28 - 06 - 2021
چه کسانی از ارزانفروشی سنگآهن سود میبرند؟
مقاومت فولادیها در برابر عرضه سنگآهن در بورس کالا و عدم خرید میتواند سیاستی برای تامین مواد اولیه با قیمت ارزان باشد اما این موضوع در آینده نزدیک مشکلاتی را گریبانگیر زنجیره ارزش میکند.
کمبود مواد اولیه در زنجیره ارزش فولاد میتواند مشکلات بسیاری را در سالهای پیش رو به همراه داشته باشد. آنقدر که طرح واردات سنگآهن برای نیاز واحدهای فولادی بارها از سوی فعالان این زنجیره مطرح شده است. البته با توجه به وضع تحریمها و برخی قوانین داخلی که محدودیتهای صادراتی را به همراه داشته، واردات سنگآهن میتواند قیمت تمامشده افزوده و قدرت رقابت فولادیها را کاهش دهد.
در این میان دولت برای حل این مشکل و شفافیت قیمتها و همچنین حذف واسطهها طرح عرضه سنگآهن در بورس را مطرح و تولیدکنندگان این حوزه را ملزم به عرضه در تالار بورس کالا کرد تا به بحث کمبود مواد اولیه خاتمه دهد. اما بررسی عرضههای صورت گرفته حاکی از موضوع دیگری است، فولادیها تلاش میکنند تا با عدم خرید قیمت سنگآهن را پایین تر از قیمتهای جهانی نگه دارند.
هرچند این اتفاق میتواند حاشیه سود فولادیها را افزایش دهد، اما در بلندمدت چه بلایی به سر زنجیره ارزش خواهد آمد؟ ارزانفروشی سنگآهن به واحدهای فولادی منجر به کاهش حاشیه سود واحدهای بالادست زنجیره خواهد شد. در نتیجه نقدینگی لازم برای طرحهای توسعه در اختیار نبوده و واحدها روز به روز با مشکلات بیشتری همراه میشوند. این در حالی است که صادرات مواد اولیه از جمله سنگآهن و کنسانتره خامفروشی تلقی شده و ممنوع است.
درواقع معدنکار برای تامین سرمایه راهی جز فروش به قیمت پایین را ندارد. متاسفانه حمایت ویژه دولت از واحدهای فولاد و توجهی که به قسمت میانی زنجیره متمرکز شده، سرمایهگذاری را به پایین دست هدایت کرده است. این موضوع با توجه به عدم اکتشافات در عمق میتواند زنجیره فولاد را در سالهای پیشرو با بحران جدی مواجه کند.
سجاد غرقی نایبرییس کمیسیون معادن و صنایع معدنی اتاق بازرگانی ایران معتقد است، نباید فولاد را جهانی فروخت اما به سنگآهنیها برای ارزانفروشی فشار آورد. معادن سنگآهن به دلیل قیمتگذاری دستوری در گذشته با عدمالنفع و تعطیلی مواجه شده و سرمایهگذاری در این حوزه به شدت کاهش یافته بود.وی با نگاهی کارشناسی به این موضوع به صنعت کار اظهار کرد: در بحث عرضه سنگآهن در بورس دو موضوع وجود دارد. نخست آنکه با توجه به میزان بسیار کم عرضه در مقایسه با میزان مصرف، رقابت برای خرید انجام نمیشود و دوم اینکه در صورت وجود تقاضا، معامله با همان قیمت عرضه انجام میشود.
به گفته وی، این موضوع نشان میشود که احتمالا کسری مواد اولیه واحدهای فولادسازی کاذب است و فولادسازان کشور ما دچار کمبود مواد اولیه نیستند و فولادسازان این موضوع را مطرح میکنند تا کالای مورد نیاز خود را همچنان از طریق نظام دستوری دریافت کنند.
با توجه به موارد یادشده توسعه اکتشافات و قیمتگذاری دستوری را باید گلوگاه اصلی توسعه زنجیره ارزش دانست. تمرکز بر حلقه فولادسازی به دلیل سوددهی بیشتر میتواند تهدیدی جدی برای سرمایهگذاریهای صورت گرفته در طول زنجیره باشد.
آن طور که پیداست امروز بیش از هر زمان دیگری زنجیره ارزش نیازمند تعامل سنگآهنیها و فولادیهاست و بورس کالا با کارکردی درست میتواند بستر این تعامل را فراهم کند. البته به اعتقاد فعالان بخش خصوصی در حوزه سنگآهن درگام اول دولت باید دست از دخالت در زنجیره ارزش و قیمتگذاری دستور برداشته و تعیین قیمت را به عرضه و تقاضا واگذار کند.
از سوی دیگر باید دیدگاه حمایت در زنجیره به صورت عادلانه برقرار باشد و تمامی قوانین به نفع واحدهای فولادی نباشد. توزیع عادلانه سود در زنجیره ارزش مسالهای است که میتواند بسیاری از مشکلات را حل کند اما نیازمند آزاد گذاشتن بازار خواهد بود.
باید دید دولت سیزدهم برای توسعه هرچه بیشتر بخش معدن و افزایش صادرات غیرنفتی از چه سیاستی برای زنجیره ارزش فولاد استفاده خواهد کرد. استفاده از تجربیات گذشته و همچنین نظرات فعالان بخشخصوصی میتواند تا حدود در رفع موانع راهگشا باشد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد