20 - 08 - 2023
پاندمی بیسوادی مطلق
«جهانصنعت»- همه چیز از پاندمی کرونا شروع شد؛ زمانی که مدارس سراسر کشور به مدت دو سال غیرحضوری و تدریس با شبکه شاد و گوشی همراه آغاز شد. از همان روزهای ابتدایی کارشناسان این حوزه زنگ خطر افزایش ترک تحصیل در میان دانشآموزان را به خاطر فقر والدین درخصوص عدمتوانایی تهیه گوشی همراه به صدا درآوردند. سال ۱۴۰۰ «جهان صنعت» در گزارشی به ترکتحصیل ۹۷۰ هزار دانشآموز پرداخت، اما در آن دوران به گفته «علیرضا کاظمی» سرپرست وزارت آموزشوپرورش حدود ۲۱۰ هزار دانشآموز دوره ابتدایی و حدود ۷۶۰ هزار دانشآموز دوره متوسطه، ترکتحصیلکرده داشتیم که در حال حاضر این آمار تنها در مقطع ابتدایی ۱۶۰ هزار دانشآموز است. چند روز پیش معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در ارائه تازهترین آمار از بازماندگان از تحصیل، این تعداد را ۱۶۰هزار دانشآموز در مقطع ابتدایی بیان کرد؛ عدد و رقمی که اگرچه در سایر اخبار بیش از این هم ذکر شده، اما به نظر رقم بزرگی است. تازه این ۱۶۰هزار نفر تنها برای مقطع ابتدایی است و ممکن است تعدادی هم باشند که هنوز شناسایی نشدهاند. بنابراین طی دو سال اخیر شاید ۵۰ هزار دانشآموز به مدرسه بازگشتند یا بهطور کلی از سن ابتدایی گذشتند. با این حال چنین آماری نشاندهنده عدمپیگیری آموزش و پرورش برای بازگشت کودکان به مدرسه است. در این دو سال با اینکه وزیر آموزش و پرورش تغییر کرده، اما روند نابسامان وزارتخانه همانند گذشته بر یک پاشنه میچرخد. این در حالی است که با ترک تحصیل هر کودک ضربه مهلکی به جامعه وارد میشود، زیرا مشکلات اقتصادی یکی از عوامل اصلی ترک تحصیل محسوب میشود و میتوان گفت که گسترش فقر در محرومیت از تحصیل ایرانیان نقش پررنگی ایفا کرده است. کودکان بازمانده از تحصیل کودکانی هستند که به دلایل مختلفی، نظیر فقر اقتصادی و فقر فرهنگی، از ادامه تحصیل بازماندهاند. این کودکان با وجود آنکه در گروه سنی ۶ تا ۱۲ سال قرار دارند و لازمالتعلیم هستند، اما مشغول به تحصیل نیستند. گروه اول کودکانی هستند که در مناطق عشایری، حاشیهای و دورافتاده زندگی میکنند و محیطی برای آغاز آموزش در مدارس را نداشتهاند. با تداوم این شرایط، این کودکان بیسواد مطلق خواهند بود. دسته دوم افرادی هستند که در ۶سالگی وارد مدرسه شدهاند، اما به دلایل متعددی از جمله فقر در سالهای بعدی ترک تحصیل کردهاند. با این حال به عقیده بسیاری از کارشناسان حوزه آموزش دلیل اصلی ترک تحصیل دانشآموزان ابتدایی از فقر اقتصادی بوده و اغلب کسانی که ترک تحصیل میکنند برای کسب درآمد وارد بازار کار میشوند. با وجود اینکه فقر اقتصادی یکی از دلایل اصلی ترک تحصیل کودکان است، با این حال دلایل دیگری، نظیر مشکلات درون سیستم نظام آموزشی نیز میتوانند در این مساله موثر باشند. از سوی دیگر تبعیض جنسیتی به دلیل فقر فرهنگی در برخی از مناطق موجب میشود دختران از حق تحصیل محروم شوند. در سالهای گذشته خط فقر در کشور افزایش یافته است. به دلایل مختلفی، مانند کاهش درآمد سرانه و همچنین تورم بالا، سال به سال افراد بیشتری توانایی تامین نیازهای خود، از جمله تحصیلات ابتدایی را نخواهند داشت. بنابراین پسران وارد چرخه کار میشوند و دختران تن به ازدواج اجباری میدهند. با اینکه کارشناسان از همان ابتدای سالهای شیوع کرونا در این خصوص هشدار داده بودند اما صدای آنها به گوش مسوولی نرسیده بود. این در حالی است که به باور برخی جامعهشناسان نه تنها طبقه فرودست از چرخه تحصیل خارج شدهاند، بلکه این روزها به دلیل مشکلات اقتصادی، طبقه متوسط هم از این چرخه خارج شدهاند؛ موضوعی که واکنشهای زیادی را برانگیخته است، چراکه در اصل ۳۰ قانون اساسی هم بر آموزش رایگان عمومی تا دوره متوسطه تصریح شده و به استناد ماده ۹ قانون مدیریت خدمات کشوری جزو امور حاکمیتی هم قلمداد میشود. البته «معصومه نجفی پازوکی» معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش، روز گذشته این را هم گفت که «روند بازماندگی از تحصیل در پنج سال اخیر یکسان بوده است.» اگرچه در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس که اخیرا منتشر شده، یک عدد بیش از هر آماری روح را میخراشد؛ اینکه در این گزارش میخوانیم حدود یک میلیون نفر در مقاطع مختلف به دلایل متفاوت از تحصیل جا ماندهاند: «تعداد کل افراد بازمانده از تحصیل در ســال تحصیلی ۱۳۹۵-۱۳۹۴ برابر ۷۷۷/۸۶۲ نفر است که در سال تحصیلی۱۴۰۰-۱۴۰۱ با ۲۶ درصد رشـد به ۹۱۱ هزار و ۲۷۲ نفر افزایش یافته است.»
استانهای دارای بیشترین ترک تحصیل
آن طور که قابل پیشبینی است، ۷۰درصد تارکان تحصیل مربوط به دهکهای درآمدی پایین یک تا ۵ هستند. بررسیها نشان میدهد که پنج استان سیستان و بلوچستان، خراسان رضوی، تهران، خوزسـتان و آذربایجانغربی دارای بیشترین فراوانی مطلق بازماندگان از تحصیلاند. همچنین اسـتانهای سیسـتان و بلوچسـتان، خراسـان رضوی، خوزستان، آذربایجانغربی و کرمان نیز به ترتیب دارای بیشترین آمار تارکان از تحصیل در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بودهاند.
پای فقر و تورم در میان است
«ابراهیم سحرخیز» معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش با اشاره به اینکه ترک تحصیل عوامل زیادی دارد، به «جهانصنعت» گفت: مشکلات اقتصادی و تورم منجر به افزایش ترک تحصیل در میان کودکان شده و پای آنها را به آشفتهبازار کار باز کرده است، چراکه بسیاری از خانوادهها، با توجه به گرانیهای چند سال اخیر، بسیار بیانگیزه شدهاند و نمیتوانند امکانات لازم را برای فرزند دانشآموزشان، از جمله سرویس ایاب و ذهاب، پوشاک و لوازمالتحریر تهیه کنند. همچنین آسیب گرانی، میتواند خود را در قالب کلاسهای فوقبرنامه و نابرابریهای آموزشی نیز نشان دهد. همچنین طی روزهای اخیر زمزمه عدمیارانه کاغذ برای تولید کتابهای درسی به دست آموزش و پرورش به گوش میرسد. اگر این یارانه هم قطع شود، گران شدن کتب درسی را در پیش خواهیم داشت که میتواند مزید بر علت ترک تحصیل دانشآموزان باشد.
وی افزود: فرزندان دهکهای بالای جامعه، یا در مدرسههای غیردولتی ثبتنام میکنند یا از انواع و اقسام کتابهای کمکدرسی و کنکوری بهره میگیرند. در کلاسهای موسیقی و ورزش و غیره شرکت میکنند و با خیالی آسوده در کلاس درس حاضر میشوند. همه اینها مستقیم و غیرمستقیم بر بهبود وضعیت درسی دانشآموزان تاثیر دارند. دانشآموزی که در خانوادهای که مشکل مسکن دارد زندگی میکند و دائما رنج جابهجایی و تغییر محله و مدرسه را به دوش میکشد با آسیبهای روانی زیادی مواجه میشود که این بهطور غیرمستقیم بر نظام تعلیم و تربیت هم اثر میگذارد.
معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش با تاکید بر اینکه بسیاری از مدیران دولتهای قبلی به آقای رییسی نامه نوشتهاند تا به بخش ششم سند تحول دولت، که مربوط به آموزش و پرورش است، توجه بیشتری شود، اظهار کرد: در آن سند، دولت برشی را ارائه داده با انتظار تحولی از وزیر آموزش و پرورش که در بخشی از آن آمده است که به نظر میرسد دو ایراد کلی دارد. نخست، با اصل ۳۰ قانون اساسی یعنی همان حق «آموزش و پرورش رایگان» در تعارض آشکار است. حرکت ناشیانه به سمت کوپنی کردن مدارس اینگونه شروع میشود که دولت، باتوجه به یکی از بندهایی که در همین سند تحول ذکر شده است، یارانهای را برای آموزش و پرورش در نظر گرفته است که نمیداند آن یارانه را به حساب خانوادهها واریز کند یا به حساب مدارس غیردولتی! به این شکل که مدارس پولی شوند و دانشآموزان به سمت مدارس غیردولتی کوچانده شوند.
او ادامه داد: اخیرا آموزش و پرورش در اولویت دولتها نبوده است، در حالی سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت از ۱۰ درصد بیشتر نشده که همین بودجه میتوانست گره بزرگی از مشکلات این وزارتخانه را باز کند، چرا که این روزها حال
آموزش و پرورش اصلا خوش نیست؛ منتها برخی فکر میکنند این بدحالی، با زیاد شدن مدارس غیردولتی رو به بهبود میرود. این راه را ۳۵ سال است تجربه و طی کردهایم و دیدیم که روزبهروز حال آموزش و پرورش بدتر شد. دلیل این است که راهبرد ثابتی برای حل مشکلات وجود ندارد. قانون اساسی نادیده گرفته شده است. در سند تحول، حرفهای قشنگی زده شده است، ولی هیچ وزیری یا به آن اعتقاد ندارد یا دولت اجازه ورود نمیدهد. نمونه بارز آن، رتبهبندی معلمان است که همه در آن ماندهاند. مجلس و دولت هم دیگر را محکوم میکنند و معلمها در این دعوای دولت و مجلس بینصیب ماندهاند و هرچه فریاد میزنند حق و حقوقشان به دستشان نمیرسد. به این
آموزش و پرورش، نباید لقب مولد سرمایه انسانی و اجتماعی داد. این آموزش و پرورش نابود شده است. نسل آینده نادیده گرفته میشود.
معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش افزود: آموزش و پرورش این روزها بیشتر به دنبال این است که معلم ارزانقیمت پیدا یا خرید خدمات کند. از سوی دیگر، فعالیتهای پرورشی در مدرسه نیز تعطیل شده است. خانوادهها درآمد کافی ندارند و آموزش و پرورش هم بودجه ندارد که برای بچهها خرج کند؛ در نهایت نتیجه این میشود که بچهها نه روحیه دارند و نه شاداب هستند. آموزش و پرورش نتوانست حتی برای دوره ابتدایی، مربی پرورشی خوبی تربیت کند و امکانات بازی و شادی و نشاط را برایشان فراهم آورد. آمار تارکان تحصیل هم به جای کاهش روزبهروز هولناکتر میشود.