل آب و خاک، کاهش سرمایه اجتماعی، نااطمینانی از دست دادن مزیت رقابتی بخش، ضعف اقتصادی بهرهبرداران بخش، رانت و فساد و قاچاق، بیانگیزگی کارکنان، اداری کردن بخش تحقیق و توسعه کاربردی و… روبهروست و ضرورت حیاتی برای تدوین برنامه کارآمد براساس واقعیتهای موجود و پیشبینیهای آینده را صدچندان پراهمیت میسازد. در این مقطع زمانی، انتخاب وزیر جهادکشاورزی دولت چهاردهم پیشروی دولت جدید آقای دکتر پزشکیان است، فردی مدیریت بخش کشاورزی را به عهده خواهد گرفت تا مسوولیتپذیر و پاسخگوی همه ذینفعان بخش کشاورزی و مصرفکننده بوده و در اقتصاد ملی نقشآفرینی کند، دوری از شعارزدگی و ترسیم نقشه راه براساس وضعیت موجود و آسیبشناسی آن و چشمانداز آینده هنگامی امکانپذیر است که تعامل و گفتمان سازنده با متخصصان و کارشناسان موضوع، نهادهای مدنی و تشکلهای مردمی مرتبط و بخشخصوصی و سایر ذینفعان صورت گیرد تا در افق زمانی مشخص از مشکلات موجود کاسته و حداقل مشکلی به مشکلات موجود اضافه نشده یا مشکلات شدت نگیرد. توسعه بخش کشاورزی و رونق فعالیتهای آن با یک ابزار سیاستی میسر نمیشود چراکه به دلایل مختلف از قبیل ریسک زیاد تولید و درآمد، نیاز به فناوریهای جدید برای افزایش بهرهوری و کارایی، کوچک بودن اراضی و پایین بودن سطح درآمدی و پساندازی بهرهبرداران، تغییر کاربری اراضی، نوسانات قیمت بازار، رانت وارداتی محصولات کشاورزی، قاچاق محصولات کشاورزی، کیفیت پایین خاک و نشست زمین و نیز تغییرات آبوهوایی و اقلیم و هزاران مساله دیگر نیازمند بسته حمایتی منطقی و هدفمند دولت و حاکمیت است. در کشورهای پیشرفته انواع ابزار حمایتی متناسب با محصول تولیدی برای توسعه و پیشرفت پایدار بخش کشاورزی در اختیار میگیرند. در واقع دولتها با حضور کارآمد و هوشمند خود نقش و وظیفهمندی توسعه پایدار بخش کشاورزی را رقم میزنند؛ نقشی که بسیار بسیار پیچیده و چندبعدی است به این خاطر که هر سیاست دولت نهتنها بر جامعه هدف بلکه بر تعادل و تخصیص منابع در بخش کشاورزی و اقتصاد کلان تاثیرگذار است. از همینروست که مداوم بر کارایی و سازگاری سیاستها تاکید شده و لازمه طراحی و تدوین سیاستهای دولت است. این موضوع برای کشورهایی از جمله ایران که در آن دولت حضور گسترده و فراگیری در اقتصاد دارد، پراهمیت است.
دولتها هوشمندانه در جهان حکمروایی میکنند. غالبا، حکمرانی سه گروه اصلی از بازیگران را شامل میشود: حکومت (که شامل دولت و همه قوای حاکمیت است)، بخشخصوصی و جامعه مدنی. موضوع تدوین سیاستها و برنامه اقدام و عمل یکی از موضوعاتی است که تعامل و همکاری سه بازیگر یعنی حکومت، جامعه مدنی و بخشخصوصی را در قالب مفهوم حکمرانی ایجاب میکند تا با مشارکت، همدلی، همزبانی و توافق بر رفتارهای مشخصشده برای هر بازیگر، اجماع و توافق حاصل شود که همه خود را در بازی شریک دانسته و بازی برد- برد رقم بخورد، نه اینکه در این فرآیند گروهی خود را متضرر و بازنده تلقی کرده بنابراین برای جبران ضرر و خسارت به اقداماتی دست بزنند که تمامی رفتار و سیاستهای حکومت و سایر بازیگران را خنثی و بیاثر و چهبسا ناکارآمد جلوه دهند. تا آشتی و گفتوگویی سازنده و موثر میان سه بازیگر اصلی حکمرانی خوب صورت نگیرد، توسعه پایدار کشاورزی و روستایی به تنهایی توسط دولت به سرانجام نرسیده و چه بسا دولت را وارد روزمرگی و دور شدن از وظایف اصلی خود برای پیادهسازی حکمرانی
خوب میکند.
از اینرو نقشآفرینی دولتها بهعنوان یک بازیگر مهم یک واقعیت و یک جنبه غیرقابل حذف از اقتصاد ایران و اقتصاد کشاورزی و روستایی است. در شرایط کنونی و دنیای پر از مخاطرات قابل پیشبینی و غیرقابل پیشبینی نیاز است تا بهطور جدی نگاه سیاستگذاران به اقتصاد کشاورزی تغییر یافته و آن را بهعنوان اکوسیستم پیچیده، چندبعدی، تحولپذیر، دانشمحور، تاثیرگذار و تاثیرپذیر بدانند؛ اکوسیستمی که باید همه اجزای لازم برای چرخه حیات تکمیل باشد و از هیچ عنصری که میتواند حیات اکوسیستم را دچار چالش یا باعث آسیب یا شکست آن شود، غفلت نشود. عناصر در اکوسیستم باید در تعامل سازنده و هماهنگ با هم بوده و وظیفه شناخت دقیق اجزای اکوسیستم و برقراری تعامل و ارتباط بین آنها برای رسیدن به اهداف تعریف شده با سیستم است. اگر اینگونه به توسعه پایدارکشاورزی و روستایی نگاه کنیم سیاستگذاران ضرورت دارد از شعارزدگی «بایدها» دست بردارند و به «چه نبایستی کرد» بپردازند و از دخل و تصرفهای دستوری، ناسازگار و خارج از ارتباطات اکوسیستم پرهیز کنند. در این میان انتخاب وزیر برای «وزارت جهاد کشاورزی» و «مشاور اقتصاد کشاورزی رییسجمهور» به طور یقین باید دارای معیارهایی باشد که توسعه پایدار بخش را رقم بزند. او باید دارای روحیه خلاق و انصاف باشد، با سابقه و تجربه کاری از دل بخش کشاورزی و وزارت جهاد کشاورزی باشد («نه» به وزیر عاریتی از سایر وزارتخانهها)، به مدیریت مشارکتی اعتقاد داشته و تصمیمسازی از پایین به بالا را شیوه مدیریت قرار دهد. بازوهای مشورتی دانا را برای خردجمعی به وجود آورد. همچنین لازم است که تصمیمسازی او بر محور تحقیق و مطالعه باشد، عدالتخواه و رفاهطلب برای ذینفعان باشد، به توسعه پایدار اعتقاد داشته باشد، رانتستیز و فسادستیز باشد، رقابتخواه بوده و انحصارات را کاهش و کار مردم را به مردم واگذار و نقش اصلی راهبری، نظارت، کنترل و ارزیابی را ایفا کند. علاوه بر این به توانمندسازی ذینفعان بخش و از جمله بانوان روستایی اعتقاد داشته باشد، شایستهسالاری را سرلوحه کار قرار دهد (نگاه جنسیتی نداشته باشد زنان را به مدیریت استانها و شهرستانها بگمارد)، به تشویق و ایجاد انگیزه کاری توجه خاصی کند، برنامه محور بوده (بدون روزمرگی) و براساس نقشه راه پویا مسیر توسعه را طی کند، آیندهنگر باشد و به اولویت هشدار و پیشگیری قبل از درمان اعتقاد داشته باشد.
همچنین او باید پاسخگو و مسوولیتپذیر بوده، به تقویت و توسعه سرمایه اجتماعی و مسوولیتپذیری اجتماعی و پیادهسازی حکمرانی خوب اعتقاد قلبی و عملی داشته باشد. معتقد به تمرکززدایی باشد. به عنوان مثال چه لزومی دارد رییس سازمان شیلات در تهران باشد؟ چرا در یکی از استانهای شیلاتی کشور نباشد یا چرا معاون دام باید در پایتخت باشد و… با توجه به فناوری ارتباطات در هر زمان و هر لحظه امکان برقراری ارتباط هست. همچنین باید برای هر تصمیمی تحلیل هزینه- فایده (فنی، اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی) داشته باشد و از تصمیمات غیرمنطقی و غیرعلمی، خلقالساعه و پوپولیستی اجتناب کند. افرادی با این خصوصیات و ویژگیها در خانواده بزرگ کشاورزی هستند و امیدوارانه منتظر آن هستیم «وزارت جهاد کشاورزی» و «مشاور اقتصاد کشاورزی رییسجمهور» از این جنس باشند.
*پژوهشگر حوزه کشاورزی و غذایی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد