26 - 10 - 2024
نقش حکمرانی در امنیت غذایی
نسیبه زارعی* – حاکمیت غذایی فرصتی برای مشارکت دادن مردم در تغییر سیستمهای غذایی ناموفق و تبدیل این نوع سیستمها به سیستمهای انعطافپذیرتر، پایدارتر و عادلانهتر است که همزمان توانایی بیشتری برای تامین نیازهای غذایی همه مردم جهان بهویژه آسیبپذیرترین افراد فراهم میکند. بعد سیاسی در امنیت غذایی جایی ندارد اما در حکمرانی غذایی در مسیر تولید و تامین غذا ابعاد سیاسی نیز در نظر گرفته میشود. در تامین امنیت غذایی اصل بر تامین غذاست و مبدأ و چگونگی تامین آن مورد بحث قرار نمیگیرد، در حالی که مبدأ تامین غذا و چگونگی تامین آن در حکمرانی غذایی حائزاهمیت است. حاکمیت غذایی بهنوعی بر پایه مشارکت مردم بهویژه تولیدکنندگان بهعنوان بزرگترین جامعه مؤثر بر تولید مواد غذایی است. در این نوع حاکمیت، تولیدکنندگان خرد و بومی بهعنوان سیستمهای تولید مواد غذایی در نظر گرفته میشوند؛ تولیدکنندگانی که بیش از 70درصد جامعه بهرهبرداران بخش کشاورزی را تشکیل میدهند. حاکمیت غذایی اثر مثبت و معناداری بر امنیت غذایی، امنیت اقتصادی و سلامت کشور دارد. در راستای برقراری حاکمیت و امنیت غذایی در کشور این پیشنهادها ارائه میشود. مشارکت جوانان در مدیریت تحول سیستمهای غذایی در حاکمیت غذایی، مشوقهای مالی و غیرمالی در راستای ارتقای سیستمهای کشاورزی سنتی و بومی، توسعه صادرات کالا و تولیدات منحصربهفرد کشور با مزیت نسبی در آن و بررسی و تدوین چگونگی برقراری حاکمیت غذایی و آثار آن در هر منطقه.
حکمرانی به معنای فرآیند قاعدهگذاری اجرای قواعد، بررسی و نظارت با اعمال قدرت مشروع به منظور دستیابی به هدف مشترک برای همه کنشگران و ذینفعان در چارچوپ ارزشها و هنجارها در محیط هر سازمان یا کشور است. براساس این تعریف تنظیم قوانین و فرآیندهایی که بر سبک سیاستگذاری و چگونگی نقشآفرینی کنشگران و ذینفعان در فرآیند سیاستگذاری و اعمال قدرت تاثیر میگذارد، بخشی از وظایف حکمرانی است. حکمرانی دارای انواع حکمرانی خوب، حکمرانی سالم و حکمرانی متعالی است. سازمانهای بینالمللی حکمرانی خوب را در اواخر دهه ۱۹۸۰ میلادی وارد ادبیات توسعه کردند. در این نوع حکمرانی دولتها از طریق معیارها و استانداردها رویهها و اصول حکومتداری امور عمومی را انجام میدهند، منابع را اداره و حقوق بشر را تضمین میکنند. حاکمیت غذایی با حکمرانی غذایی اشاره به حق مردم برای داشتن غذای سالم، بومی و مناسب است که تولید آن از طریق روشهای زیستمحیطی سالم و پایدار صورت گرفته باشد. در حکمرانی غذایی حق مدیریت تولید، توزیع و مصرف غذا به خود تولیدکنندگان و مصرفکنندگان محلی داده و از ادغام سیستمهای جهانی غذا دوری میشود. در این حکمرانی به نهادهای مسلط بر سیستم جهانی غذا توجهی نشده است. حکمرانی غذایی درباره تامین امنیت غذایی با حق اساسی کشاورزان بر زمین، آب، بذر و دیگر مسائل تولید و نیز حقوق جوامع روستایی برای تصمیمگیری در مورد اینکه چه چیزی را چگونه تولید کنند، است. به عبارت دیگر حکمرانی غذایی به معنای ایجاد سیستمهای اجتماعی سیاسی و اقتصادی است که به کشاورزان جامعه اجازه میدهد غذای لازم را تولید کنند و در عین حال غذای مکفی نیز در دسترس مردم جامعه باشد. طبق تعاریف حکمرانی غذایی میتوان گفت یکی از موارد مؤثر در عدم پیشبرد الگوی کشت بهینه و جامع در کشور، محترم نشمردن قوانین تولیدکنندگان و مصرفکنندگان است. این موضوع به یکی از بزرگترین ضعف و آسیبهای وزارت جهاد کشاورزی تبدیل شده است. در حکمرانی، غذایی اجازه کشت و تولید محصولات بومی به کشاورزان بومی داده میشود و به این مساله به خوبی پرداخته شده است. نتیجه این موضوع تکریم حقوق کشاورزان به شکل مساوی حقوق عمومی برای تولید غذای کافی و سالم است. در ادامه معیارهای حکمرانی غذایی گزارش میشود: تثبیت قیمت کالاهای کشاورزی، ممانعت از واردات بیرویه غذا، دسترسی به بازارهای ملی و محلی، تولید و مصرف غذا در بازارها و جوامع محلی، پرداخت یارانه به خرده کشاورزان و تولیدکنندگان کوچک، حمایت از کشت ارگانیک و نگرش به غذا به عنوان حق انسانی.
حاکمیت غذایی به عنوان راهحلی پیشرو برای مدیریت و کنترل بحرانهای موجود در بخش کشاورزی در سیستمهای جهانی است. براساس آنچه گفته شد این نوع حاکمیت مبتنی بر مسائل و متغیرهای اقتصادی مانند سود، درآمد، رشد و تولید ناخالص داخلی و ملی نیست بلکه حاکمیت غذایی ریشه در واقعیتهای پیچیده و به ظاهر ساده تولید/ توزیع بازار و مصرف غذا دارد. فرآیند حکمرانی غذایی با معیارهای عدالت اخلاق و سلامت در سیستم غذایی آمیخته شده است و ساختار حکمرانی غذا، کنترل سیستم غذایی را حق کشاورزان میداند زیرا کشاورزی برای کشاورزان نهتنها شغل و وسیلهای برای تولید غذاست، بلکه روش زندگی آنهاست. با توجه به آنچه گفته شد، هدف در گزارش حاضر تعریف حکمرانی غذایی و ارائه توصیههای سیاستی برای ارتقای آن با محوریت نقش مردم است. در این راستا به پرسشهای زیر پاسخ داده خواهد شد.
آیا حکمرانی غذایی شامل امنیت غذایی است؟ حکمرانی غذایی چه تاثیری بر امنیت غذایی با مشارکت حداکثری مردم دارد؟ آثار حکمرانی غذایی در دیگر کشورها چیست؟ بنابراین پس از بیان حکمرانی غذایی و امنیت غذایی، به بررسی ابعاد حکمرانی مشارکتی در امنیت غذایی پرداخته میشود. در گام بعد تجارب جهانی و در نهایت پس از گزارش ملاحظات امنیت اقتصادی، نتیجهگیری و راهکارهای پیشنهادی ارائه میشود.
حکمرانی غذایی و امنیت غذایی
سازمان غذا و کشاورزی ملل متحد در سال ۲۰۰۲ امنیت غذایی را دسترسی فیزیکی و اقتصادی همه مردم در همه اوقات زندگی به غذای اصلی مورد نیاز و سالم تعریف کرد در چارچوب راهبردهای جهانی برای تامین تغذیه و امنیت غذایی ساختارهای مناسب حکمرانی به عنوان ملزومات تصمیمات کارا و اطمینان از ثبات سازمانی، شفافیت، مسوولیتپذیری، حاکمیت قانون و عدم تبعیض در نظر گرفته شدهاند. با توجه به تعریف بالا میتوان حکمرانی غذایی را مشمول امنیت غذایی دانست زیرا یکی از مهمترین وظایف موجود در این نوع حکمرانی در نظر گرفتن اقتصاد سیاسی هر کشور و ادغام آن با امنیت غذایی است. در تعریف امنیت غذایی که پیشتر بیان شد به چگونگی تامین آن به صورت داخلی با وارداتی چگونگی استفاده از منابع طبیعی و نهادهها، نوع مدیریت مزارع و بخش کشاورزی و در شرایط عادی و غیرعادی اشاره نشده است. در حالی که حاکمیت غذایی، تامین غذا و امنیت غذایی را از مسیر تولید و فرآوری غذای تولید شده در هر کشور مشمول تولیدهای داخل و فراسرزمینی با در نظر گرفتن نیاز جامعه و مدیریت کشاورزان و بهرهبرداران محلی دانسته است. در ادامه به برخی تفاوتهای امنیت غذایی و حکمرانی غذایی اشاره میشود.
– در امنیت غذایی اصل بر تامین غذاست و مبدا و چگونگی تامین آن مورد بحث قرار نمیگیرد در حالی که مبدا تامین غذایی و چگونگی تامین آن در حکمرانی غذایی حائز اهمیت است.
– رویکرد نگرشی در امنیت غذایی از بالا به پایین است اما در حکمرانی غذایی رویکرد از پایین به بالاست. به عبارت دیگر در حاکمیت غذایی، مدیریت و تهیه غذا از مزارع آغاز میشود.
– نگاه و نگرش بعد اقتصادی در حکمرانی غذایی پررنگتر از امنیت غذایی است.
– بعد سیاسی در امنیت غذایی جایی ندارد اما در حکمرانی غذایی در مسیر تولید و تامین غذا ابعاد سیاسی نیز در نظر گرفته میشود.
– در حکمرانی غذایی به تولید پایدار توجه ویژه شده است و تولید مواد غذایی در کنار حفظ منابع طبیعی و محیطزیست در نظر گرفته میشود، در حالی که امنیت غذایی تنها جنبه استفاده از نهادهها و منابع در راستای تولید و تامین غذاست. امنیت غذایی اغلب بر دسترسی به غذا و گاهی اوقات بر تغذیه متمرکز است و به فرهنگها معنویت منتقل شده از طریق غذاها و اینکه آیا غذا به گونهای نگهداری شده است که رفاه را نهتنها برای انسانها بلکه برای گیاهان، حیوانات زمین و آب بهبود بخشد، توجه کمی داشته است.
– هدف حاکمیت غذایی افزون بر تامین مواد غذایی، ترویج رفاه و عدالت در جامعه است. در حالی که در امنیت غذایی و تعریف آن اشارهای به رفاه و عدالت اجتماعی نشده است.
– امنیت غذایی دارای نگاه جهانی و ترویج تجارت جهانی است اما در حاکمیت غذایی مصرف محلی و نیازسنجی جامعه در اولویت قرار دارد.
– با توجه به نوع نگرش و مدیریت در حاکمیت غذایی ابزارهای مورد استفاده و دانش آن بیشتر به صورت محلی است در حالی که در برقراری امنیت غذایی از فناوریهای بهروز استفاده میشود.
– حاکمیت غذایی مبتنی بر همکاری و حضور مردم در تولید است در حالی که امنیت غذایی برپایه رقابت است.
– تمرکز حاکمیت غذایی بر تولید غذا بر پایه فرهنگ هر منطقه است. توجه حاکمیت غذایی به چهار وجه مهم مردم و حقوق آنها کیفیت غذای تولید شده، جنبههای فرهنگی سیستمهای غذایی و رفاه محیطی است.
حکمرانی غذایی به یکی از بزرگترین و مهمترین پرسشها در بخش کشاورزی که منبع اختلاف بسیاری از صاحبنظران ، کارشناسان، نخبگان و مردم عادی مبنی بر اینکه تامین امنیت غذایی به ویژه در کالاهای اساسی باید کاملا از طریق تولید داخل باشد یا به صورت واردات انجام گیرد، پاسخ میدهد بنابراین حکمرانی غذایی به حل اختلاف دانشگاهیان و نخبگان با سیاستمداران و مسوولان پرداخته است. بنا بر حاکمیت غذایی سازمان ملل باید حق غذا را به هر کشور به گونهای تطبیق دهد که شامل استقلال در روشهای تولید، تهیه و توزیع غذا در میان دیگر فرآیندهای کشاورزی و بازارهای مواد غذایی باشد. این موضوع مستلزم تحول کل سیستمها و سیاستهای موجود است تا فضای لازم را برای تصمیمگیریهای دموکراتیک جدید در دولتها و نیز اشکال جدید همکاری بازارهای محلی و بینالمللی ایجاد کند تا قیمتهای منصفانه برای کشاورزان و پایداری زمین را در اولویت قرار دهد.
بررسی ابعاد حکمرانی مشارکتی
در امنیت غذایی
براساس گزارشهای سازمان غذا و کشاورزی ملل متحد، ۷۰درصد از جمعیت جهان غذای خود را از طریق روشهای محلی و اکولوژیکی تامین میکنند اما این سیستمها به شدت با روشهای صنعتی، کشاورزی، شرکتها و دولتها تهدید و تضعیف میشوند. روشها و سیستمهای صنعتی بحرانهای متعددی مانند افزایش قیمت مواد غذایی فقر تغییرات آب و هوایی و از دست دادن تنوع زیستی را تشدید یا ایجاد کرده است. رقابت بالای شرکتهای کشاورزی در راستای رسیدن به سود بیشتر سبب تسریع در استفاده از نهادهها و عوامل تولید شده است وابستگی شدید خاک به کود شیمیایی و سموم و از بین رفتن تنوع زیستی از دیگر آثار ورود به صنعت کشاورزی است. کشاورزی صنعتی و سیستم غذایی جهانی مورد استفاده در دنیا حدود ٤٤ تا ۵۷درصد از انتشار گازهای گلخانهای جهانی را تشکیل میدهد. ایده حاکمیت غذایی به عنوان پاسخی به بحرانهای پیشروی کشاورزان و سیستمهای غذایی جهان توسعهیافته است.
مفهوم حاکمیت غذایی از طریق تجربه و تجزیه و تحلیل افرادی که عرضه غذای جهان هنوز به آنها بستگی دارد مانند تولیدکنندگان مواد غذایی در مقیاس کوچک و نه اقتصاددانان، دانشگاهیان و سیاستمداران تکامل یافته است. همین امر سبب آن شده که حاکمیت غذایی مبتنی بر نظریههای انتزاعی در مورد سود، رشد و تولید ناخالص داخلی نباشد. حاکمیت غذایی ریشه در واقعیتهای پیچیده تولید خرید، فروش و خوردن غذا دارد و تمام ابعاد سیستم غذایی سالم اخلاقی و عادلانه را در برمیگیرد بنابراین حاکمیت غذایی سیستمی جامعتر از امنیت غذایی با مشارکت مردم است. براساس مطالعات فائو، سیستم غذایی باید در دست کشاورزان باقی بماند زیرا کشاورزی برای آنها نهتنها روش زندگی است بلکه وسیلهای برای تولید غذاست. افزون براین در حاکمیت غذایی سهم مردم بومی دامداران، جنگلنشینان، کارگران و ماهیگیران در سیستم غذایی به رسمیت شناخته میشود. این موضوع تضمین میکند که غذا به شیوهای قابل قبول فرهنگی و هماهنگ با همان اکوسیستم تولید شود. در این روش سیستمهای سنتی تولید مواد غذایی، خاک، آب، تنوع زیستی و شرایط آب و هوایی برای نسلهای آینده بازسازی خواهد شد. در حالی که شرکتها و دولتها از رویکردهاي سیاست محور بازار از بالا به پایین سود میبرند، حاکمیت غذایی رویکردي است که بر مردم و جوامع متمرکز شده است و مشارکت مردمی را در ابعاد مختلف مورد تایید قرار میدهد.
تجارب جهانی
در حاکمیت غذایی، حق انتخاب سیاست غذایی و کشاورزی در هر کشوری با مردم بومی منطقه است. در این نوع حاکمیت حقوق مدیریت و استفاده از نهادههای کشاورزان و بهرهبرداران محفوظ میماند و ستم و نابرابری میان زنان و مردان مردم، گروههای نژادی طبقات اجتماعی و اقتصادی و نسلها در دسترسی به غذا مردود است. در ۹۰ سال گذشته جامعه بینالمللی از جمله دولت بریتانیا ایده امنیت غذایی را به عنوان راهحلی برای گرسنگی و سیستم غذایی جهانی ترویج کرده است. امنیت غذایی به عنوان مفهوم، گرسنگی را به مشکل رفاه اجتماعی تبدیل میکند که به جای پرداختن به این واقعیت که حق بر غذا حق اساسی بشر است. مشکل را تنها با توزیع غذای بیشتر حل میکند. حاکمیت غذایی جایگزینی برای رویکرد مرسوم امنیت غذایی است. این راهحلی عملی است که به حق مردم برای غذا احترام میگذارد و کشاورزی پایدار از نظر زیستمحیطی را تضمین و پایان کنترل شرکتی بر سیستم غذایی جهانی را پیشنهاد میکند. این راهحلی جامع و مردمی است که هدف آن کاهش گرسنگی و تغذیه جمعیت جهان با مواد غذایی مغذی و سالم است که به طور پایدار تولید میشود و با قیمت منصفانه به فروش میرسد. در ادامه به بررسی حاکمیت غذایی در کشورهای مختلف پرداخته میشود.
حاکمیت غذایی در هند
براساس گزارشهای وزارت کشور ایالات متحده در امور هندوستان دفتر توسعه اقتصادی هند از طریق مشارکت با مؤسسه بینالمللی مطالعات گردشگری دانشگاه جورج واشینگتن و کالج بازرگانی پامپلین در مؤسسه پلیتکنیک ویرجینیا و دانشگاه ایالتی ویرجینیاتک در تلاش است تا سیستمها و ترویج ابتکارات گردشگری مرتبط با غذاهای بومی را تقویت کند. حاکمیت غذایی به خانوارها و جوامع بومی این قدرت را میدهد تا با کشت غذاهای سالم و تازه در راستای سلامتی و رفع گرسنگی خانواده خود بکوشند. براساس مطالعات صورت گرفته با موضوع بهداشت عمومی افراد مرتبط با هوش مصنوعی امید به زندگی کمتری دارند و در مقایسه با دیگر گروههای نژادی قومی تحت تاثیر شرایط و بیماریهای مزمن بیشتری قرار دارند.
ناودانیا، سازمان غیردولتی مستقر در هند است که حفاظت از تنوع زیستی کشاورزی ارگانیک، حقوق کشاورزان و فرآیند ذخیره بذر را ترویج میکند. سازمان یادشده در هند، حاکمیت و امنیت غذایی و تغذیه را ارتقا میدهد. همچنین باعث افزایش درآمد کشاورزان و احساس امنیت آنها میشود، شعار این سازمان آزادی از محصولات تراریخته و با اصلاحات ژنتیکی است. حکمرانی غذایی به معنای ایجاد سیستمهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است که به کشاورزان جامعه اجازه میدهد غذای لازم را تولید کنند و در عین حال، غذای مکفی نیز در دسترس مردم جامعه باشد.
تجربه نپال
قانون اساسی نپال حق اساسی بر غذا و حاکمیت غذایی را برای شهروندانش تایید میکند. برای عملیاتی کردن این تعهد پارلمان نپال قانون حق بر غذا و حاکمیت مواد غذایی را در سال ۲۰۱۸ تصویب و اقدامات سیاستی برای تقویت حاکمیت غذا، افزایش مسوولیتپذیری و تسهیل تغییر سیستمهای غذایی را مطابق با دستور کار سال۲۰۳۰ ارائه کرد. در این زمینه کمیسیون برنامهریزی ملی نپال برنامه راهبردی تحول سیستمهای غذایی خود (۲۰۳۰-۲۰۲۲) را تدوین کرد. براساس این راهبرد دولت به دنبال هماهنگ کردن مسیر سیستمهای غذایی ملی با سیاستهای خود با تاکید ویژه بر بومیسازی سیستمهای غذایی است. در نوامبر سال ۲۰۲۲ نپال توانست کمک مالی را از مرکز هماهنگی سیستمهای غذایی سازمان ملل متحد در راستای توسعه حاکمیت غذایی دریافت کند. این کشور برای عملی ساختن این راهبرد رویکرد هماهنگ و سه لایه را با مشارکت دولت فدرال مقامات استانی و دولتهای محلی آغاز کرد. دولت فدرال نقش رهبری در هدایت مفاد سیاست و برنامهریزی را بر عهده گرفته است. دولتهای استانی اقدامات راهبردی را با برنامههای محلی خود هماهنگ و در عین حال از دولتهای محلی در اجرای این راهبردها حمایتهای اساسی میکنند. در نهایت اتخاذ و اجرای اقداماتی با هدف تغییر سیستمهای غذایی در مناطق مربوط به دولتهای محلی واگذار شد. اقدامات صورت گرفته نپال در راستای ایجاد حاکمیت غذایی به شرح زیر است.
-هفت شهرداری به صورت آزمایشی برای بومیسازی طرح راهبردی تحول سیستمهای غذایی شناسایی شدند. این انتخاب نتیجه همکاری نزدیک میان کمیسیون برنامهریزی ملی و سازمانهای کشاورزی استانی بود.
– موارد آموزشی جامع از جمله مواد درسی و منابع برای این شهرداریها ایجاد شد تا آموزش برنامهریزی راهبردی حق بر غذا و سیستمهای غذایی را به عنوان بخشی از فرآیند آزمایشی تسهیل کند. این کتابچه راهنمای آموزشی برای ارتقای ظرفیت ذینفعان دولت محلی و هدایت برنامهریزی و اجرای اقدامات تحول سیستمهای غذایی در نظر گرفته شده است.
– جلسات آموزشی در پنج شهرداری از(۲ نوامبر ۲۰۲۳) برای توسعه برنامه راهبردی حق بر غذا و سیستمهای غذایی دو شهرداری تشکیل شد. در پنج شهرداری منتخب دیگر که پیشنویس برنامه حق بر غذا و برنامه راهبردی را با مشورت کمیسیون برنامهریزی ملی، فائو، برنامه جهانی غذا و دیگر ذینفعان دریافت کردند، گروههای ویژه تشکیل شدند.
ملاحظات امنیت اقتصادي
حکمرانی خوب نقش مهمی در تامین امنیت غذایی در سطوح محلی، ملی و جهانی دارد. عوامل ایجادکننده ناامنی غذایی طیف بسیار وسیعی از موضوعات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، زیستمحیطی و… است که ریشه بسیاری از آنها را میتوان در حکمرانی ضعیف کشورها جستوجو کرد. تنها در حکمرانی خوب است که خشونت و بیثباتیهای سیاسی و نیز فسادهای ویرانکننده رنگ میبازد و در نتیجه رقابتهای سالم اقتصادی و سیاسی، ثبات و پایداری کشور تضمین و زمینه برای تامین امنیت غذایی فراهم میشود. به همین علت است که در سالهای اخیر، حاکمیت غذایی به یکی از مهمترین مولفههای حکمرانی خوب تبدیل شده است. همان طور که گفته شد حاکمیت غذا به طور کامل حق بر غذا را دربر میگیرد زیرا بعد انسانی را به امنیت غذا میافزاید. به عبارت دیگر، حق فرهنگی و زیستمحیطی و راه و روشهای بومی را در اولویت سیستمهای غذایی قرار میدهد. براساس گزارشهای بسیاری از مؤسسات تحقیقاتی جهانی حاکمیت غذایی، امنیت غذایی را کاهش نمیدهد. بلکه آن را به عنوان یکی از عوامل دستیابی به جهانی عادلانه و پایدار میافزاید.
* دانشآموخته کارشناسی ارشد اقتصاد کشاورزی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد