شناسه خبر : 168481
14 - 03 - 2021
14 - 03 - 2021
نافرمانی عشایر جنوب و مرکز بر ضد تصمیمات رضاشاه
نافرمانی ایل قَشقایی در فارس که خواستار آزاد شدن «سَردار صولت» رییس خود از زندان تهران و بازگشت او به فارس و ریاست مجدد بر ایل بود از یک هفته به نوروز سال ۱۳۰۸ (۱۹۳۰ و دهه نخست سلطنت رضاشاه) آغاز شد و به تدریج به صورت یک بحران سراسری درآمد زیرا در چند استان دیگر هم آثار نافرمانی در عشایر آشکار و ایل بختیاری حتی دِهکُرد (شهرکُرد امروز) را متصرف شده بود. برخی بختیاریها را لُر و لُرها را «کُرد» میدانند.
قَشقاییها درخواستهای دیگری هم داشتند ازجمله حفظ سلاحهای خود، اجبار نداشتن به تَرک لباسهای سُنَتی (که رضاشاه مخالف آن بود) و معرفی نکردن پسران خود به خدمت سربازی (نظام وظیفه که یک تکلیف بیچون و چرای ملی و اجباری است). آنان با مداخله دولت در امر کِشت خَشخاش! و جمعآوری تَریاکِ حاصله هم موافقت نداشتند (بمانند ایلات افغانستان امروز). چون درخواستهای آنان پذیرفته نشد، دست به حمله به پاسگاههای انتظامی و روستاها و شهرهای فارس زدند و شیراز را محاصره کردند. شمار محاصرهکنندگان شیراز را که زیر نظر سالارحشمت برادر سردارصولت عمل میکردند بیش از پنج هزار تَن گزارش کرده بودند.
دولت وقت در واکنش خود، استانداران و روسای مراکز انتظامی مناطقی را که نافرمانی در آنجا مشاهده شده بود تغییر داد و تنبیه کرد و استاندار نظامی با سرباز تازهنفس و توپ به آنجا فرستاد و دست به سختگیری و خشونت زد که از اَمُردادماه ۱۳۰۹ بدون اینکه کوچکترین امتیازی به عشایر داده شود به تدریج اوضاع به حالت عادی بازگشت.
دولت در آبانماه همان سال، دوستمحمدخان بلوچ را که از فرصت نافرمانی قشقاییها سوءاستفاده کرده و بار دیگر یاغی شده بود دستگیر و اعدام کرد. سردارصولت هم که از او سلب ریاست ایل شده بود چند سال بعد در زندان درگذشت.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد