26 - 05 - 2017
نگاه مسحورکننده ذهن اسرارآمیز
سهشنبه دوم خرداد؛ فیلم سینمایی ۲۴ فریم آخرین ساخته عباس کیارستمی در کن به نمایش درآمد. «۲۴فریم» ترکیبی از ۲۴ تصویر ثابت است که هرکدام چند دقیقه بر پرده میماند. بهجز تعداد معدودی از این تصویرها که از مناظر شهری هستند بیشترشان منظرههایی از طبیعت و حیوانات و روابط آنهاست؛ شبیه به نقاشیهای کیارستمی و همچنین فیلم معروف دیگرش «پنج» فیلم با تصویری از نقاشی معروفی از بروگل شروع میشود و نقاشی بهتدریج جان میگیرد و به حرکت درمیآید: دود از دودکش بیرون میآید، سگی به حرکت درمیآید، و تماشای فیلم مثل بازدید از تابلوهایی در یک موزه یا گالری است.
کسان بروکس در «گاردین» درباره این فیلم نوشت: عباس کیارستمی آخرین بار در سال ۲۰۱۲ با فیلم «مثل یک عاشق» به بخش رقابتی جشنواره کن آمده بود؛ فیلمی که پایان ناگهانیاش خیلیها را غافلگیر کرد. در آن زمان، فیلمساز ایرانی پشیمان نبود و گفت سینما تماشاگران را تنبل کرده است و این علامت سوالی که پس از تماشای فیلم باقی مانده، بخشی از نقطهگذاری زندگی است. حالا حدود یکسال پس از مرگ کیارستمی در سن ۷۶ سالگی، اینطور به نظر میرسد که او با پایانی مسحورکننده بهنوعی بازگشته است و هرچند دیرهنگام اما به هر حال پایانی را برای کن تدارک دیده است.
«۲۴ فریم» واکنش کیارستمی به نقاشیها و عکسهایی تلقی شده است که الهامبخش او بودند و از این رو قابهای ثابت حیات را برای هر تصویر به ارمغان میآورند و سپس هر درام آغاز میشود. با این وجود فیلم به هیچ عنوان حسوحال یک ادای دین را ندارد و اقدامی برای موعظهگری یا جلوهفروشی هم به نظر نمیرسد. «۲۴ فریم» اثری غنیتر و عجیبتر از این حرفهاست؛ تقریبا به این میماند که در لحظه مرگ، ناخودآگاه این مرد بهنوعی لبریز شده و در محفظهای جای گرفته است. بله، این فیلم یک اثر تجربی ناب است که صبر و تعهد میطلبد و خلاصه باید بگویم که این فیلم روحی شبحزده، مرا کاملا از خود بیخود کرده است.»
استیو پاند در «د رپ» نوشت: «مرگ عباس کیارستمی طنین و حس فقدان خاصی به آخرین فیلم این استاد سینما بخشیده است. در واقع شرایط، «۲۴ فریم» را (که مجموعهای از مینیاتورهای نفیس است که تحت هر شرایطی یک اثر نامتعارف و دوستداشتنی بود) به وداعی حقیقتا اندوهبار با یک استاد بدل کرده است.
در میان فیلمسازان ایرانی، اصغر فرهادی در سالهای اخیر شهرت و اعتبار بینالمللی بیشتری پیدا کرده و از جمله دو اسکار بهترین فیلم خارجیزبان را برای «یک جدایی» و «فروشنده» به دست آورده است. اما کیارستمی آن غول سینمایی است که در طول چهار دهه اخیر مطرح بوده است (و بیتردید فرهادی هم با این موضوع موافق است.) کیارستمی فیلمسازی را از دهه ۱۹۷۰ آغاز کرد و پس از کارگردانی فیلمهای درخشانی مانند «کلوزآپ» و «طعم گیلاس» که برنده نخل طلا هم شد، در سالهای اخیر در خارج از کشورش فیلمسازی را ادامه داد و یک جفت جواهر شاعرانه و اسرارآمیز به نامهای «کپی برابر اصل» و «مثل یک عاشق» را از خود به جا گذاشت.
در اغلب تصاویر «۲۴ فریم» چندان اتفاقی نمیافتد. کیارستمی تصویری روشن از طبیعت را جلوی دیدگان ما قرار میدهد و سپس برای چند دقیقه تغییرهای بسیار کوچکی رخ میدهند. او جسارت طرح این سوال را دارد که «قبل یا بعد از گرفتن این عکس چه اتفاقی میافتد؟» و اغلب وقتها جواب او این است: «اتفاق چندانی روی نمیدهد.» این فیلم که بیشتر سیاهوسفید است، با برف و باران، دریا و درختان، گاوها و سگها و بهخصوص پرندگان کار میکند و بیشترشان را از پشت پنجرهها و حصارها به تصویر میکشد. انسانها بهندرت وارد چشماندازها میشوند و هیچ روایتی هم در کار نیست در عوض این تغییرها با نگاهی بامزه و بهزیبایی مهارشده به جهانی پیوند میخورند که فیلمساز در پیرامونش میدید… و آخرین لحظههای فیلم فوقالعاده هستند. آنجا که میزی جلوی پنجره قرار دارد و جوانی ظاهرا در مقابل رایانه به خواب فرو رفته است…
عباس کیارستمی همه را دلتنگ خود خواهد کرد؛ فیلمسازی که نت فوقالعادهای از زیبایی و وقار را از خود در کن به جا گذاشت.
همچنین بردلی وارن در «پلیلیست» درباره آخرین ساخته عباس کیارستمی نوشت: این طور به نظر میرسید که نمای پایانی «مثل یک عاشق» قرار است آخرین بیانیه عباس کیارستمی باشد که به طور قطع نقشی جاودان و مناسب بود؛ نمای کلوزآپی که در اوج از یک پنجره شکسته در آن فیلم دیده میشود، حقیقتا معماییترین حد این فیلمساز است که سرنوشت شخصیتهای اصلی فیلم را باز میگذارد تا تماشاگران براساس دیدهها و یافتههایش در طول فیلم درباره آن تفکر و تعمق کنند. حالا «۲۴ فریم» موتیف قاب پنجره را برداشته و آن را بارها تکرار کرده است. این فیلم شایسته آن است که بیش از یک پاورقی برای کارنامه کیارستمی در نظر گرفته شود. هر نمای فیلم سرشار از بازیگوشی و شیفتگیهای این فیلمساز است. اما «۲۴ فریم» در وهله اول یک اثر سینمایی است و نه «اینستالیشن آرت»ی که خلاصه داستانش به نظر میرساند. بیتردید روحیه و شور کیارستمی در این اثر و عناصرش پنهان شده است، شاید در قالب یکی از آن پرندگان بیشماری که پیش از فرارسیدن تصویر بعدی به دوردست پرواز میکنند.
ماهنامه فیلم دیروز در گزارشی از اکران این فیلم در کن در کانال تلگرامی خود نوشت: امروز ساعت ۱۱ صبح فیلم «۲۴ فریم» آخرین ساخته عباس کیارستمی در سالن بزرگ لومیر کاخ جشنواره کن نمایش داده شد و این فیلم امشب نمایش دیگری هم خواهد داشت. در مراسمی که احمد کیارستمی و سینماگران ایرانی حاضر در کن و بسیاری دیگر شرکت داشتند، مجری مراسم پیش از نمایش فیلم گفت: امروز جشن هفتادمین سال جشنواره کن است. سعی داریم یاد کیارستمی اینجا با ما باشد. قاعدتا باید کیارستمی الان روی صحنه کنار من میبود ولی او ما را بدون گذاشتن اثری از خود رها نکرد. او اثری از خودش برجا گذاشته؛ فیلمی که الان با هم میبینیم. این فیلم مانند یک اسکتچ است از تمام چیزهایی که کیارستمی به آنها علاقهمند بود: ترکیبی از نقاشی، عکاسی، هنر مدرن و تصاویر متحرک برای رسیدن به اثری یکتا که روی پرده سینما میبینیم. این فیلم خارقالعاده است چون با اینکه کیارستمی ما را ترک کرد ولی تنهایمان نگذاشته و با این اثرش دریچههای جدید برای تفکر درباره هنر و سینما را به روی ما باز میکند.
باید به تمام ایرانیهایی که در اینجا حضور دارند خیرمقدم بگویم. زندهباد ایران و سینمایش.
عباس کیارستمی از کسانی بود که به ما یادآوری کرد که ایران از کشورهای مهم سینمایی است. خوشامد به معصومه لاهیجی که همیشه با ما و کیارستمی روی صحنه میآمد و ترجمه میکرد ولی الان به خاطر چشمان گریان توانایی ترجمه ندارد. مرسی از اینکه اغلب کیارستمی را همراهی میکردی معصومه. همچنین تشویق کنیم احمد کیارستمی را که با تشویق کردن او انگار پدرش را تشویق کردهایم چون شباهت زیادی به پدرش دارد و امروز همراه ماست…. همچنین تشکر از شرکت امکادو و تمام تهیهکنندههای این فیلم.
همچنین سیفالله صمدیان، هنرمند عکاس و دوست عباس کیارستمی پس از تماشای «۲۴ فریم» متنی را نوشت.
این هنرمند در نوشتارش آورده است: فعلا فقط میگویم با وجود اینکه مجموعه ۲۴ فریم همانگونه که خود کیارستمی در صحبتهای خصوصیاش میگفت، اصولا برای اکران سینمایی ساخته نشده است و برای نمایش موزهای مناسب است در لحظهلحظه نمایش آن در سالن لومیر «کن» یاد این حس و جمله غریب خودم میافتادم که برخلاف گفته منتسب به ژان لوک گدار که: «سینما با گریفیث آغاز شد و با کیارستمی پایان یافته است»؛ روزی نوشته بودم: سینما هنوز متولد نشده است!
دلایل و نکات خاص در مورد هر یک از ۲۴ اپیزود مجموعه ۲۴ فریم را متعاقبا همراه با عکس خواهم نوشت که بگویم با دیدن این مجموعه با قاطعیت بیشتری پای این تفسیر ایستادهام.
و حالا فقط به این بسنده کنم که بعد از گذشت حدود ۱۱ ماه و نشستن ناگزیر پای نمایشهای فیلم «۷۶ دقیقه و ۱۵ ثانیه با عباس کیارستمی» در جشنوارههای متعدد در تمام لحظههای نمایش ۲۴ فریم با اطمینان از عطش و شوق خود کیارستمی برای دیدن این مجموعه بر پرده بزرگ و باکیفیت حرفهای، حضور پرانرژی او را حس میکردم که شانه به شانه من و علی کمالی (دستیار تدوین خستگیناپذیر و همراه ۲۴ ساعتهاش حدود پنج سال ساخت مجموعه) و لیلا ملکی (مجری خوشقریحه صدای پروژه) نشسته است و غرق لذتی بیانتهاست!»
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد