20 - 07 - 2024
واقعیتهایی که شورای راهبری را خنثی میسازد
نادر کریمیجونی
اظهارات محمدجواد ظریف رییس شورای راهبری انتخاب کابینه در مورد فرآیند و نحوه اعضای پیشنهادی برای تصدی پستهای کابینه چهاردهم، خبرساز و جنجالی شده است. وی در گفتوگو با سیمای جمهوری اسلامی ایران روی چند نکته مهم تاکید کرد؛ یکی آنکه انتخاب عضو کابینه براساس یک فرآیند صورت میگیرد و لابیگری یا تاثیرگذاری شخصی بر این فرآیند شفاف ممکن نیست، دیگر آنکه مشخصههای معمول کابینهها یعنی مذهب عمومی کشور، مرد بودن، دارا بودن سن بالا و مانند آن هیچ امتیازی نصیب …فرد نمیکند بلکه طرف متضاد آن یعنی جوان بودن، زن بودن و… امتیاز دارد و دست آخر آنکه اعضایی که برای نامزدی سمتها و جایگاههای کابینه مورد توجه این شورا قرار گرفته، همگی از سوی خودیهای نظام جمهوری اسلامی معرفی شده و قرار نیست کسی از خارج از این دایره، وارد حریم قدرت و تصمیمگیریها در ایران شود. روشن است که وقتی کسی از سوی خودیهای نظام جمهوری اسلامی برای عضویت در کابینه معرفی میشود در هر صورت، جمع جبری جهتگیریها و رفتارهایش مثبت و به نفع نظام حاکم در کشور است و زاویهها یا مزاحمتی با آن ندارد.
با این حال پس از اظهارات ظریف، واکنشهای تندی علیه او و رییسجمهور منتخب ایراد و نحوه امتیازدهی و انتخاب اعضای کابینه چهاردهم به شدت مورد سرزنش واقع شد. برخی اصولگرایان حتی تا آنجا پیش رفتند که پزشکیان را متهم به اجاره دادن کابینه به ظریف کردند و هشدار دادند که شیوههایی که شورای راهبری انتخاب کابینه در پیش گرفته برای نظام، کشور و آرمانهای انقلاب اسلامی زیانبار و آسیبزاست. در واقع منتقدان، بهطور آگاهانه و عمدا بر این واقعیت ساده اما مهم که اعضای مدنظر شورای مذکور همگی از سوی خودیهای نظام معرفی شدهاند، چشم فرو میبندند و چنین وانمود میکنند که گویی قرار است اعضایی از مخالفان خارجنشین جمهوری اسلامی در این کابینه عضویت یابد. در حالی که حتما چنین نخواهد شد و مانند تجربه انتصاب فرمانده نیروی دریایی راهبردی جمهوری اسلامی، یک ایرانی کرد و اهل سنت هم میتواند مانند هموطنان شیعه پایبند به نظام و کشور باشد. گذشته از اینکه چنین تعهد و تعلقخاطری به نظام جمهوری اسلامی در ایران، حتی در میان هموطنان غیرمسلمان ایرانی نیز وجود دارد.
در اظهارات خود اما محمدجواد ظریف به وضوح نقش حق وتو و توصیههای دستوری برای انتخاب اعضای کابینه را مورد بیتوجهی قرار داد و چنین وانمود کرد که گویی همه فرآیند و روندی که لازم است عمل شود تا عضو کابینه انتخاب و به مجلس معرفی شود، فقط در همین شورای راهبری و فقط از سوی رییسجمهور انجام میگیرد. در حالی که هیچگاه بیتوجهی به توصیهها و خواستهای قدرتمندان پرنفوذ در تعیین ترکیب و رفتار دولت امکانپذیر نبوده است. سادهترین نمونه که در همین هفتههای اخیر مشاهده شد، مساله تعطیلی شنبهها بود که در مقابل انبوهی از کارگزاران دولتی، فعالان اقتصادی، شهروندان ایرانی و صاحبان سرمایههای مادی و معنوی که معتقد بودند تعطیل کردن شنبه، کاری عاقلانه است، چند محافظهکار پرنفوذ در رسانههای محافظهکار و مراسمی مانند نماز جمعه به انتقاد از این مصوبه مجلس شورای اسلامی برخاستند و سرانجام مجمع تشخیص مصلحت نظام براساس جایگاهی که به آن بخشیده شده است، تعطیلی شنبهها را کنار گذاشت. این نمونه ساده، حتی میتواند در مورد تمام یا بخشی از کابینه هم تکرار شود و محافظهکاران پرنفوذ خواهند توانست از طریق اعمال نفوذ در برخی نهادها از جمله مجلس شورای اسلامی، مانع از تایید اعضایی از کابینه شوند. در گذشته نیز نمونههایی در اینباره وجود دارد که هر یک از شهروندان ایرانی میتواند در حافظه تاریخی خود، این نمونهها را پیدا کند. از دیگر نمونههای اینچنین رد اعتبارنامه غلامرضا تاجگردون و اخراج وی از مجلس شورای اسلامی بود که در عین کسب آرای شهروندان از ادامه حضور در پارلمان بازماند.
حالا محمدجواد ظریف تلاش میکند با به کار بستن سازوکارهای دموکراتیک و مردمسالارانه گزینههای مناسب برای عضویت در هیات دولت چهاردهم را شناسایی و به رییسجمهور معرفی کند. او خود دیده است که در موارد متعددی میدان بر ارکان دیگر استیلا پیدا کرده و قدرتمندان از این استیلا حمایت کردهاند. اکنون نسبت به آن زمان که ظریف در حاشیه میدان قرار گرفت و حتی اجازه استعفا دادن هم پیدا نکرد، چه چیزی عوض شده و چه چشمانداز تغییری وجود دارد؟ گمان نمیرود که در این مدت چیز زیادی تغییر یافته باشد و امیدواری افزونتری نسبت به آنچه وجود داشته، پدید آمده باشد.
این پرسش مهمی است که اگر قرار باشد دانشمندان و عالمان در کنار متخصصان همه فکر و توان عقلی خویش را به کار گیرند و در نهایت به نقطه دستور داده شده برسند، واقعا تفکر و بهکارگیری عقل چه فایدهای خواهد داشت؟ برخی قدرتمندان اراده خود را بر معطوف ساختن فهم همه به نقطه مورد علاقه خودشان مصروف کردهاند و رسیدن به نقطه دیگر- هر چند صحیح- برنمیتابند. آنان تصور میکنند مسیر سعادت فقط همان آنکه آنها در فکر و خیال خویش ساختهاند و اگر کسی با آن مسیر مخالفت کند، حتما نادان، مغرض یا فریب خورده است. در این صورت برخلاف لطیفه مشهور «به تعداد انسانها، راه رسیدن به خدا وجود دارد» از نظر این محافظهکاران پرنفوذ فقط مسیری که آنان تشخیص دادهاند به خدا میرسد سایر مسیرها، حتما راه به سوی شیطان میبرد.
حالا محمدجواد ظریف و همکارانش باید توضیح دهند که در مقابل این مانع چه تمهیدی اندیشیدهاند؟ اگر ظریف و همکارانش فهرستی از افراد مناسب عضویت در کابینه را تهیه و به رییسجمهور ارائه کنند و بعد همین عناصر قدرتمند محافظهکار افرادی خارج از این فهرست را برای تصدی یک یا چند کرسی دولت یا هیات وزیران معرفی و توصیه کنند، آیا مسعود پزشکیان و ظریف میتوانند دست رد به سینه توصیهکنندگان بزنند و بگویند که چون توصیهشدگان از خارج از فرآیند شورا تحمیل شدهاند، پذیرفته نخواهند شد؟
صورت دیگر این معادله آن است که شورای مذکور افراد موردنظر قدرتمندان را بدون در نظر گرفتن کیفیت و تواناییهایشان و فقط به صرف توصیه شدن در کابینه جای دهند. سازوکار جذاب و دموکراتیک شورای راهبری انتخاب کابینه برای این واقعیتهای جاری در فضای سیاسی کشورمان چه تمهیدی اندیشیدهاند. دستکم از اظهارات ظریف در برنامه گفتوگوی خبری، پاسخی برای ابهامهای گفته شده پیدا نمیشود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد