24 - 08 - 2024
فرمان کشتی اقتصاد باید بچرخد
محمدصادق جنانصفت
آنهایی که به فن و ترفند «شانتاژ» آگاهی دارند با استفاده از فنها و نیز ترفندها در بالاترین سطح ممکن باورها را در گستردهترین سطح و ژرفترین گودالها این را در میان ایرانیان جا انداختهاند که در ایران نظام سرمایهداری بر تصمیمها و برنامههای اقتصادی استیلا داشته است. این جریان که در درون خود طیفهای گوناگونی دارد که از مارکسیستهای ارتدوکس و نیز چپهای مذهبی که از راستافراطی به این گروه پیوستهاند، گونهای تبلیغات کرده که نهتنها شهروندان عادی، بلکه حتی روشنفکران و گروههای مرجع فکری باور کردهاند که در ایران آموزههای نظام سرمایهداری در اجرا حاکم بوده و هست. این اندیشه ناپاک و ایرانسوز هرگز نمیخواهد چشمهای خود را به حقیقت اقتصاد آزاد و مزیتهایی که آموزههای اقتصاد برای بشریت به همراه داشته را بپذیرد.
واقعیت تلخ و ناراحتکننده این است که نظام اقتصادی ایران در همه سالهای 1300 تا 1403 معجونی از آرزوهای خام و دنبالکننده منافع گروهی از دیوانسالاران و سیاستمداران آزمند بوده و هست. در این نظام اقتصادی علاوهبر استیلای دولتها میبینیم که نیرویی بالاتر از دولتها نیز احکام خود را بر اقتصاد جاری کردهاند. نتیجه این روندها و فرآیندها این شده است که اقتصاد ایران با فرمان چپ به گل نشسته و در وضعیت بدی قرار دارد. در همه سالهای پس از 1368 که جنگ ایران و عراق تمام شد تا امروز همه دولتها زیر چتر اقتصادی معجونگونه و رانتزا و فاسد نشستهاند تا خیس نشوند و به زحمت نیفتند. در چنین اقتصادی هر گروه اقتصادی- اجتماعی سهم خود را از رانت نفت به شکلهای گوناگون گرفته و برادرانه با دیگران زندگی کردهاند اما دو اتفاق افتاده که حالا دیگر شهروندان را بیتاب کرده است؛ رخداد نخست نابرابری گسترده در برداشت از رانت و فساد میان گروه اقلیت و گروه اکثریت بوده است. گروههای کمدرآمد رانت نان و بنزین مثلا ارزان را گرفتهاند و نیز شاید شغلهای کاذب، اما گروه اقلیت رانتهای سر بر آسمان کشیده را به خود اختصاص دادهاند. شکاف طبقاتی بسیار گسترده تابآوری جوانان ایرانی را به نقطه پایان میرساند. رخداد دوم این است که درآمد حاصل از صادرات نفتخام که در دورهای تا 120میلیارد دلار درسال هم میرسید بعد از تحریمها بسیار کاهش یافته است. حالا علاوه بر اینکه جمعیت ایران افزایش داشته، هزینههای ارزی برای دفاع و امنیت نیز رشد کرده و سهم شهروندان از درآمد نفت کاهش یافته است. رشد نرخ تبدیل ارزهای معتبر به ریال ایران و کمبود ارز ارزان در دو نوبت و رساندن دلار 4200تومانی به 28500تومانی و حالا 42هزارتومانی قدرت خرید شهروندان از کالاهای وارداتی را به شدت کاهش داده است.
روزگار اقتصاد ایران در سطح خانوار، در سطح بنگاه و در سطح کلان آشفته و ناراحتکننده است و باید فکری کرد. باید فرمان کشتی اقتصاد ایران منم را به سوی دیگری چرخاند. باید از سرمایه مازاد جهانی که در کشورهای غربی است برای خیز برداشتن اقتصاد تا از چاله بیرون آید استفاده کرد. باید راه باز کرد تا آموزههای اقتصاد آزاد بر تصمیمها حکمروایی کند و در کنارش سیاست خارجی نیز با فرمان اقتصاد بچرخد. آیا دولت تازه نمیتواند این کار را به سرانجام برساند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد