8 - 02 - 2018
قمهکشی در پاستور!
محمدرضا ستوده
پریروز یه نفر توی خیابون پاستور قمه کشیده میخواسته بره سمت ریاستجمهوری. در واقع قمه رو از گیت دوم به بعد کشیده. چون از گیت اول همینطوری میشه رد شد. کسی کاری نداره. من خودم بارها از گیت اول رد شدم. هر وقت دلم برای رییسجمهور تنگ میشه میرم اونجا و تا اونجایی که میشه خودمو به ایشون نزدیک میکنم. تا گیت دوم بیشتر نمیشه رفت. نزدیکای گیت دوم که میشی بوی رییسجمهور رو میشه حس کرد. یه بوی عجیبیه. لنگهشو نمیشه جایی پیدا کرد. خیلی بوی خاصیه. عجیبه. آدمو میگیره. اگه نفس عمیق بکشی سرت گیج میره. الان باید دم گیت دوم تابو رو حس کنی ولی زمان احمدینژاد هر جای ایران که میبودی این بو حس میشد. حالا الان مساله اینه که اون بنده خدا واسه چی با قمه رفته…
دولتیها میگن یه مرد قصاب بوده که میخواسته بره تقاضای وام بده بعد چون وامش ضروری بوده، دیگه چاقوشو نذاشته زمین بره تقاضا بده با همون چاقو رفته سمت پاستور!
از طرفی چون خیلیخیلی ضروری بوده فرصت نداشته وایسه برای مامورین گیت توضیح بده که میخواد بره تقاضای وام بده. با همون چاقوی قصابی که دستش بوده با سرعت از گیت رد شده، مامورین حفاظت هم فکر کردن میخواد به جون رییسجمهور سوءقصد کنه. اول بهش ایست میدن اما چون هر چه سریعتر باید درخواست وامشو مطرح میکرده به ایست مامورین توجهی نمیکنه و میره به سمت ریاستجمهوری تا هر چه سریعتر آقای روحانی رو ببینه. ولی خب مامورین که نمیدونستن قضیه چیه لذا مجبور میشن به پاش شلیک کنن تا متوقفش کنن که خدایی نکرده رییسجمهور عزیزمون که همه چیز در اختیارشه و اختیاراتش خیلی زیاده آسیبی نبینه!
قصه ما به سر رسید
قصابه به ریاستجمهوری نرسید!
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد