3 - 08 - 2024
محکی برای دولت پزشکیان
نادر کریمیجونی
در نخستین روز فعالیت رسمی دولتش، مسعود پزشکیان با چالشی بزرگ و پردامنه مواجه شد. هیچکس حتی تصور هم نمیکرد که بعد از ضیافت باشکوه تحلیف در پارلمان ایران، حادثه بزرگ ضدامنیتی رخ دهد و همه فعالان سیاسی، امنیتی و قضایی را درگیر کند. در روز تحلیف و در حضور اسماعیل هنیه، مسعود پزشکیان به صراحت و چندبار از فلسطینیها دفاع و اسرائیل را به خاطر رفتارهای خشن و وحشیانهاش سرزنش کرد. اکنون همان رفتارها که در سرزمینهای اشغالی علیه شهروندان فلسطینی و رهبران گروههای جهادی انجام میگیرد، در تهران و در حالی اتفاق افتاده که تا چندساعت پیش از این رویداد، همه خوشحال و خندان آغاز به کار دولت چهاردهم را جشن گرفته بودند.
این رویداد بسیاری از شوون و تحولات ایران و منطقه را تحتالشعاع و تحت تاثیر قرار میدهد؛ هیچکس نمیتواند انکار کند که این عملیات حاصل فعالیتهای ضدامنیتی سرویسهای اطلاعاتی در ایران است. بهویژه اطلاعاتی که بهطور هدایتشده روزنامهها و خبرگزاریهای آمریکا به نقل از شرکای خبری خود در اسرائیل بیان کردهاند، نشان میدهد که ترور نه به وسیله پرتابه یا پرنده که به وسیله بمب مستقر صورت گرفته است. سخنگوی ارتش اسرائیل هم که تاکید کرده در آن شب هیچ حملهای به وسیله هیچ شیء پرندهای در کل خاورمیانه صورت نگرفته و تلویحا تایید کرده که این حمله به وسیله بمب مستقر انجام شده است. حالا اگر چنین باشد آنگاه پرسش آن است که دولت جدیدالتاسیس پزشکیان که هنوز وزیران و اعضای کابینهاش را هم انتخاب نکرده، چگونه میخواهد یا به عبارت بهتر، میتواند به این حمله واکنش نشان دهد و از وقوع مجدد اینگونه حوادث جلوگیری کند؟
این رویداد به نحو غیرقابل انکاری تمام شوون و دستگاههای ایرانی را درگیر خود کرده است. بهویژه واکنشهای گوناگون شهروندان ایرانی در قبال این ترور، بار سنگینی در حوزههای اجتماعی، اینترنت و امنیت اجتماعی را به دولت و حاکمیت جمهوری اسلامی ایران تحمیل میکند. در واکنش به همین برخوردهای متفاوت، دستگاه قضایی ایران بیانیهای هشدارآمیز و پیشدستانه صادر کرد. روشن است که پزشکیان و همکارانش همگی از جمله حامیان فلسطینیها محسوب میشوند و این ترور را محکوم میکنند، اما اینکه پزشکیان با واکنشهای متفاوت برخی شهروندان ایرانی چگونه برخورد کند، محل توجه بسیاری از ناظران سیاسی کشورمان است و میخواهند بدانند که در چنین وضعیتی، چه هماکنون و چه در نمونههای احتمالی آینده، پزشکیان و همکارانش چه تمهیدی خواهند اندیشید.
این ترور نشان میدهد همانطور که بخشهای اقتصادی و صنعتی در دولت سیزدهم رشد و کارکرد مطلوبی نداشتهاند، بخشهای امنیتی نیز در این دولت، به رفتار و کارکرد حرفهای خویش دست پیدا نکردهاند؛ در بارزترین حادثه ضدامنیتی و در تهران، موساد توانست محسن فخریزاده یکی از اصلیترین مهرههای برنامههای هستهای و دفاعی کشورمان را از میان بردارد. این رویداد که در زمان دولت حسن روحانی رخ داد، موجب انتقادهای زیادی علیه مدیران امنیتی آن دولت شد. در آن زمان وزارت اطلاعات اعلام کرد که درباره خطرهای موجود علیه جان محسن فخریزاده، هشدارهای لازم به سیستم امنیتی و حفاظتی داده شده بود که مورد توجه قرار نگرفت. حالا و در زمان فعالیت دولت سیدابراهیم رییسی که وزیر اطلاعات پیش از این تصریح کرده بود تمام شبکههای جاسوسی اسرائیل در ایران را نابود و دستگیر کرده است، وقوع این اتفاق نشان میدهد که ادعای وزیر اطلاعات دولت سیزدهم، مانند ادعاهای وزرای اقتصادی و صنعتی این دولت چندان قابلاعتنا و قابل پذیرش نیست.
این ترور به وضوح مناسبات خارجی ایران را تحت تاثیر قرار میدهد؛ بهگونهای قابل پیشبینی، شرایط حاکی از آن است که ایران این اقدام اسرائیل را تلافی خواهد کرد و جواب خواهد داد. چندان مهم نیست که این حادثه در اثر ضعف امنیتی مهمان رخ داده باشد یا ضعفهای میزبان عامل رقم خوردن حادثه باشد، قدرمسلم آن است که تاکیدهای مقامات جمهوری اسلامی ایران بر مجازات عامل این ترور، دادن پاسخ به عامل ترور را حتمی ساخته است. اینکه اسرائیل تاکنون در مورد ترور اسماعیل هنیه هیچ واکنشی نشان نداده و مسوولیتی برعهده نگرفته است هم برای تهران چندان معنیدار و واکنشبرانگیز نیست، چراکه در حمله به کنسولگری کشورمان در دمشق هم اسرائیل مسوولیت حمله را نپذیرفت اما ایران آن را با ارسال پهپاد و موشک تلافی کرد. در شرایط فعلی هم ایران ارادهاش را بر خونخواهی و تلافی کردن حمله معطوف کرده و برایش چندان مهم نیست که آیا مسوولیت این حمله پذیرفته شده است یا نه. به همین جهت انتظار میرود در روزهای آینده این عملیات تلافیجویانه از سوی ایران انجام پذیرد، اما عملیات تلافیجویانه میتواند به وسیله نیروهای همکار منطقهای ایران یا به وسیله نیروهای نظامی کشورمان انجام گیرد. هر یک از این دو شیوه که مورد استفاده ایرانیان قرار گیرد، حتما تبعات منطقهای و بینالمللی متعددی دربرخواهد داشت.
میتوان مطمئن بود که اگر در دولت مسعود پزشکیان برنامهها یا ارادههایی برای نزدیکی به غرب وجود داشت یا کارگزاران دولت چهاردهم برای بهبود روابط با کشورهای اروپایی اندیشهها و طرحهایی داشتند، اکنون آن اندیشهها و برنامهها غیرقابل اجرا شده و ارادههای مذکور ناکام خواهد ماند. در این صورت سیاست خارجی هم در دولت چهاردهم با چالش مواجه میشود، چراکه تمامی کشورهای جهان یا مانند عراق و یمن، هیچ ارتباطی با اسرائیل ندارند یا مانند ترکیه و آذربایجان دارای روابط دوسویه با اسرائیل هستند، بهویژه در مورد کشورهایی که با اسرائیل همکار هستند حمله تلافیجویانه ایران به تلآویو میتواند بر روابط میان ایران و کشورهای همکار اسرائیل تاثیر منفی ملموسی بگذارد و حتی ممکن است برخی کشورهای قدرتمند حامی یا همکار اسرائیل، به این حمله تلافیجویانه- هر چند که حق مسلم ایران باشد- پاسخهایی به نفع رهبران تلآویو بدهند. بنابراین مدیریت روابط خارجی دولت چهاردهم، از هماکنون و پیش از آغاز دچار چالشهای بحرانبرانگیز شده است.
در مجموع نمیتوان انکار کرد که ترور یک مهمان در جمهوری اسلامی ایران، آن هم مهمانی که دارای روابط مختلف سیاسی، عقیدتی و مبارزاتی با رهبران کشورمان بوده، توسط دشمنی که در تهران علاقهمندی زیادی به نابودی آن وجود دارد، دشواری بسیار سختی را پیش روی دولتی که هنوز بهطور تمامعیار مسوولیت بهعهده نگرفته و کار خود را آغاز نکرده است، تحمیل میکند. دشواریهایی که در روزهای آینده تبعات و ابعاد آن روشنتر خواهد شد و معلوم میشود که ظرفیت دولت پزشکیان برای برطرف ساختن مشکلات سخت و پیچیده چقدر است؟
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد