15 - 02 - 2020
نو باید زیست
مهدی اخوانثالث شاعر پرآوازه و موسیقیپژوه ایرانی ۱۰ اسفند ۱۳۰۷ در مشهد به دنیا آمد. نام و تخلص وی در اشعارش م. امید بود. اشعار او زمینه اجتماعی دارند و گاه حوادث زندگی مردم را به تصویر کشیده است همچنین دارای لحن حماسی آمیخته با صلابت و سنگینی شعر خراسانی و نیز در بردارنده ترکیبات نو و تازه است. او درونمایههای حماسی را در شعرش به کار میگیرد و جنبههایی از این درونمایهها را به استعاره و نماد آراسته میکند. مهدی اخوانثالث بر شاعران معاصر ایرانی تاثیری عمیق داشته است.
اخوانثالث در شعر کلاسیک فارسی توانا بود و در ادامه به شعر نو گرایید. از وی اشعاری در هر دو سبک به جای مانده است. همچنین او آشنا به نوازندگی تار و مقامهای موسیقایی بود. اخوانثالث علاوه بر شعر نیمایی اشعاری در قالبهای قصیده، قطعه، مثنوی، ترکیببند، مستزاد و رباعی سروده است. «ارغنون»، «زمستان»، «آخر شاهنامه»، «از این اوستا»، «منظومه (شکار)»، «پاییز در زندان»، «عاشقانه و کبود»، «بهترین امید»، «زندگی میگوید: اما باز باید زیست»، «در حیاط کوچک پاییز در زندان»، «دوزخ اما سرد»، «تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم» مجموعه شعرهای اخوان هستند. مهدی اخوانثالث چهارم شهریورماه ۱۳۶۹ در تهران از دنیا رفت. وی در توس در کنار آرامگاه فردوسی به خاک سپرده شد.
زندگی با ماجراهای فراوانش،
ظاهری دارد بسان بیشهای بغرنج و در هم باف
ماجراها گونهگون و رنگ وارنگست؛
چیست اما سادهتر از این، که در باطن
تار و پود هیچی و پوچی همآهنگ است؟
من بگویم، یا تو میگویی
هیچ جز این نیست؟
تو بگویی یا نگویی، نشنود او جز صدای خویش
ـ هی فلانی! زندگی شاید همین باشد
یک فریب ساده و کوچک
آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را
جز برای او و جز با او نمیخواهی
من گمانم زندگی باید همین باشد
من که باور کردهام، باید همین باشد
هی فلانی! شاتقی بیشک تو حق داری
راست میگویی، بگو آنها که میگفتی
باز آگاهم کن از آنها که آگاهی
از فریب، از زندگی، از عشق
هر چه میخواهی بگو، از هر چه میخواهی
هر چه خواهی کن، تو خود دانی
گر عبث، یا هر چه باشد چند و چون،
این است و جز این نیست
مرگ گوید: هوم! چه بیهوده!
زندگی میگوید: اما باز باید زیست،
باید زیست،
باید زیست!
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد