22 - 02 - 2025
چالشهای سیاستگذاری در عصر «AI»
«جهان صنعت»- هوش مصنوعی یکی از مهمترین پیشرفتهای فناوری در قرن۲۱ میتواند تحولی عظیم در اقتصاد و جامعه ایجاد کند اما آیا این تحول به نفع همه خواهد بود یا تنها به افزایش نابرابریها دامن میزند؟ دارون عجماوغلو، اقتصاددان برجسته در یادداشتی هشدار میدهد که اگر از این فرصت به درستی استفاده نشود، ممکن است آیندهای ناعادلانهتر رقم بخورد. او استاد اقتصاد در موسسه فناوری «ماساچوست»، یکی از شناختهشدهترین پژوهشگران در زمینه اقتصاد توسعه و تاثیر نهادهای سیاسی و اقتصادی بر رفاه جوامع است. آثار او نقش کلیدی نهادها را در رشد اقتصادی و توزیع عادلانه ثروت بررسی میکند. در ادامه، یادداشت این اقتصاددان درباره فرصتها و تهدیدهای هوش مصنوعی را میخوانید.
بیش از ۲۰۰هزار سال است که انسانها راهحلهایی برای چالشهای خود ایجاد کردهاند و دانش خود را با یکدیگر به اشتراک گذاشتهاند. هوش مصنوعی میتواند این روند را ادامه دهد، قابلیتهای انسانی را تکمیل کند و به ما امکان دهد تا ظرفیتهای خود را به طور کامل شکوفا کنیم اما این فناوری در مسیری متفاوت در حال توسعه است. خوششانس بودم که در اجلاس اقدام هوش مصنوعی در پاریس شرکت کردم؛ جایی که در بسیاری از بحثها بر لزوم هدایت هوش مصنوعی به سمت مسیری اجتماعی و مفید تاکید شد. در زمانی که سیلیکونولی- و اکنون دولت ایالات متحده- به طور فزایندهای خواستار تسریع توسعه هوش مصنوعی هستند، این فرصت که بتوانیم بر آنچه واقعا از این فناوری میخواهیم تمرکز کنیم، همچون هوای تازهای بود. همانطور که در یکی از سخنرانیهایم اشاره کردم باید از این پرسش آغاز کنیم که چه چیزی ارزشمند است و در جوامع انسانی باید تقویت شود. آنچه ما را متمایز و از نظر تکاملی موفق کرده، توانایی ما در یافتن راهحلهایی برای مشکلات، آزمایش چیزهای جدید و یافتن معنا در این تلاشهاست. ما نهتنها ظرفیت خلق دانش را داریم، بلکه میتوانیم آن را به اشتراک بگذاریم. اگرچه مسیر انسان همیشه هموار نبوده- زیرا تواناییها، ماشینها و دانش ما گاهی آسیبهای عمیقی ایجاد کردهاند- اما کنجکاوی مستمر و اشتراکگذاری گسترده اطلاعات، بخش جداییناپذیری از ماهیت ما است. بیش از ۲۰۰هزار سال است که فناوری در این مسیر نقشی محوری داشته است. از دوران ابزارهای سنگی تا به امروز، برای حل چالشهای خود راهحلهایی ساختهایم. از روایتهای شفاهی و اختراع خط تا چاپ و اینترنت، همواره راههای جدید و بهتری برای به اشتراکگذاری دانش ایجاد کردهایم. در ۲۰۰سال اخیر، همچنین روشهایی برای آزمایش بهتر و آزادانهتر یافتهایم و این دانش را نیز منتقل کردهایم. فرآیند علمی به ما حقایق تثبیتشدهای ارائه کرده و امکان داده که هر نسل بر پیشرفتهای نسلهای قبلی بنا شود. این روند همچنین باعث رشد چشمگیر در بیشتر کشورها طی دو قرن گذشته شده است. در حالی که توسعه اقتصادی نابرابریهای عظیمی را درون و بین کشورها ایجاد کرده، مردم تقریبا در همهجا امروز از نظر سلامت و رفاه در وضعیت بهتری نسبت به قرن هجدهم هستند. هوش مصنوعی میتواند این روند را تقویت کند زیرا با تکمیل مهارتها، استعدادها و دانش انسانی، تواناییهای ما در تصمیمگیری، آزمایش و بهکارگیری دانش مفید را بهبود میبخشد. برخی ممکن است این سوال را مطرح کنند که آیا واقعا به هوش مصنوعی برای این هدف نیاز داریم؟ به هر حال، در عصر فراوانی اطلاعات زندگی میکنیم؛ تقریبا هر چیزی که بخواهید- و بسیاری از چیزهایی که نمیخواهید- از طریق اینترنت به صورت فنی در دسترس است. اطلاعات مفید کمیاب است. اگر بخواهید در یک زمان مشخص، اطلاعاتی کاربردی برای حل یک مشکل خاص در یک زمینه خاص پیدا کنید، موفق باشید! آنچه اهمیت دارد، دانش عملی و کاربردی است، نه صرفا اطلاعات خام. این دانش است که باعث میشود کارگران کارخانهها بهرهورتر شوند، به تکنسینهای برق امکان دهد تا با تجهیزات جدید کار کنند و وظایف پیچیدهتری را انجام دهند، به پرستاران کمک کند تا نقش موثرتری در تصمیمگیریهای مراقبتهای بهداشتی ایفا کنند و در مجموع، به کارگران در هر سطح مهارتی و با هر پیشینهای اجازه دهد که نقشهای جدیدتر و پربازدهتری را بر عهده بگیرند. اگر هوش مصنوعی به درستی توسعه یابد و مورد استفاده قرار گیرد، میتواند ما را نهتنها با ارائه «دوچرخهای برای ذهن»، بلکه با گسترش واقعی توانایی ما در اندیشیدن و عمل کردن با درک عمیقتر، مستقل از اجبار یا دستکاری، بهبود بخشد. با این حال به دلیل پتانسیل عمیق آن، هوش مصنوعی یکی از جدیترین تهدیدهایی بوده که بشریت تاکنون با آن مواجه شده است. خطر اصلی (یا حتی عمده) این نیست که روزی ماشینهای فوق هوشمند بر ما حکمرانی خواهند کرد بلکه این است که هوش مصنوعی توانایی ما را برای یادگیری، آزمایش، اشتراک دانش و یافتن معنا در فعالیتهایمان تضعیف کند. اگر این فناوری بیوقفه به حذف وظایف و مشاغل ادامه دهد، اطلاعات را بیشازحد متمرکز کرده و پرسوجوی انسانی و یادگیری تجربی را دلسرد کند، قدرت را در اختیار چند شرکت محدود بگذارد تا زندگی ما را کنترل کنند و جامعهای دوطبقه با نابرابریها و تفاوتهای شدید در جایگاه اجتماعی ایجاد کند، ما را به شدت تضعیف خواهد کرد. حتی ممکن است دموکراسی و تمدن انسانی را آنگونه که میشناسیم، نابود کند. نگرانم که در همین مسیر گام برمیداریم. اما هیچ چیز از پیش تعیین نشده است. میتوانیم روشهای بهتری برای حکمرانی بر جوامع خود طراحی کرده و مسیری برای فناوری انتخاب کنیم که کسب دانش را تقویت کند و موجب شکوفایی بیشتر انسان شود، همچنین میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که هوش مصنوعی مشاغل باکیفیت بیشتری ایجاد کند و توانمندیهای همگان را، صرفنظر از سطح تحصیلات و درآمدشان، بهبود بخشد. اما ابتدا افکار عمومی باید درک کند که این مسیر مطلوب اجتماعی از نظر فنی امکانپذیر است. هوش مصنوعی تنها زمانی در جهت منافع انسانی پیش خواهد رفت که فناوران، مهندسان و مدیران با نهادهای دموکراتیک همکاری کنند و توسعهدهندگان در ایالات متحده، اروپا و چین به 5میلیارد انسانی که در سایر نقاط جهان زندگی میکنند، گوش دهند. ما به شدت به توصیههای دقیقتر از سوی کارشناسان و رهبری الهامبخش از سوی سیاستمداران نیاز داریم؛ کسانی که تمرکزشان باید بر ایجاد مشوقهایی برای توسعه هوش مصنوعی حامی انسان از طریق سیاستگذاری و چارچوبهای تنظیمگری باشد اما فراتر از مقررات، به اقدامات بیشتری نیاز داریم.
امید میرود که شرکتها و پژوهشگران اروپایی بتوانند نشان دهند که جایگزینهایی برای مدل سیلیکونولی وجود دارد. برای تحقق این اثر نمایشی، جامعه اروپایی باید از مسیرهای اجتماعی مفیدتر برای توسعه هوش مصنوعی حمایت کند و رهبران اروپایی نیز باید در زیرساختهای دیجیتال ضروری سرمایهگذاری کرده، مقرراتی را طراحی کنند که سرمایهگذاری را دلسرد نکند یا پژوهشگران مستعد هوش مصنوعی را فراری ندهد و سازوکارهای تامین مالیای ایجاد کنند که استارتاپهای موفق برای رشد به آن نیاز دارند. بدون یک صنعت هوش مصنوعی قدرتمند، اروپا تاثیر اندکی- یا حتی هیچ تاثیری- بر جهتگیری جهانی این فناوری خواهد داشت.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد