8 - 02 - 2020
فشارهای مالی دولت و شهرداری بر مردم
غلامرضا کیامهر
دولت و شهرداری تهران در هزینهتراشی برای مردم با هم درگیر مسابقهای پایانناپذیر شدهاند. دولت روی همه چیزهایی که انحصارش را در اختیار دارد مالیات میبندد و کارش در مالیاتستانی به جایی رسیده که روی سفرههای خارجی مردم هم علاوه بر دریافت عوارض مرسوم، مالیات وضع میکند…
چون در نظر دولتیها و البته نمایندگان محترم مجلس که اخذ چنین مالیاتی را تصویب میکنند افراد فقط به قصد خوشگذرانی و عیش و عشرتهای آنچنانی راهی خارج از کشور میشوند و باید مالیات این خوشگذرانیها را پیشاپیش به دولت بپردازند و کاری هم به این ندارند که اولا در کتاب آسمانی ما ایرانیها به مسلمانان توصیه شده در اطراف و اکناف جهان به سیر و سیاحت بپردازند و با پدیدههای مختلف و زندگی دیگر ابنای بشر آشنا شوند و ثانیا انگار یادشان رفته که امروز حدود شش میلیون ایرانی اکثرا جوان که الزاما همگی ثروتمند و اختلاسگر نبوده و در مفاسد کلان اقتصادی هم مشارکت نداشتهاند در خارج از کشور به کار و تحصیل مشغولند و به همین سبب بسیاری از مسافران عازم کشور پدران و مادرانی هستند که به دیدار فرزندانشان میروند. به همین سبب مالیاتستانی از این مسافران ظلمی مضاعف در حق آنهاست که هر کدام در سنین بالای زندگی به دلایلی از فرزندانشان جدا افتادهاند. استدلال دولتیها مبنی بر اینکه میخواهند برای چرخاندن چرخهای مملکت مالیات را جایگزین درآمدهای نفتی کنند از نظر منطقی درست است ولی در شرایطی که خود دولت افزون بر نیمی از خانوارهای ایرانی را ساکنان زیر خط فقر و مستحق دریافت یارانه و کمک معاش زندگی تشخیص داده است و باز خود دولت تایید میکند که به دلیل تحریمهای آمریکا اقتصاد کشور از نفس افتاده و کسبوکارها و تولید دچار رکود و کسادی شده است، از کدام درآمد اضافی مردم، تولیدکنندگان و صاحبان کسبوکار میخواهد این همه مالیات اخذ کند و چرا برای جبران کسر بودجههای سنگین خود به جای کاهش هزینههای اداری و ریختوپاشها به قول انگلیسیها بر روی پرندههایی که بر شاخههای درخت نشستهاند اقدام به شرطبندی میکند ولی ای کاش هزینهتراشیهای عوارض و مالیات برای مردم به دم و دستگاه دولت محدود میشد، ولی شوربختانه غول هزینهتراش دیگری هم در کلانشهرها خصوصا در کلانشهر تهران به نام شهرداری وجود دارد که برای پر کردن خزانهاش هیچ فرصت و بهانهای را برای دریافت عوارض از شهروندان تهرانی از دست نمیدهد و باز شوربختانه شورای شهری که در عمل به شورای شهرداری تبدیل شده و حال و روز شهر و مشکلات اقتصادی و معیشتی شهروندان تهرانی را به دست فراموشی سپرده است در برابر عوارضستانیهای بیحدوحصر شهرداری نهتنها مخالفتی ابراز نمیکند که حتی وقتی خبرنگاری از رییس محترم شورای شهری که با رای ما مردم به آن شورا راه پیدا کرده، درباره افزایش عوارضستانیهای شهرداری سوال میکند، رییس محترم شورای شهر در پاسخ خبرنگار میگوید: این سوال از نوع سوالهای پوپولیستی است و من به آن پاسخ نمیدهم و معلوم نیست اگر در گذشتهها قرعه فال ریاستجمهوری به نام کسی چون دکتر احمدینژاد نیفتاده بود و سیاستبازان معروف به اصلاحطلب لفظ پوپولیستی را درباره او و کارهایش ابداع نمیکردند، امروز رییس محترم شورای شهر معروف به اصلاحطلب چه توصیفی را درباره سوال آن خبرنگار بیچاره به کار میبرد؟اما برخلاف گفته رییس شورای شهر و سیاستهای کاملا حمایتی این شورا از شهردار و اقدامات او، واقعیتی که هیچکس نمیتواند آن را انکار کند این است که شهروندان تهرانی دیگر بیش از این تحمل فشارهای عوارض شهرداری تهران را ندارند آن هم در شرایطی که مشاهده میکنند شهرداری، تهران را به حال خود رها کرده و بیشتر منابعش را صرف امور تشریفاتی، حاشیهای و تبلیغاتی برای کارهای نکردهاش میکند. یک مورد آن همین عوارضی است که در دوره همین شهردار به بهانه صیانت از هوای شهر و جلوگیری از آلودگی هوا روی تردد خودروها در سطح شهر بسته شده و هر بار علاوه بر افزایش میزان عوارض، شرط و شروطی هم برای نحوه پرداخت آن بر شهروندان تهرانی تحمیل میکنند. تو گویی انگار گناه هر چه آلودگی در هوای شهر تهران است، به گردن خودروهای سواری است و هزاران دستگاه اتوبوس و کامیونهای از رده خارج شده متعلق به خود شهرداری که در سطح شهر به حمل بار و زباله و مسافر مشغولند هیچ نقشی در آلودهسازی هوای تهران ندارند. شهرداری هیچ کاری هم به کار بیش از یک میلیون دستگاه موتورسیکلت که همهروزه از بام تا شام در خیابانها و معابر اصلی و فرعی تهران تردد میکنند و به گفته کارشناسان محیطزیست هر دستگاه موتورسیکلت به اندازه هشت برابر یک دستگاه خودروی سواری کارکرده مونوکسید و مواد آلاینده به هوای تهران میفرستند و ترکتازی و صدای گوشخراش آنها در سوارهروها و پیادهروهای شهر امنیت و آرامش را از شهروندان تهرانی سلب کرده است، ندارد و تمام زور و قدرت خود را روی دارندگان خودروهای سواری که عوارض سالانه هم به شهرداری میپردازند، متمرکز کرده است. این در حالی است که شهر تهران تنها متعلق به ساکنان آن نیست و به عموم مردم ایران تعلق دارد. چه همهروزه قریب به پنج میلیون نفر ساکنان شهرهای دور و نزدیک که عوارضشان را به شهرداریهای شهرهای محل سکونت خود میپردازند، برای کار و امرار معاش به تهران میآیند و در طول حضور در این کلانشهر به خدمات شهری نیاز دارند، اما هزینه خدمات مورد نیاز آنها را شهروندان تهرانی باید بپردازند، دهها سفارتخانه و نمایندگیهای سیاسی و تجاری خارجی که الزاما باید در تهران مستقر باشند و اعضای آنها و خانوادههایشان به انواع تسهیلات و خدمات شهری نیاز دارند، هزاران بیمار شهرستانی که در بیمارستانهای تهران بستری هستند و هزاران دانشجوی شهرستانی که در دانشگاهها و مراکز عالی آموزشی تهران به تحصیل اشتغال دارند، وجودشان موید این واقعیت است که کلانشهر تهران با همه مشکلات و نابسامانیهایش به تمام مردم ایران تعلق دارد و هزینه نگهداری آن را آنطور که حضرات دارای تفکرات نئولیبرالی میگویند، شاید تنها شهروندان تهرانی بپردازند.
اما شهرداری و شورای شهر بیخبر از این واقعیتها تمام هزینههای نگهداری کلانشهر تهران و کسر بودجههای خزانه خالیشدهاش را که مدعی است شهرداران اسبق به یغما بردهاند، با وضع عوارض به بهانههای واهی میخواهند فقط از جیب شهروندان تهرانی تامین کنند و طبق معمول شورای شهر هم هنری جز مهر تایید زدن بر پای این عوارضستانیها ندارد. کسی هم نمیتواند به این عوارضستانیهای جور واجور اعتراض کند چون به قول معروف ریش و قیچی در دست شهرداری است و دولت هم که از همه ابزارهای قانونی خود ساخته برای مالیاتهایی که وضع کرده استفاده میکند.اما سکوت مردم در برابر عوارضستانیهای بیحد و حصر شهرداری و مالیاتستانیهای رنگارنگ دولت به معنای رضایت خاطر آنها نیست. اعتراض آنها به صورت ارزان شدن پایههای اعتمادشان به دولت شهرداری نمایان خواهد شد که در جای خود پرهزینهترین نوع اعتراض به دولت و شهرداری است.
Kiamehr_gh@yahoo.com
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد