7 - 04 - 2021
فقدان واقعبینی در بورس
زینب مختاری- بازار سرمایه از ابتدای سال نو تاکنون افت ۴۸ هزار و ۷۶۱ واحدی را تجربه کرده و تنها یک روز صعودی بوده است. این روند همچنین با کاهش چشمگیر ارزش معاملات همراه شده به نحوی که کاهش نقدینگی و عدم وجود تقاضا، داد و ستدها در بازار سهام را در رکودی عمیق فرو برده است. بدین ترتیب روند بازار به شکل ناامیدکنندهای پیش میرود. در این میان آنچه مورد توجه قرار دارد عدم بلوغ سه ضلع تشکیلدهنده مثلث بازار سرمایه به رغم تجربههای تلخ سال گذشته است. حقیقت آن است که دولت همچنان بازار سرمایه را به عنوان یک منبع درآمد پایانناپذیر برای تامین هزینههای عمومی خود میبیند و در این میان سهامداران خرد نیز انتظارات خود از بازار سرمایه را بر اساس سودهای غیراصولی سال گذشته تنظیم کردهاند. این انتظارات تشکیل برخی تجمعات اعتراضی طی روزهای گذشته را نیز به دنبال داشته است. در این میان شرکتها نیز بعضا با انتشار اطلاعات غیرواقعی از عملکرد و برنامههای خود، سهامداران را به مسیر اشتباه راهنمایی میکنند. از همین رو به نظر میرسد اصلاح روند بازار سرمایه نیازمند تغییر رویکرد این سه ضلع است.
روند نزولی بازار سهام و ریزش قیمتها که از سال گذشته آغاز شده بود همچنان ادامه دارد و امیدهایی که با آغاز سال جدید در میان سهامداران خرد شکل گرفته بود را به یاس بدل کرده است. این حقیقت اگرچه تلخ است اما مواجهه با آن شاید بتواند بازیگران بازار سرمایه را به مسیری درست رهنمون کند. نقش مخرب و سودجویانه دولت به عنوان بازیگر قدرتمند بازار سرمایه از طریق عرضههای آبشاری سهام و دستکاری در قیمتها طی سال گذشته غیرقابل چشمپوشی است. در همین حال سازمان بورس نیز که اصولا باید به عنوان تنظیمکننده مقررات عمل کند بیشتر به عنوان ابزاری برای پیادهسازی سیاستهای دولت در بازار سرمایه شناخته شده است. در این میان عدم نظارتهای دقیق بر شرکتها برخی انحرافات از مقررات و قوانین بازار سرمایه و دستکاری در حسابرسیها را به دنبال داشته است. در این میان مردم نیز با ورود بدون آگاهی و پشتوانه تخصصی به بازار سرمایه این چرخه نامبارک را با سرعت بیشتری به حرکت درآوردهاند. در واقع نمیتوان به دلیل زیان بالایی که مردم طی سال گذشته متحمل شدهاند، تکلیف را از آنان ساقط کرد. اگر چه اکنون سهامداران خرد در نقش معترض ظاهر میشوند اما این واقعیت غیرقابل انکار نیز وجود دارد که مسوولیت سرانجام و سود و زیان هرگونه سرمایهگذاری در بازارهای مالی در نهایت بر عهده سرمایهگذار است. این سخن البته به معنای کوتاهی دولت در قبال بازار سرمایه و سهامداران خرد آن نیست. شاید بتوان نقش دولت را در روند طی شده از سال گذشته تاکنون پررنگتر از هر عامل دیگری برآورد کرد. اما با این حال هشدارهای کارشناسان بازار سرمایه در سال گذشته از سوی مردم نادیده انگاشته شده بود. پیش از این حسین راغفر- اقتصاددان- در گفتوگو با ویژهنامه نوروزی «جهانصنعت» به همین موضوع اشاره کرده و گفته بود: «همان زمان بسیاری از کارشناسان اقتصادی اخطارهای لازم را در این باره میدادند مبنی بر اینکه روند جاری، یک خطای فاحش است؛ اما مردم هیجانزده به دنبال پول بی دردسر و سریع بودند و از آن طرف هم دولت به دلایل مختلف ازجمله هدفگذاری برای کسب درآمد از بازار سهام، به این روند دامن میزد. حالا این مسیر، به مشکلات کنونی ختم شده و آسیب فراوانی وارد کرده است.» به نظر میرسد مادامی که این سه ضلع مثلث بازار سرمایه، حرفهای عمل نکنند همچنان شاهد اعتراضات دنبالهدار نسبت به روند بورس باشیم.
لزوم بازیابی جایگاه سازمان بورس
فردین آقابزرگی- تحلیلگر بازار سرمایه- در گفتوگو با «جهانصنعت» میگوید: «سال ۹۹ برای بازار سرمایه سالی استثنایی بود چرا که با دعوت و فراخوان دولت از مردم برای ورود مواجه شد که بر پایه منطق استوار نبود؛ نکته بسیار عجیب دیگر هم این بود که مردم نیز این دعوت را پذیرفتند و بدون تجربه و دانش کافی وارد بازار سرمایه شدند. این در حالی بود که ریزساختارها و فضای لازم برای پذیرایی از این میزان سهامدار که همزمان با آزادسازی سهام عدالت و عرضه صندوقهای دولتی بود، وجود نداشت. این عدم توازن میان عرضه و تقاضا باعث شد وضعیت نامطلوبی از حیث نوسان قیمت در بازار سرمایه ایجاد شود. به نحوی که در چهار ماه نخست سال با ۳۰۰ درصد رشد مواجه بود و سپس این نرخها تعدیل شد. زمانی که این بلایا در بازار سهام سرمایهگذاران را گرفتار کرد، سهامداران تازه متوجه شدند که با استفاده از ابزارهای پوشش ریسک یعنی انجام امور مشاوره، تشکیل پرتفوی سهام تخصیص بهینه منابع از محلهای تعیین شده باید به این بازار وارد میشدند.» او در ادامه توضیح میدهد: «دولت که در سال ۹۹ با کسری بودجه قابل توجهی مواجه بود، به ظرفیتها بازار سرمایه پی برده و بر همین اساس استفاده حداکثری برای انتشار اوراق و فروش سهام شرکتهای تابعه را کلید زد. به این ترتیب دولت مردم را نیز پی در پی برای ورود به بازار تشویق میکرد و حتی ممانعت و مخالفت روسای سازمان بورس با برخی سیاستها در قبال بازار سرمایه را پذیرا نبود و در نهایت آنها کنار رفتند و نفر سومی را جایگزین کردند. این نکته مهم است که طی یک ماه گذشته حجم اوراقی که توسط دولت به فروش رسیده، بیش از ۴۰ درصد از منابع عمومی دولت را تامین کرده است. این همان موضوعی است که وزیر اقتصاد نیز در تبیین تامین منابع دولت از بازار سرمایه به آن اشاره کرده بود. مثالی میتوان در این مورد زد؛ شخصی که تمام سهام خود را فروخته است وضعیت کنونی بورس را بسیار خوب میداند اما در مقابل، فردی که همچنان سهامدار است وضعیت کنونی را نامطلوب ارزیابی میکند. در حال حاضر از دید دولت وضعیت بازار سرمایه بسیار خوب است. شاخص را کنترل میکند تا زیاد منفی نخورد و کف آن را روی دو درصد به وسیله دامنه نوسان نامتقارن بسته است. از سمت دیگر دارد منابع کامل را از بازار جذب میکند. این روند در نهایت به این نتیجه منجر شده که بیش از ۹۰ درصد حجم معاملات روزانه بازار را معاملات اوراق تشکیل میدهد.» این تحلیلگر بازار سرمایه تاکید میکند: «لذا این تجربه را باید در سال جاری با محوریت حفظ استقلال سازمان بورس مورد توجه قرار دهیم. سازمان بورس نباید به عنوان ابزاری در دست بنگاه، شخص، نهاد یا حتی دولت باشد. در حال حاضر سازمان بورس به عنوان یک واسطه برای زمینهسازی برای پیادهسازی اهداف دولت در بازار سرمایه انجام وظیفه میکند و این ایراد بزرگی است.»
کاهش سطح انتظارات سهامداران
آقابزرگی همچنین درباره لزوم تغییر رویکرد سهامداران تصریح میکند: «تجربه تلخ سال ۹۹ باعث شد سهامداران به ویژه افراد تازهوارد یاد بگیرند که باید از مبادی مجاز و نه از طریق خرید و فروش سیگنال مشاوره دریافت کنند؛ سبدگردانها و مشاورههای سرمایهگذاری در واقع همین خدمتها را به صورت مجاز و کارشناسیشده در اختیار سهامداران قرار میدهند. با توجه به افزایش سطح آگاهی عمومی در بازار سرمایه دیگر به صورت یدی و انفرادی کمتر کسی میتواند راسا تحلیل ارائه دهد و استفاده کند. بهرهبرداری سامانههای هوش مصنوعی، محاسباتی و تحلیلگری تکنیکال و بنیادی جزو مسائلی است که تجربه و تخصص خاصی را نیاز دارد از همین رو مردم باید به متخصصان این بازار مراجعه کنند. این مورد دقیقا مانند مراجعه به حکیم در سالهای گذشته است. نکته مهم دیگر این است که باید تجربه سرمایهگذاری در سال ۹۹ به کلی فراموش شود. سال ۹۹ سالی پرتلاطم و مورد انتقاد است. زیانهایی به افراد وارد شده که شاید جبران آن تا سالها امکانپذیر نباشد. در مجموع میتوان گفت که سهامداران باید سطح انتظارات را کاهش دهند و از مبادی مجاز به بازار ورود کنند.»
افزایش تمرکز برای نظارت بر شرکتها
این تحلیلگر بازار سرمایه همچنین در تحلیل رویکرد دیگر ضلع بازار سرمایه یعنی شرکتها عنوان میکند: «ریشه رفتار مبهم برخی شرکتها به محدودیتهای موجود از جمله دامنه نوسان مثبت و منفی ۵ برمیگردد. چنانچه شرکتها به ارائه اطلاعات مکلف شوند و سازمان بورس هم به جای حساسیت بیش از اندازه بر کنترل قیمت، شاخص و روند عمومی معاملات تمرکز را بر نظارت بر شرکتها و پایش صحیح و منظمتر اطلاعات آنها بگذارد فکر میکنم این پراکندگی در ارزیابی دادهها، پیشبینی EPSها و انحراف در تحلیلها بسیار کاهش خواهد یافت.» آقابزرگی میافزاید: «در همین حال ضمن دقت و صرف زمان بیشتر برای نظارت بر شرکتها باید برای این محدودیت دامنه نوسان قیمت نیز فکر شود. این محدودیتها بازار را از تحلیل خارج کرده است.
تمرکز نقدینگی سمت و سو میدهد به کاهش و افزایش قیمت و این امر باعث فریب ظاهری افرادی میشود که آشنایی زیادی با بازار سرمایه ندارند. همین گروههای سیگنالفروشی با استفاده از منابع افراد عضو قیمت سهم را بالا و پایین میبرند و خود به خود به همه اثبات میکنند که پیشبینیها و تحلیلهای ما درست بوده است. به این ترتیب جریانی سوء در بازار ایجاد میشود. بنابراین محدودیت دامنه نوسان قیمت ابزاری میشود در دست کسانی که از این ظرفیت سوءاستفاده میکنند. دامنه نوسان اگر وجود نداشته باشد یا بسیار بازتر از حالت کنونی باشد دیگر به راحتی کسی نمیتواند با استفاده از تمرکز نقدینگی نوسان کاذب روی قیمت سهام ایجاد کند. ضمن اینکه مجددا تاکید میکنم توجه ویژه سازمان بورس و نظارت بهینه و عالیه بر اطلاعات شرکتها بسیار مورد اهمیت است.»
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد