2 - 03 - 2020
نفت در کما
گروه انرژی- شیوع ویروس کرونا به شدت اقتصاد جهانی را درگیر کرده و بازار نفت را دچار اخلال کرده است. اما برخی تحلیلها حاکی از آن است که ترس غیرواقعی ناشی از این بیماری بیشتر از خود ویروس کرونا، اوضاع اقتصادی و بالطبع بازار نفت را رو به وخامت برده است.
به گزارش اویل پرایس، ذهن انسان به این سمت گرایش دارد که وقوع چیزی را شدیدتر ارزیابی کند مثل هراس ناشی از وقوع تروریسم که همیشه بیشتر از آن چیزی تصور میشود که عملا رخ میدهد.
این موضوع درباره وقوع بیماریها اپیدمیک نیز معتبر است. ما معمولا درباره خطری که اینگونه بیماریها میتوانند برای ما داشته باشند ارزیابی ضعیفی داریم.
جوامع وابسته ما و رسانههایی که در جان بخشی به رویدادها و پر و بال دادن به آنها توانمند هستند باعث میشود که ارزیابی ضعیف ما از نتایج بیماریهای اپیدمیک به ایجاد هراس عمومی و ترس در بازارها منجر شود و همه اینها تاثیرات محسوسی بر اقتصاد جهانی دارد.
در هفتههای اخیر قیمت نفت سقوط کرده، بازار بورس به پایینترین سطح خود از زمان بحران مالی سال ۲۰۰۸ رسیده و شاخص داوجونز بزرگترین افت یک روزه در تاریخ خود را تجربه کرده است.
همه اینها پس ازشیوع ویروس کرونا از چین به کرهجنوبی، ایتالیا، ایران و ژاپن رخ داده است. اما چیزی که به نظر میرسد ناظران بازار به دست فراموشی سپردهاند این حقیقت است که تعداد موارد ابتلا به کرونا در چین رو به کاهش دارد و چین موفق شده که روند کنترل این بیماری را به خوبی طی کند به همین دلیل اقتصاد این کشور شروع به تقویت مجدد کرده است.
همه این مسائل نشان میدهد که چین در حال بازگشت به وضعیت عادی است و در نتیجه دولت این کشور همه آنچه که در گذشته انجام داده مجددا در دستور کار قرار خواهد داد. اینها مولفههای واقعی موجود هستند که کمتر فرصت سرایت به رسانهها را پیدا میکند. بنابراین برای درک این واقعیات نیاز به تحلیل مسائل واقعی و عملا موجود دارد و مطالعه گزارشها و اخبار رسانهها در این زمینه نمیتواند کمکی کند.
پوشش اخبار مربوط به ویروس کرونا در رسانهها این طور نشان میدهد که این بیماری رو به گسترش دارد. در حقیقت ویروس کرونا در حال ورود به سرزمینهای جدیدی است اما واقعیت اصلی مساله این است که این ویروس به دورانی از ضعف و افول رسیده و با سرعت قبلی به پیش نمیرود.
به همین خاطر است که تعداد موارد جدید ابتلا به این ویروس رو به کاهش دارد و به همان اندازه تعداد افرادی که بهبود پیدا میکنند افزایش پیدا میکند.
واقعیت نشان میدهد که اگر دولتها به همین رویه ادامه دهند میتوانند گسترش این بیماری را کنترل کرده بدون آنکه شاهد بدتر شدن وضعیت اقتصادی شان باشند.
در نتیجه میتوان گفت که مهمترین تهدید کنونی برای بازار، نه همهگیری بیماری کرونا بلکه همهگیری هراس ناشی از آن است. دولتها و رسانهها در حال واکنش نشان دادن به قصد جلوگیری از وقوع بدترین سناریو ممکن هستند اما این تلاشها الزاما نتایج مثبتی برای بازار به همراه ندارد و میتواند وضع آن را خرابتر از گذشته کند.
مثلا سازمان جهانی بهداشت اخیرا خطر گسترش ویروس کرونا را به سطح بسیار شدید ارتقا داده اما در همان حال اعلام کرد که بزرگترین خطر موجود، هراس و وجود اطلاعات غلط درباره این بیماری است.
در حقیقت همین هراس و اطلاعات غلط است که بزرگترین عامل تاثیرات منفی بر بازارهای جهانی به شمار میآیند.
یکی دیگر از عواملی که به هراسها دامن میزند گزارش تعداد موارد ابتلا و مرگومیر ناشی از این بیماری بدون اشاره به سوابق موجود است.
تاکنون ۸۶۰۲۲ مورد از ابتلا به بیماری گزارش و تعداد ۲۹۴۲ فوتی ثبت شده است. حالا این رقم را با ۱۴۰ هزار کشته ناشی از بیماری سرخک و ۶۵۰ هزار تلفات ناشی از بیماری آنفلوآنزا مقایسه کنید. این مقایسه نشان میدهد که تلفات ویروس کرونا چه مقدار کمتر از سایر بیماریهاست.
از سوی دیگر آنچه معمولا در گزارش رسانهها پنهان میماند سن و وضعیت سلامتی قربانیان است. تنها زیر یک درصد از تلفات ناشی از ویروس کرونا به افراد زیر ۵۰ سال اختصاص دارد.
عدم اشاره به این موارد و فقط تاکید بر ابعاد بسیار منفی این بیماری به قصد افزایش آگاهیها برای جلوگیری از اپیدمیک شدن ویروس کافی است تا تاثیراتی بسیار مخرب بر بازار و اقتصاد جهانی بگذارد.
ناگفته پیداست که وخامت اقتصاد جهانی و پایین آمدن سطح قدرت خرید تا چه اندازه میتواند به ایجاد اخلال در صنعت نفت منجر شود. حالا همه این موارد را در کنار مواردی از جمله احتمال بازگشت لیبی به تولید نفت، افت تقاضای چین برای خرید نفت در سه ماهه نخست سال جدید و وقوع اختلاف میان روسیه و عربستان و احتمال خروج مسکو از بلوک اوپکپلاس قرار دهید تا مشخص شود که چرا قیمت نفت به شدت رو به سقوط دارد.اما اگر به این واقعیات بپردازیم که چین در حال کنترل بیماری است و اقتصاد این کشور به زودی به وضعیت سابق بازمیگردد تحلیل ما ممکن است اساسا تغییر کند.
بازگشت چین به وضعیت عادی اقتصادی به معنای رشد مجدد تقاضا برای نفت است. بازگشت چین به اوضاع سابق به معنای عادی شدن بخش گستردهای از اقتصاد جهان است؛ در چنین وضعیتی حتی افزایش تولید در لیبی نمیتواند نگرانکننده باشد.
با افزایش تقاضا برای نفت قطعا تمایل عربستان به فشار برای کاهش تولید و در نتیجه زمینههای اختلاف میان مسکو و ریاض بسیار پایینتر از قبل خواهد بود. اینها نشان میدهد که چگونگی بازنمایی رسانهای از واقعیات چطور میتواند بر اقتصاد جهانی و بالطبع بر بازار نفت اثرگذار باشد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد