11 - 12 - 2021
ماراتن ۲۲ماهه پرستاران در روزهای سخت سلامت
درست از ۶۶۲ روز قبل بود که زندگیها رنگ و بوی دیگری گرفت؛ رنگی به سیاهی روزهای تاریک کرونا؛ چه عزیزانی که پرکشیدند و امیدهایی که از دلها رخت بربست؛ از یکدیگر فاصله گرفتیم تا مبادا نزدیکیمان به همدیگر به انتهای جدایی ختم شود و… در تمام این مدت مهمان ناخواندهای در میان ما جاخوش کرده بود که همه چیز را دستخوش تغییرات بزرگ و سخت کرد. به خود آمدیم و دیدیم غم بر دلهایمان نشسته و سایه ترس و مرگ بر سر شهر طنینانداز شده بود؛ با این حال اما استقامت ادامه داشت. در شرایطی که با گسترده شدن واکسیناسیون کرونا اندک اندک به سمت زندگی عادی بازمیگردیم، اما هنوز هم هستند کسانی که مثل روزهای نخست هجوم این دشمن، در سنگر مقاومت ایستادهاند. کسانی که با هر تغییر رفتار ویروس و عدم رعایت ما، دل نگران میشوند که مبادا شاهد تکرار روزهای سختی باشند که صدها نفر جان میباختند و کاری از دستشان برنمیآمد؛ روزهایی که همکارانشان هم پا در مسیری بیبازگشت گذاشتند و آسمانی شدند.
پرستاران این روزها بیش از ۲۲ ماه است که در لباسهایی سخت و سنگین یاریرسان بیمارانی هستند که نفسهایشان به شماره افتاده است و همچنان هم نگرانند تا مبادا برخی سهلانگاریها و عادیانگاریها و البته سویه جدید بیماری، منجر به موجآفرینی مجدد و تکرار خاطرات روزهای سخت و طاقتفرسا شود؛ آن هم در شرایطی که جسم و روحشان خسته است و شاید دیگر تاب و تحمل روزهای ابتدایی را نداشته باشند.
به مناسبت روز پرستار رضا محمدی سرپرستار ICU کووید۱۹ بیمارستان مدائن، به یادآوری روزهای نخست ورود کرونا به کشور میپردازد و به ایسنا میگوید: من از روزهای اول کرونا در ICU کرونای بیمارستان مدائن در سمت سرپرستار مشغول فعالیت هستم. روزهایی که به شدت سخت بر ما گذشت، در شریطی که حتی وسایل حفاظت فردی معمولی هم نداشتیم یا شیلد و ماسک به سختی گیر میآمد به بیماران خدمت ارائه میکردیم. در روزهای نخست همه غافلگیر شده بودند و آموزش اولیه به پرسنل صورت نگرفته بود و باید خودمان در چنین شرایطی جا میافتادیم. آن روزها اطلاعات ما و همه مردم از بیماری بسیار کم بود. نمیدانستیم اگر به خانه بیاییم خانوادههایمان در خطر هستند یا خیر؟ و هرکدام از ما شاید حدود ۱۴ تا ۲۰ روز را در بیمارستان ماندیم تا شرایط به شکل نسبی روشنتر شود.
او با یادآوری اینکه در روزهای نخست چشمانداز روشنی از کنترل بیماری، درمان و واکسیناسیون آن مقابل ما نبود، ادامه میدهد: آن روزها تنها بر نگرانی ما افزوده میشد و این درحالی بود که در مقابل چشمان ما همکاران دیگرمان به کرونا مبتلا میشدند، دچار از کار افتادگی میشدند و یا جان خود را از دست میدادند. به هر ترتیب از این شرایط سخت گذر کردیم و کمکم علم نسبت به کووید۱۹ افزایش یافت، نوع مراقبت و درمان را به خوبی اجرایی کردیم، تجهیزات فردی در اختیارمان قرار گرفت و روزنههای امیدی از ساخت واکسن پدیدار شد.
محمدی با اشاره به حدود ۱۲ سال سابقه پرستاریاش در پاسخ به سوالم که آیا در ایام کرونا هیچوقت به ذهنش رسید که شغل پرستاری را رها کند یا خیر؟، با صراحت میگوید: به هیچ عنوان فکر رها کردن شغلم از ذهنم گذر نکرد. من از ابتدا به نیت قبولی در رشته پرستاری کنکور دادم تا قبول شوم و تحصیل کنم در حالی که برخی به دلایلی مانند به حد نصاب نرسیدن رتبه کنکور این رشته را انتخاب میکنند. پس واضح است که از ابتدا با آگاهی و علاقه قلبی حرفه پرستاری را انتخاب کردم و از شغلم لذت میبرم. کارم بخشی از زندگی من است حتی با اینکه کرونا شرایط بسیار سختی را برای من و همه همکارانم رقم زد، اما از علاقه من به شغلم کم نشد.
او با اشاره به مشکلات فعلی خود و سایر همکاران پرستارش، میگوید: قول افزایش حقوق تا ۱۰۰ درصد در حالی به ما داده شده که افزایش حقوق ما حدود ۲۰ تا نهایتا ۴۰ درصد بود. قانون تعرفهگذاری سالیان سال است که تصویب شده است و اجرایی نمیشود؛ در حالی که اجرایی شدن قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری به ایجاد انگیزه کار کردن و افزایش حقوق پرستاران کمک میکند و میتواند از مهاجرت پرستاران بکاهد و همچنین از تفاوت فاحش حقوق پرستاران با سایر گروههای پزشکی جلوگیری میکند.
او در خصوص پرداخت حقوق، میگوید: فکر میکنم همه چیز بهروز است ولی بهروز بودن به این قیمت اتفاق افتاد که از ابتدا و انتهای خیلی چیزها زده شد تا مدت زمان معوقات کاسته شود و بهروز شود. اصلا پرداختی تحت عنوان پاداش کرونا به پرستاران پرداخت نشده است و تنها میزان ساعات محدودی حق کرونا تعلق گرفت. به عنوان مثال به ما ماهانه ۳۰ ساعت حق کرونا میدادند که شاید یک میلیون تومان هم نمیشود. از طرفی متاسفانه با وجود اینکه مقرر شده بود نظام پرداخت حقوق تغییر کند اما در خیلی از مراکز تغییر نکرده است.
او مشکل امنیت شغلی را عامل دیگر نگرانی پرستاران میداند و میگوید: پرستاری که سالانه به صورت قراردادی استخدام میشود طبیعتا امنیت شغلی ندارد؛ چون هر سال این ترس را دارد که عذر او را بخواهند و شغلش را از دست بدهد. از ابتدای کرونا فقط قولهایی برای تبدیل وضعیت شنیدیم اما عملی نشده است؛ امیدواریم بتوانیم با رسمی شدن، امنیت شغلی برای خود ایجاد کنیم.
او با اشاره به خاطرات تلخ و بیشمار ایام کرونا از جان باختن بیماران میگوید: به واسطه مسوولیتم مجبور بودم خبر فوت بیماران به خانوادههایشان را بدهم که کاری به شدت سخت بود. اینکه با خانوادهای تماس بگیری و بگویی پدر، مادر یا فرزندتان فوت شده است اصلا کار راحتی نیست. یکی از دفعاتی که مجبور بودم حامل این خبر ناگوار باشم را هیچگاه از یاد نمیبرم. آقایی حدودا ۴۵ ساله در بخش مراقبتهای ویژه بستری بودند که همه کارهای این بیمار را پسر ۱۷ سالهاش انجام میداد و ما شاهد نگرانیها و زحمات این فرزند برای پدرش بودیم. در برههای از بیماری خدا را شکر کمکم شرایط بیمار رو به بهبود رفت و حتی توانست راه برود اما از بد روزگار و به علت عوارض کرونا این بیمار دچار تشنج شده و به دنبال آن دچار خونریزی مغزی و در نهایت مرگ مغزی شد. زمانی که قرار بود این خبر را به فرزند او بدهم واقعا شرایط روحی خوبی نداشتم، اما راهی هم جز اعلام این خبر نداشتیم. هنوز هم با یادآوری این اتفاق تلخ آزردهخاطر میشوم.
او ادامه داد: طبیعتا در این مدت کرونا کادر درمان و پرستاران به ویژه افراد مرتبط با بخشهای کرونایی از نظر روحی و روانی تحت تاثیر صحنههای غمانگیز مرگ و جان دادن افراد بودند و این مرگ و میرها در فضای بسته بیمارستان بر روحیه ما اثر گذاشته است. خیلی از دوستانم که پس از حدود دو سال من را میبینند از من میپرسند چرا انقدر اخلاقت عوض شده؟ چرا پرخاشگر شدی؟
محمدی در پایان صحبتهایش میگوید: اینها طبیعی است چون نمیدانند ما چه سختیهایی کشیدیم که بعد از دو سال دارد عیان میشود. درخواست داریم در برخی موارد برای پرستاران و خانوادههایشان که آنها هم در معرض خطر ابتلا قرار داشتند تسهیلات قائل شوند، امکانات سفرهای زیارتی و سیاحتی و استراحت کردن برای پرستاران نکته بسیار مهمی است. از طرفی خیلی از همکاران ما به روانشناس نیاز دارند که هر بیمارستان باید این امکان را برای پرستاران خود فراهم کند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد