20 - 02 - 2021
هراس اروپا و آمریکا از رفتار مهارنشدنی ایران
نادر کریمیجونی- با اینکه انتظار میرفت پس از روی کار آمدن بایدن، پرونده هستهای ایران و اختلافهایی که در اثر اعراض دو طرف از عمل به تعهداتشان پیش آمده به سرعت حل و فصل شود اما در چند هفتهای که دولت دموکراتها در واشنگتن بر سر کار آمده، تقریبا هیچ اقدام عملیای برای حل این مشکل انجام نشده و انتظارهای گذشته محقق نشده است.
البته مقامات دولت بایدن درباره روابط با ایران و بازگشت به توافقنامه هستهای با کشورمان رایزنیهای متعدد و گستردهای انجام داده و گاهی در مصاحبههای مطبوعاتی نتایجی از این رایزنیها را بیان و رسانهای کردهاند اما این موضعگیریهای عمدتا محافظهکارانه و احتیاطآمیز، نشان از حل و فصل ماجرا و یا دستکم حرکت به سمت حل مشکل ندارد و به همین دلیل نه در تهران و نه در پایتختهای سایر شرکای توافق هستهای، هیچکس نمیداند که واقعا در چه زمان یا موقعیتی، تکلیف این توافق و بازگشت ایالات متحده به برجام روشن خواهد شد. از این بابت رهبران ایران تصمیم گرفتهاند تا به جای دل بستن به اقدامات احتمالی، براساس برنامهریزی خود حرکت کنند تا اگر منافعشان از طریق احیای توافق هستهای و عمل کردن شرکای اروپایی و آمریکایی این توافق به تعهداتشان حاصل نشد، لااقل منافعی از طریق توسعه برنامه هستهای خود به دست آورند. این است که در هفتههای گذشته تهران نه فقط تولید اورانیوم فلزی را آغاز کرد بلکه نصب سانتریفیوژهای نسل جدید هم در روزهای آینده عملی خواهد شد و از همه مهمتر آنکه با محدود کردن فعالیتهای بازرسان آژانس در ایران، زمینه برای انجام تحقیقات گستردهتر و عمیقتر هستهای فراهم میشود.
در جبهه مخالفان احیای مجدد توافق هستهای ایران و ۱+۵ اگرچه دیدگاههای گوناگونی وجود دارد اما یک خواسته مشترک در این جبهه به چشم میخورد؛ همه مخالفان مذکور از اعراب خلیجفارس تا اسراییل میخواهند انزوا و تحقیر ایران از سوی قدرتهای بزرگ همچنان ادامه یابد. برخی مخالفان مانند اعراب حاشیه جنوبی خلیجفارس حذف و براندازی نظام جمهوری اسلامی در ایران را خواهان هستند. سیاستمداران این کشورها پنهان نمیکنند که برای ایشان خاورمیانه بدون جمهوری اسلامی ایران جای بهتری برای زندگی است، اما اسراییل و حاکمان تلآویو معتقدند که وجود جمهوری اسلامی ایران ضعیف، منزوی و تحقیرشده میتواند نوعی موازنه وحشت پدید آورد که در نهایت به نفع اسراییلیهاست. قرینه روشن و واضحی که در این خصوص در دست است موضعگیری برخی مقامات کشورهای عرب حاشیه خلیجفارس است که گفته بودند در حال حاضر دشمن اصلی اعراب، ایران است نه اسراییل در تلآویو این اعتقاد رواج یافته که همگرایی برخی کشورهای عرب و مسلمان در هفتههای پایانی دولت ترامپ، با اسراییل بیش از هر چیز محصول ایرانهراسی و علاوه بر آن تضعیف جمهوری اسلامی ایران به وسیله تحریمهای ایالات متحده بوده است.
البته در تهران آگاهی زیادی درباره این راهبردها وجود دارد. مقامات ایرانی که کاهش تعهداتشان را از سال گذشته آغاز کردهاند گام به گام به سوی بازگشت به نقطه پیش از امضای برجام حرکت میکنند و بیعملی اروپا، تحریمهای ترامپ و حالا وقتگذرانی بایدن را با توسعه فیزیکی و علمی فعالیتهای هستهای پاسخ میدهند. در عین حال ایرانیها برنامههای توسعه موشکی خود را با قوت به پیش میبرند و توسعه موشکهای بالستیک که ممکن است برد آن به اروپا و بخشهای جنوبی ایالات متحده هم برسد را در سایه ساخت موشکهای فضایی دنبال میکنند. البته هدف راهبردی و بلافاصله ایران، مراکز قدرت اسراییل است که برد موشکهای کشورمان براساس آن تنظیم میشود. در واقع ایران دریافته که از طریق تهدید کردن اسراییل میتواند شرکای اروپایی و آمریکایی تلآویو را نیز تحت فشار قرار دهد و به همین دلیل تقویت موشکهایش را چه از طریق دقت هدفگیری و چه از طریق برد عملیاتی به نحوی که بتواند سواحل اسراییل را نیز مورد هدف قرار دهد، به طور جدی دنبال کرده و میکند. ایران همچنین غنیسازی اورانیوم را تا خلوص بالای ۲۰ درصد که به اورانیوم فلزی شهرت دارد دنبال میکند و قرار است با کاستن از دایره اختیارات و آزادی عمل بازرسان، امکان توسعه فعالیتهای تحقیقاتی و علمی خود را فراهم آورد.
در مقابل همه این اقدامات اروپا و ایالات متحده تنها به بیان تهدیدها علیه تهران بسنده کردهاند. برخی میگویند بایدن به طور جدی بازگشت به برجام و لغو تحریمهای ایران را در دستور کار خود قرار داده ولی به خاطر فشار رقبای سیاسی داخلی و متحدان خود در خاورمیانه تاکنون به انجام این راهبرد و لغو تحریمها موفق نشده است. همین تحلیلگران تاکید میکنند که بایدن درصدد مشروعیت بخشیدن به لغو تحریمهاست تا از فشار افکار عمومی و… علیه خود بکاهد، ادعای چند ماه تا رسیدن به توانایی ساخت سلاح هستهای توسط ایران، که از سوی بایدن و همکارانش مطرح شد، در همین راستا ارزیابی میشود. البته در تلآویو این تکنیک بایدن و دوستانش خنثی شده است. چنانکه وقتی دولت آمریکا از فاصله چندهفتهای تا توانایی ایران برای ساخت سلاح هستهای صحبت کرد و میخواست تعجیل در بازگشت به برجام را توجیه کند، در تلآویو گفته شد که تا رسیدن به مرز این توانایی بیش از دو سال فرصت باقی مانده و نیازی به تعجیل نیست.
با این همه نمیتوان انکار کرد که در آمریکا حساسیتهای ایران درک میشود اما ملاحظات فراوانی برای اجرای برنامهها وجود دارد. فعلا در ایران تصمیم گرفته شده تا حل مشکلات رهبران آمریکا به خودشان واگذار شود و رهبران تهران همچنان به پیگیری برنامههای گام به گام خود ادامه میدهند و تمام تهدیدهایی که از سوی اروپا و ایالات متحده علیه این برنامههای گام به گام بیان میشود تهران را از ادامه راه باز نداشته و نخواهد داشت. روشن است که حمایتهای تاکتیکی و تکنیکی چین و روسیه از ایران در پافشاریهای رهبران تهران نقش موثر و مهمی دارد.البته هیچکس به درستی و دقت نمیتواند آینده را پیشبینی کند اما گمان غالب آن است که نه ایالات متحده و نه اروپا نمیخواهند در مقطع کنونی، ایران به نقطه غیرقابل بازگشت هستهای برسد. از این بابت تلاشهای فشردهای در جریان است تا هرچه سریعتر فعالیتهای مهارنشدنی ایران به ویژه در تواناییهای هستهای متوقف شود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد