30 - 10 - 2024
فریبخورده با شانس
کتاب Fooled by Randomness یا «فریبخورده با شانس» یکی از آثار برجسته نسیم نیکلاس طالب است که به بررسی نقش شانس، تصادف و عدم قطعیت در زندگی انسانها، به ویژه در موفقیتهای مالی و اقتصادی میپردازد. این کتاب اولین اثر از مجموعه معروف Incerto است که به موضوعات مرتبط با عدم قطعیت و ریسک میپردازد.
طالب در این کتاب به ما نشان میدهد که بسیاری از نتایج و موفقیتهایی که انسانها در زندگی به دست میآورند، نهتنها نتیجه مهارتها یا دانشهای آنها نیست، بلکه اغلب ناشی از شانس یا تصادف است. او با تمرکز بر بازارهای مالی و سرمایهگذاری به طور خاص، این موضوع را برجسته میکند که بسیاری از افراد موفق در این حوزه، بیشتر از آنکه به دلیل دانش و مهارت خود به سود دست پیدا کنند، تحت تاثیر عوامل شانسی و تصادفی قرار میگیرند.
کتاب از همان ابتدا تلاش میکند که نشان دهد انسانها به طور طبیعی گرایش دارند تا نقش شانس و تصادف را در زندگی خود نادیده بگیرند. این نادیدهگیری میتواند باعث شود افراد موفقیتهای خود را به مهارت و دانش شخصی نسبت دهند و در نتیجه به تصمیمگیریهای اشتباه و غیرمنطقی برسند. یکی از مفاهیم کلیدی که طالب در این کتاب مطرح میکند، خطای بقاست. این خطا به این معناست که فقط کسانی که موفق شدهاند دیده میشوند و افرادی که به دلیل تصادف و شانس به موفقیت نرسیدهاند، نادیده گرفته میشوند. به بیان دیگر، تنها براساس نمونههایی که میبینیم قضاوت میکنیم و اغلب نمونههای شکستخورده را نمیبینیم.
مثالهای مالی و سرمایهگذاری در کتاب، به ما نشان میدهند که چگونه تحلیلگران مالی، مدیران صندوقهای سرمایهگذاری و دیگر افراد در این حوزه، اغلب به دلیل تصادف به موفقیت میرسند. طالب معتقد است که بازارهای مالی تحت تاثیر نوسانات تصادفی هستند و بسیاری از تحلیلها و پیشبینیها بیشتر بر پایه شانس بنا شدهاند تا تحلیلهای دقیق و علمی. او به این موضوع اشاره میکند که حتی افرادی که مدتها موفق بودهاند، ممکن است در نهایت با یک تصادف کوچک، شکستهای سنگینی را تجربه کنند. طالب همچنین در کتاب خود به نقش ادراک انسانی در تشخیص شانس و تصادف میپردازد. او توضیح میدهد که ذهن انسان تمایل دارد الگوهایی را در دادهها و رویدادهای تصادفی پیدا کند، حتی اگر آنها واقعا وجود نداشته باشند. این تمایل باعث میشود که افراد نتوانند به درستی تفاوت بین مهارت و شانس را تشخیص دهند. این مشکل به ویژه در تحلیل موفقیتهای گذشته و پیشبینیهای آینده نقش مهمی دارد.
فریبخورده با شانس همچنین به موضوعی دیگر که اثر جانبی موفقیت نام دارد، میپردازد. این اثر جانبی به این معناست که افراد موفق، بهطور طبیعی تمایل دارند موفقیتهای خود را به تواناییها و استعدادهای ذاتی خود نسبت دهند، در حالی که شکستهایشان را به عوامل بیرونی یا تصادفی میسپارند. این خودفریبی باعث میشود افراد نتوانند به درستی از تجربیات خود درس بگیرند و به دام اشتباهات تکراری بیفتند.
طالب در کتاب خود با اشاره به فلسفه شکگرایی و نقد مطلقگرایی در بازارهای مالی، به ما یادآوری میکند که زندگی پر از عدم قطعیت است و هیچگاه نمیتوان همه چیز را با اطمینان پیشبینی کرد. او به ما توصیه میکند که همیشه به یاد داشته باشیم شانس و تصادف میتوانند نقش مهمی در نتایج زندگی ما ایفا کنند و باید از مطلقگرایی در تحلیلها و تصمیمگیریها دوری کنیم.
بهطور کلی، «فریبخورده با شانس» یک کتاب فلسفی- مالی است که به بررسی عمیق ارتباط بین شانس، تصادف و موفقیت میپردازد. نسیم نیکلاس طالب در این کتاب، با مثالهای فراوان از دنیای مالی و تجربههای شخصی، تلاش میکند تا به ما نشان دهد که چگونه میتوانیم با درک بهتر از شانس و تصادف، تصمیمات بهتری در زندگی و بازارهای مالی بگیریم. این کتاب نهتنها برای سرمایهگذاران و تحلیلگران مالی، بلکه برای هر فردی که میخواهد درک بهتری از نقش شانس در زندگی داشته باشد، بسیار آموزنده و الهامبخش است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد