5 - 09 - 2023
چالشهای سکونت در سیاره سرخ
گروه فناوری- دانشمندان در جدیدترین پژوهش خود از تعداد نفراتی که برای برپایی یک پایگاه انسانی در مریخ لازم است، پرده برداشتهاند. دانشمندان میگویند تنها ۲۲ نفر میتوانند مستعمرهای را برای حضور انسانی در مریخ حفظ کنند. این نتیجه یک مطالعه جدید توسط گروهی از پژوهشگران در ایالات متحده است که از مدلسازی و شبیهسازی برای تعیین حداقل تعداد اولیه جمعیتی برای یک مستعمره موفق در مریخ استفاده کردهاند. این بسیار کمتر از تخمین قبلی دانشمندان مبنی بر کافی بودن ۱۱۰ نفر برای استعمار مریخ است. شاید این طور به نظر برسد که تعداد هر چه بیشتر باشد، بهتر است، اما باید این را در نظر داشت که صورتحساب سفر به سیاره سرخ در ازای افزودن هر یک نفر اضافی سر به فلک میکشد، اما موضوع فقط تعداد افراد نیست. پژوهشگران دریافتهاند که در یک مستعمره مریخی شبیهسازیشده باید ترکیب مناسبی از تیپهای شخصیتی برای کار با هم به مدت طولانی در یک محیط بسیار ایزوله کنار هم قرار گیرند، در غیر این صورت ممکن است همه چیز برهم بریزد. این یافتهها که هنوز مورد بررسی همتا قرار نگرفته، در یک مقاله در یک پایگاه پیشچاپ موسوم به arXiv به تفصیل شرح داده شده است.
یک ماموریت سرنشیندار به مریخ در آینده نزدیک، بیشتر شبیه به یک امر اجتنابناپذیر به نظر میرسد تا یک احتمال. تا زمانی که آنجا نباشیم، نمیدانیم یک مستعمره یا پایگاه درازمدت چقدر میتواند قابل دوام باشد، اما میدانیم که انجام این کار، مشکل خواهد بود و مشکلات زیادی برای حل کردن وجود دارد. پژوهشگران میگویند: استعمارگران مریخ، فراتر از استخراج چند ماده معدنی اساسی و آب، به تامین آذوقه و منابع از زمین و تامین نیازها از طریق ابزارهای فناوری، یعنی تجزیه آب مریخ به اکسیژن برای تنفس و هیدروژن برای سوخت وابسته خواهند بود. آنها افزودند: فراتر از چالشهای فنی و مهندسی، مستعمرهنشینان آینده با چالشهای روانی و رفتاری نیز مواجه خواهند شد. هدف ما درک بهتر تعاملات رفتاری و روانشناختی مستعمرهنشینان آینده مریخ از طریق یک رویکرد مدلسازی مبتنی بر عامل است. مدلسازی مبتنی بر عامل، تکنیکی است که معمولا در تحقیقات بهداشتی یا اقتصادی استفاده میشود. آنها اساسا شبیهسازیهای رایانهای هستند که برای مطالعه تعاملات «عاملهای» تصمیمگیری مستقل در یک سیستم طراحی شدهاند. اگرچه این سیستم معمولا روی افراد متمرکز است، اما میتواند شامل اشیا، مکان و گذر زمان نیز باشد.
این تیم در مدلسازی خود چهار تیپ شخصیتی را در نظر گرفت:موافقان، با رقابتپذیری کم، پرخاشگری کم و پایداری کم روی روزمرگی.
افراد اجتماعی که نسبتا رقابتی هستند، آنها در تعاملات اجتماعی رقابتی هستند و نیاز به تعامل اجتماعی دارند، اما پایداری پایینی روی روزمرگی نیز دارند.
واکنشگراها که آنها نیز نسبتا در تعاملات اجتماعی رقابتی هستند و بر روزمرگی معمول متمرکز هستند.
روانرنجورها که به شدت رقابتی هستند، از نظر اجتماعی پرخاشگر هستند، به شدت به کارهای روزمره معطوف هستند و با خستگی مشکل دارند.
همچنین مدیریت و مهندسی عوامل دیگری مانند در دسترس بودن منابع، روابط بین فردی و همکاری نیز در نظر گرفته شد. این گروه پژوهشی، پرخاشگری انسان را در محیطهای ایزولهشده با فشار بالا مانند قطب جنوب، زیردریاییها و ایستگاه فضایی بینالمللی مورد مطالعه قرار دادند تا درک بهتری از چالشها و عوامل استرسزا به دست آورند. این گروه ۵ اجرا از مدل خود را برای یک بازه زمانی ۲۸ساله انجام داد و تعداد جمعیت را از ۱۰ تا ۱۷۰ نفر به صورت افزایشهای ۱۰نفره تغییر داد و سپس حتی جمعیتهای کمتر را آزمایش کرد. از آنجا که چهار وظیفه حیاتی شامل تولید هوا، آب و غذا و همچنین حذف زبالهها و بازبینی حوادث وجود دارد که باید به طور مداوم انجام شوند، جمعیت ۱۰نفره به عنوان حداقل مطلق برای یک استعمار پایدار تعیین شد. در این مستعمرهها تعداد مساوی از هر تیپ شخصیتی در هر مجموعه گنجانده شد و پس از ۲۸ سال، حداقل جمعیت آغازینی که توانست جمعیتی بالاتر از ۱۰ نفر را حفظ کند، ۲۲ نفر بود.
پژوهشگران میگویند، تیپ شخصیتی افراد، نقش بسزایی در این امر داشت. آنها میگویند: در تمام مراحل، تیپ شخصیتی موافق، تنها تیپ شخصیتی بود که در تمام مدت زنده ماند. این احتمالا به این دلیل است که بالاترین قابلیت مقابله را دارد و پس از مدتهای طولانی، هر عاملی در معرض یکسری از تعاملات استرسزا و همچنین حوادث فضایی و زیستگاهی قرار گرفته است. شاید تعجبآور نباشد که تیپهای شخصیتی روانرنجور مشکلآفرین هستند. پژوهشگران دریافتند که روانرنجورها باعث کاهش جمعیت مریخ میشوند. آنها با نرخ بسیار بالاتری نسبت به سایر تیپهای شخصیتی از دست میروند. البته این اطلاعات برای ناسا که در حال حاضر فضانوردان را پس از یک فرآیند بررسی دقیق و طولانی شامل ارزیابیهای شخصیتی انتخاب میکند، چندان جدید نیست. با این حال، این پژوهش نشان میدهد که چقدر میتواند نقش انسان در برنامهریزی ماموریت انسانی مهم باشد.