6 - 10 - 2020
مفاهیم پایه و کاربرد دادههای فضایی
دکتر بهرام وهابی*
اقتصاد فضایی (SPATIAL ECONOMICS) بر دو عنصر مهم یعنی همبستگی (تقابلهای) فضایی و عدم تجانسهای فضایی تاکید دارد. از مفهوم دادههای فضایی (SPATIAL DATA) میتوان دو تعریف و برداشت زیر را ارائه کرد:
الف- دادههای فضایی با توجه به نیازهای اطلاعاتی اقتصاد فضایی، چارچوب آماری مناسب برای بیان تقابلها و عدم تجانسهای فضایی را بیان میکنند. این دیدگاه، به معنای دیدگاه اقتصادی در مورد دادههای فضایی است.
ب- دادههای فضایی با توجه به نیازهای آماری مکانهای جغرافیایی، اطلاعات آماری جغرافیایی را برآورد میکنند و این دیدگاه، به معنای برداشت جغرافیایی و مکانی از دادههای فضایی است و در نظریههایی مانند نظریه مکانیابی یا سیستمهای اطلاعات جغرافیایی (GIS) مورد استفاده قرار میگیرد. انسلین
(L. ANSELIN) تفاوت این دو برداشت را به این صورت بیان میکند که تفاوت میان دادههای مرتبط با اقتصاد فضایی با آمار جغرافیایی همان تفاوتی است که اقتصادسنجی با علم آمار دارد چرا که تفاوت این دو آن است که در اولی، الگوی نظری (اقتصادی) و در دومی، دادههای خام نقش اصلی را بازی میکنند. البته این بدان معنا نیست که دادههای فضایی از دیدگاه اقتصادی عاری از مفهوم جغرافیایی و مکانی هستند بلکه برعکس، اقتصاد فضایی تلاش برای ورود مفهوم جغرافیا و مکان در نظریههای اقتصادی است ولی بحث اصلی این است که نقش اصلی در این حالت نیز همواره با نظریه اقتصادی است و مکان به خودی خود تعیینکننده نیست در حالی که در مباحثی مانند سیستم اطلاعات جغرافیایی، مکان به خودی خود (و فارغ از نظریه اقتصادی) نیز معنادار است. در ادبیات اقتصاد فضایی، یک الگوی فضایی میتواند آثار فضایی را به صورت وابستگی فضایی و در قالب تقابلها و عدم تجانسهای فضایی بیان کند. دادههای فضایی نیز باید به نحوی طراحی شوند که بتوانند بیانگر همین مفاهیم باشند. به طور مثال، آثار انتشار (SPREAD EFFECTS) در مورد مجتمعهای صنعتی در اطراف شهرها روی شهرهای مجاور، میتواند بیانگر تقویت تقابلهای فضایی باشد ولی اگر آثار مجتمعها به صورت آثار قطبی باشد، نشاندهنده عدم تجانسهای فضایی است. همانطور که ملاحظه میشود یک مجتمع صنعتی دارای متغیرهای مختلفی برای بیان عملکرد و رفتار اقتصادی خود است (مانند عرضه، تقاضا، بازارها و…) ولی نوع آنها (نوع دادههای موردنظر) تحلیلگر را به سوی تقابلها یا عدم تجانسهای فضایی سوق میدهد. در نتیجه در هر مورد باید دادههای فضایی را جهت بیان همین دو مفهوم طراحی کرد (نمودار یک).
۱- کاربرد دادههای فضایی. دادههای فضایی دارای کاربردهای وسیعی در بررسیهای اقتصادی است و تلاشهای مختلفی شده تا چارچوبهای مناسبی برای طراحی زیرساختهای مربوط به دادههای فضایی (SPATIAL DATA INFRASTRUCTURE, SDI) ایجاد شود. به عنوان مثال، میتوان پنج عنصر برای تدوین زیرساختهای دادههای فضایی به صورت زیر در نظر گرفت:
الف- چارچوبهای نهادی
ب- مجموعه دادههای اساسی
پ- استانداردهای فنی
ت- شبکه دسترسی
ث- مردم
و بر اساس آن، شبکه معروف به چتر زیرساختهای دادههای فضایی را میتوان به صورت نمودار ۲ ترسیم کرد. بر این اساس، سطوح مختلف دادهها به صورت زیر تعریف شده است:
الف- SDI در سطح جهانی (GSDI)
ب- SDI در سطح منطقهای (RSDI)
پ- SDI در سطح ملی (NSDI)
ت- SDI در سطح محلی (LSDI)
ج- SDI در سطح شرکتها (CSDI)
سطح ب شامل سطوح مربوط به مناطق فراملی است و مناطق زیرسطح ملی در سطح ت معرفی شدهاند.
سطح منطقه فراملی اهمیت فراوانی در طراحی چارچوب دادههای فضایی دارد که به موجب آن، تعداد کانالهای ارتباطی از n (n-1)حالت به ۲n حالت تقلیل مییابد. دادههای فضایی در حالت کلی اگر در قالب شاخصهای تجمیعی طراحی شوند میتوانند به صورت بسیار سادهتر بیانگر روابط میان شهرها و مناطق با یکدیگر باشند. در نهایت باید توجه داشت که تفسیر اقتصادی فضا نکتهای کلیدی و اساسی در طراحی دادههای اقتصادی از طریق دادههای فضایی است. در این راه اگر مفهوم جغرافیایی فضا مورد نظر قرار گرفته و تحلیلگر فارغ از مفهوم اقتصادی فضا باشد، در واقع باعث تهی شدن چارچوب آماری از نظریههای اقتصادی شده و تنها به بیان مکان وقوع پدیدههای اقتصادی خواهد پرداخت در حالی که با مبنا قرار دادن مفهوم اقتصادی فضا، میتوان به نحو مناسبی به بیان ارتباطات اقتصادی میان شهرها و مناطق مختلف از یک طرف و روابط اقتصادی درون هر یک از شهرها و مناطق از طرف دیگر دست یافت.
۲- بررسی وضعیت موجود تجارب جهانی در استخراج دادههای اقتصاد شهری. برای استخراج دادههای اقتصاد شهری در کشورهای مختلف، مطالعات متعددی صورت گرفته است که هر یک از تجربیات یادشده به طراحی چارچوب یا استخراج دادهها در سطوح مربوطه برای دادههای اقتصاد شهری و دادههای فضایی پرداختهاند. به طور مثال برای شهرهای آفریقای جنوبی، شاخص توسعه شهری با تاکید بر شاخص فقر شهری طراحی شده است. همچنین در کشور چین نیز تلاشهایی برای تدوین دادههای متکی بر اطلاعات جغرافیایی با تاکید بر قیمت دارایی صورت گرفته است. در سطح جهانی، سازمان ملل متحد در قالب برنامه HABITAT به بررسی وضعیت شاخص توسعه شهری ( CDI ) در مناطق مختلف پرداخته است که در اینجا به بررسی مختصر روش شناسی و نتایج عددی مطالعات و تجربیات اشاره میشود.
۳- برنامه HABITAT سازمان ملل متحد. در برنامه HABITAT، شاخص CDI برای ۶ منطقه زیر محاسبه شده است:
الف- منطقه آفریقا شامل ۳۲ کشور و ۵۵ شهر منتخب
ب- منطقه عرب شامل ۱۴ کشور و ۱۶ شهر منتخب
پ- منطقه آسیا شامل ۱۵ کشور و ۲۸ شهر منتخب
ت- منطقه کشورهای صنعتی شامل ۱۰ کشور و ۳۸ شهر منتخب
ث- منطقه آمریکای لاتین و کارائیب شامل ۲۰ کشور و ۵۳شهر منتخب
ج- منطقه در حال گذار شامل ۲۲ کشور و ۴۲ شهر منتخب
که مجموعا ۱۱۳ کشور و ۲۳۲ شهر منتخب را شامل میشوند. بانک اطلاعات مورد نظر در این برنامه، با عنوان دادههای مربوط به نشانگرهای شهری جهانی که به اختصار GUID نامیده شده است، در همایش سال ۱۹۹۶ برنامه HABITAT2 تصویب شده است. همچنین در همایش سال ۲۰۰۱ که در استانبول ترکیه برگزار شد نیز تجدیدنظرهایی در زمینه شاخصهای شهری صورت گرفت که منجر به تدوین نگارش جدید از GUID با عنوان GUID2 شد. شاخص توسعه شهری (CDI) مورد نظر در نگارش GUID از پنج محور زیر تشکیل شده است:
الف- تولید (P)
ب- زیرساختها (I)
پ- مواد زائد (W)
ت- سلامت (H)
ث- آموزش (E)
در اینجا باید متذکر شد که هر یک از شاخصهای پنجگانه فوق نیز از اجزای جداگانهای تشکیل شده و با توجه به خصوصیات مختلف هر شاخص، مقدار آن به دست آمده است. به طور مثال، زیرساختها از آب، فاضلاب، برق و تلفن تشکیل شده است. نحوه محاسبه اجزای CDI در GUID2 به صورت زیر است:
الف- شاخص تولید ( P ). این شاخص از فرمول زیر به دست آمده است:
که در آن LCP لگاریتم تولید شهر است.
ب- شاخص زیرساختها (I) از رابطه زیر به دست آمده است:
که در آن اجزای داخل پرانتز به ترتیب شبکه آب، فاضلاب، برق و تلفن است.
پ- شاخص مواد زائد (W) از رابطه زیر به دست آمده است:
که در آن WT زبالهتر و FSWD مواد زائد جامد است.
ت- شاخص سلامت (H) با استفاده از امید به زندگی (LE) و مرگومیر کودکان (CM) به صورت زیر به دست آمده است:
ث- شاخص آموزش (E) با استفاده از نرخ باسوادی (L)، نرخ ثبت ( CE ) به صورت فرمول زیر محاسبه شده است:
در نهایت، شاخص توسعه شهری از میان موارد فوق به صورت زیر به دست آمده است:
محاسبه شاخص تلفیقی فوق برای مناطق مورد نظر نشاندهنده تفاوت محسوس میان گروه مناطق بوده و نیازمند تدوین برنامههای تعدیل و جبران بوده که در برنامه HABITAT2 به این مساله توجه شده است. به طور مثال، مقادیر حداکثر CDI در شهرهای هر منطقه تفاوت محسوسی داشته (از ۶/۷۴ برای آفریقا تا ۸/۹۵ برای آسیا- اقیانوسیه) ولی مقادیر حداقل با شدت بیشتری تفاوت دارند (از ۷/۲۱ برای آفریقا تا ۸/۵۵ برای منطقه کشورهای در حال گذار). از طرف دیگر مقایسه شاخص توسعه شهری (CDI) و شاخص توسعه انسانی (HDI) بیانگر آن است که رابطه نسبتا مستقیمی میان این دو شاخص وجود دارد. نهایت اینکه محاسبات مربوط به CDI در GUID2 در قالب برنامه HABITAT2 برای برخی از کشورها صورت گرفته که در آن شهرهای مختلف بر اساس شاخص مزبور و اجزای آن مقایسه شدهاند. آنچه در محاسبه مورد شاخصهای توسعه شهری در HABITAT2 و در رابطه با تشکیل بانک اطلاعات اقتصاد شهری میتوان گفت این است که در طراحی شاخص یادشده تلاش شده است که شاخص جامعی برای نشان دادن وضعیت توسعه شهری از ابعاد مختلف تشکیل شود که در آن شاخص تولید شهر به عنوان نماینده اقتصاد شهری آمده، ولی این امر تنها یک دیدگاه کلی بوده و نمیتواند واقعیات مربوط به روابط و پیچیدگیهای اقتصاد شهری را منعکس کند.
۴- شاخصهای بانک جهانی. بانک جهانی به طور سالانه شاخصهایی را با عنوان شاخصهای توسعه جهانی محاسبه و منتشر میکند که بر اساس آن، وضعیت اقتصادی کشورها نشان داده میشود. مجموعه WDI حاوی حدودا ۸۰۰ شاخص در ۸۷ جدول است که از بخشهای عمدهای مانند جمعیت، محیطزیست، اقتصاد و بازارها تشکیل شده است. این محاسبات تعداد ۱۵۲ کشور و ۱۴ گروه کشور را پوشش داده و تعداد ۵۵ کشور دیگر نیز به طور اضافی دارای جداول پایه محاسباتی هستند. این محاسبات که تقریبا از اوایل دهه ۱۹۶۰ صورت گرفته است، از دو طریق میتواند برای تشکیل بانک اطلاعات اقتصاد شهری مفید باشد. اول اینکه در برخی از کشورها مبنای محاسبات وضعیت اقتصادی شهرها بر پایه چارچوب WDI بوده و دوم اینکه چارچوب مزبور چارچوب نسبتا جامعی از شاخصهای اقتصادی بوده و با پوشش دادههای سطح یک میتواند به عنوان پایه محاسباتی سطح دو قرار گیرد.
* پژوهشگر اقتصاد شهری
@BWurban7677
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد