16 - 01 - 2020
نحوه مواجهه با مصیبت را آموزش ندیدهایم
داغ آن خطای انسانی و از دست رفتن جان شماری از هموطنانمان هنوز تازه است و مایه تاسف آنکه هر روز به نوعی استخوان لای این زخم گذاشته میشود. یک روز انتشار اخباری مبنی بر تحت فشار بودن خانواده بازماندگان به انجام دادن یا انجام ندادن برخی مصاحبهها و روز دیگر بیان سخنانی بس نسنجیده از قاب رسانه به اصطلاح ملی. یک روز انتشار عکسهای جلسه غیرعلنی مجلس با حضور فرماندهان سپاه که بیشتر به یک گپ و گفت صمیمانه و از سر خوشی میماند و از روز دیگر انتشار فیلمهایی از جلسات دلجویی که دست کمی از نشستهای خبری ندارد! درست در همین زمان تصاویری از حضور، ادای احترام و همدردی مقامات مسوول در دیگر کشورها منتشر میشود و این سوال در اذهان نقش میبندد که «چرا مسوولان ما دلجویی بلد نیستند؟»
چرا همدردی جاستین ترودو به دل مینشیند اما سخنان سردار حاجیزاده در منزل یکی از قربانیان سانحه مورد انتقاد قرار میگیرد؟ این سوال آن قدر جدی است که شاهدیم آقای رییسجمهوری که عموما جمعهها از مسائل مطلع میشود هم آن را دریافته است. روحانی در جلسه دیروز هیات دولت بر اینکه باید خطاهای رخ داده در حوزه تاخیر در اطلاعرسانی و لحن و ادبیات مورد استفاده جبران شود، تاکید کرد.
بیتردید جبران این کوتاهیها ممکن نیست اگر ریشه آن را نشناسیم. به قول پزشکان، تشخیص مرحله اول درمان است و باید بدانیم که علت ناتوانی در برخورد با مصیبتها و حتی دلجویی از مصیبتزدگان چیست؟ غلامرضا ظریفیان، فعال سیاسی اصلاحطلب آموزش ندیدن را علت اصلی این نقیصه میداند.
او در گفتوگویی با «جهانصنعت» گفت: «ما به دلایل جغرافیای سیاسی، اکوسیستم و محیطزیست در بستر تاریخ و در دو، سه دهه اخیر با مصیبت، رنج، جنگ، سختی و حتی سیل، زلزله و … مواجه بودهایم. در واقع جغرافیای ایران با وجود ویژگیهای ارزشمندی که دارد به خاطر موقعیت سیاسی و طبیعی این مسائل را پیش آورده است. مساله مهم اما این است که متناسب به این ویژگی خود را برای برخورد با مسائل آماده نمیکنیم. مثلا اگرچه یک کشور زلزلهخیر هستیم و در سالهای اخیر زلزلههای مهیبی را تجربه کردهایم اما هنوز در زمینه مواجهه با این پدیده یا اینکه در هنگام وقوع آن چطور دستگاههای مختلف وظایف خود را انجام دهند، مردم را چطور همراه کنیم، بعد از حادثه چطور پیگیری کنیم و… مشکل داریم. درباره سیل هم همین طور است و همیشه تا به خودمان بجنبیم، فرصتهایی را از دست میدهیم و نتیجه آن است که هیچوقت جامعه از برخورد با آن پدیده احساس رضایت نمیکند.»
ظریفیان با اشاره به حوادث اخیر گفت: «ما در طول تاریخ جنگ کم نداشتهایم. بعد از انقلاب با یک جنگ هشتساله مواجه شدیم و حتی بعد از آن با مسائل بسیاری مواجه بودیم که منجر به کشته شدن و شهادت عزیزانمان شد و این امر بخش زیادی از عواطف عمومی را تحت تاثیر قرار داده است. با همه اینها نحوه مدیریت با این مسائل را نمیآموزیم.»وی در تشریح دلایل ضعف ما در برخورد با مسائل گفت: «بخشی از آن به فرهنگ عمومی و بخشی هم به نوع مدیریت ساختاری ما برمیگردد. در واقع نمیآموزیم که باید چطور با پدیدهها مواجه شد و جامعه در این مصیبتها و سختیها چه نیازهایی دارد تا ما متناسب با این نیازها گویش، زبان بدن، نوع روبهرو شدن با مساله و… را تنظیم کنیم. همین است که میبینیم یک نفر با تجربه اندک به خاطر نبودن پروتکلها در همین فضای سخت و رنجآور در صداوسیما میگوید: «اگر نمیخواهید، بروید». او آدم معتبری نیست یعنی جامعه او را نمیشناسد اما آن حرف به دلیل اینکه ما آموزش ندیدهایم و پروتکل نداریم و… بسیار طنین دارد و با واکنش همراه میشود. واکنشهایی که به جای التیام زخم جامعه، جامعه را دچار خشم و رنج بیشتر میکند.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب افزود: «ما به خاطر جغرافیا و مسائل دیگر در عرصههای سیاسی، طبیعی و … با مسائلی مواجه هستیم که عدهای را سوگوار میکند و جامعه به خاطر عواطف عمیق نسبت به آن سوگ حساس میشود. مشکل اما از آنجا آغاز میشود که هم آموزشهای فرهنگ عمومی در کودکستان، مدرسه و خانواده خوب نبوده و هم در عرصه دیوانسالاری و فضای سیاسی نیز قائل به آموزش دیدن نیستیم. کسی که در یک موقعیت اجتماعی و سیاسی قرار میگیرد حتما باید آموزشهای مختلفی را در برخورد با مسائل اجتماعی، روانشناسی و جامعهشناسی اجتماعی دیده باشد.»به گفته وی، نبود همین آموزشها سبب میشود که گاهی مسائل ملی به بازیهای جریانات سیاسی کشیده میشود و با کنش و واکنش همراه است. خود این مساله نیز خسارت ملی در پی دارد.ظریفیان تاکید کرد: «بخش مهمی از نقص کنونی ناشی از آموزش ندیدن و گاهی هم در شلختگیها فهم مسائل اجتماعی است. در گذشته این طور نبود اما الان جامعه برای هر کنش و واکنشی یک فضای تطبیقی ایجاد میکند و خود را با پیرامون و خارج از محیط خود مقایسه میکند. همین توانایی اتفاقا مساله را حساستر کرده است. بر این اساس باید مساله افکار عمومی و روانشناسی اجتماعی توجه ویژهتری کرد. کسانی که در موقعیتهای مهمی قرار میگیرند که جامعه از برخورد آنان متاثر میشود باید آموزشهای لازم را دیده باشند و این آموزش باید در پروتکلهای ما مورد لحاظ قرار گیرد.»
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد