18 - 11 - 2024
فردا خیلی دیر است
غلامرضا کیامهر
در روزهای اخیر در کنار یادداشتها، نقدها و گزارشهایی که در ارتباط با افزایش بیوقفه قیمت کالاهای مصرفی
مورد نیاز عموم مردم و نیز افزایش تعرفه خدمات انحصاری دولت همچون آب و انرژی، برق و گاز و فشارهای طاقتفرسا و کمرشکن هزینه زندگی به اکثریت بالایی از خانوارهای ایرانی در برخی مطبوعات و نشریات غیردولتی و شبکههای اجتماعی انتشار پیدا میکند، مطلبی حیرتانگیز و باورنکردنی هم درخصوص افزوده شدن یک ردیف هزینهای جدید تحت نام و عنوان هزینه سوخت نیروگاهها در قبوض برق مصرفی مشترکین خانگی با استناد به تبصره 14 قانون بودجه سال 1403 مصوب مجلس شورای اسلامی به چشم میخورد که بعضا رقم آن چندبرابر سایر ردیفهای هزینهای مندرآوردی وزارت نیرو در این قبوض تحت عناوینی چون بیمه وسایل برقی و بیمه همگانی مشترکین است.
مشابه این ستونهای هزینهای را که ارتباطی با اصل مصرف مشترکین ندارد، تحت اسامی و عناوینی چون عوارض و مالیات بر ارزشافزوده مدتهاست در قبوض مصرفی گاز و آب و تلفنهای ثابت و همراه مشترکین مشاهده میکنیم که در عالم واقع اخذ این وجوه معنایی جز دستکردن دولت و بنگاههای دولتی در جیب مردم و افزایش فشارهای معیشتی بر آنها نمیتواند داشته باشد. این درست است که مردم از بیم محروم شدن از این خدمات بسیار ضروری وجوه قبضهای اشتراک خود را به دولت میپردازند اما دولت با تحمیل این هزینههای غیرمنطقی و ناموجه به عموم مردم متحمل خسارتها و زیانهای غیرقابل جبرانی میشود و آن سرمایه اجتماعی دولت است که قابل سنجش با اعداد و ارقام نیست و در همه بزنگاههای کوچک و بزرگ به این سرمایه اجتماعی نیاز دارد. نبود همین سرمایه اجتماعی باعث شده تا انواع شایعات و گمانهزنیهای پنهان و آشکار درباره ادعای مسوولان دولت چهاردهم، دولتی که شعار اصلی خود را وفاق ملی و راستگویی به مردم انتخاب کرده است، درخصوص وجود ارتباط میان قطع استفاده از سوخت مازوت در چند نیروگاه و به قول خودشان ناترازی در تولید انرژی برق و قطع برنامهریزی شده مشترکین خانگی در اینجا و آنجا و در شبکهها رواج پیدا کند که یکی از بارزترین و تلخترین این شایعات نقش ماینرهای تولید رمزارزها در افزایش بیحد و مرز مصرف انرژی برق و تاثیرات آن بر ناترازیهای انرژی برق مورد ادعای دولت است. ممکن است که اصولا چنین شایعهای صحت نداشته باشد اما در غیاب سرمایه اجتماعی دولت پراکنش هر شایعهای با مقبولیت مردم و افکار عمومی در کشور مواجه میشود و بر میزان مشارکت آنها در کاهش و مدیریت مصرف انرژی برق یا هر کالا و خدمات دیگر مورد درخواست دولت تاثیر میگذارد یعنی همان اتفاقی که آن را امروز در جامعه ایران شاهد هستیم. در ارتباط با افزایش قیمت کالاها و خدمات انحصاری دولت هم مشابه همین احساس و برداشتها در جامعه وجود دارد یعنی مردم بیآنکه الزاما سواد اقتصادی داشته باشند، به تجربه دریافتهاند که سرنخ تمامی هزینهتراشیها، عوارض و مالیاتستانیهای اغلب ناموجه به کسر بودجههای سنگین دولت حاضر و دولتهای گذشته منتهی میشود.
کسر بودجههایی که مردم کمترین نقشی در به وجود آمدن آن ندارند و عوامل دیگری که جزو اسرار مگو برای دولت محسوب میشود، این کسری بودجههای سالانه را کدام امالفساد از قبیل رشد پایه پولی، افزایش حجم نقدینگی، سیر صعودی نرخ تورم دورقمی، کاهش دائمی ارزش پول ملی در برابر ارزهای معتبر جهانی و حتی پول ملی کشورهای منطقه موجب شده است؛ فسادی که در نهایت موجب کاهش بسیار دردناک قدرت خرید مردم و بالا و بالا رفتن دائمی خط فقر در جامعه بهعنوان یکی از اصلیترین عوامل گسترش انواع نارساییهای اجتماعی و افزایش جرم و جنایت و تبهکاری در جامعه شده است. تخصیص دهها هزار میلیارد تومان زیر نام موسسات و مراکز خاص و آموزشی همه ساله هزینه هنگفتی به بودجه دولت تحمیل میکند، این تنها یک بخش پرهزینه از اسرارمگوی مرتبط با ردیفهای بودجهای فاقد هرگونه وجاهت اقتصادی تحمیلشده بر بودجه سالانه دولتها در کشور ماست که منابع آن به صورت مستقیم و غیرمستقیم از جیب مردم و به بهای انواع محرومیتها به آنها تامین میشود و شوربختانه تا به امروز هیچیک از دولتها و دولت حاضر که رییس آن به صداقت و پاکدستی شهره است، جرات و شهامت حذف یا حتی کاهش سقف این ردیفهای هزینهای از بودجه کشور را از خود نشان ندادهاند ولی مردم این انتظار حداقلی را از رییس دولت چهاردهم دارند که صادقانه واقعیتهای مربوط به چراییهای وجود این ردیفهای پرهزینه تحمیلی بر بودجه سالانه کشور را با آنها در میان بگذارد و صراحتا اعلام کند که دولت او برای جبران کسر بودجه چارهای جز تحمیل هزینههای جدید بر مردم از طریق افزایش تعرفههای مشترکین آب و برق و گاز و بنزین و سایر حاملهای انرژی، افزایش سقف مالیاتها و مالیاتبندیها و مالیاتستانیهای جدید، افزایش نرخ انواع خدمات سازمانهای دولتی همچون عوارض خروج از کشور که کمکم دارد شکل جریمه خروج از کشور را به خود میگیرد یا افزایش نرخ فروش ارز به بانک مرکزی با هدف جبران بخشی از کسری بودجه دولت و انواع و اقسام دیگر هزینهتراشیها برای مردم را که مصداق همان دست کردن در جیب مردم است ندارد. نیاز رییس دولت چهاردهم به عنوان یک پزشک فوقتخصص جراحی قلب که پشتوانه نجات جان دهها و شاید صدها بیمار قلبی را در کارنامه زندگی حرفهای خود دارد، به راستگویی و برخورد بیشائبه و صادقانه با مردم به مراتب بیش از روسای دولتهای گذشته است. دکتر پزشکیان با داشتن چنین پشتوانهای به جای توسل به بهانهتراشیها، باید حقایق مربوط به ریشههای مشکلات اقتصادی امروز کشور را که تنها بخشی از آنها به تحریمهای خارجی و تنشآلود بودن روابط کشور با شماری از قدرتهای بزرگ خارجی و مفاسد بزرگ مالی و اقتصادی است با مردم در میان بگذارد و به آنها بگوید اگر طی سالیان گذشته سرمایهگذاریهای کافی در توسعه پالایشگاههای نفت، احداث نیروگاههای برق سیکل ترکیبی همراه با بذل توجه لازم به بهرهگیری از تکنولوژی انرژی خورشیدی و مزارع نیروگاههای بادی در سطح کشور صورت میگرفت، امروز تامین انرژی برق مورد نیاز مصارف خانگی و تولیدی و صنعتی در کشوری نشسته بر اقیانوس لایزال از منابع خدادادی نفت و گاز با چنین مشکلات و چه کنم چه کنمهای بزرگی که امروز به اشکال مختلف شاهدش هستیم مواجه نمیشد که برای توجیه دلایل قطع برق مشترکین خانگی و ایجاد وقفه در فعالیت صنایع و تولید و کسبوکار کشور به دستاویزهایی چون تعطیل کردن نیروگاههای مازوتسوز به منظور حفظ سلامت مردم و کمبود فرآوردههای سوختی دیگر در کشور متوسل شود.
بعد از گذشت چهل و اندی سال از پیروزی انقلاب اسلامی عامه مردم ایران با ادبیات کلامی و توجیهات استدلالی دولتمردان جمهوری اسلامی که استعداد خارقالعادهای در خلق و ابداع الفاظ و عناوین ظاهرپسند با هدف پنهانسازی نیات واقعی و لاپوشانی ضعف و سوءمدیریتهای مثالزدنی در سیاستگذاریهای خود دارند، به قدر کافی آشنا شدهاند. الفاظ و عناوینی چون طرح صیانت از فضای مجازی به جای طرح فیلتر کردن اینترنت، طرح عفاف و حجاب به جای طرح اجباری شدن حجاب برای زنان و دختران، اصلاح یا تعدیل قیمتها بهجای افزایش و امروز تبدیل شدن لفظ ناترازی انرژی برق بهجای اذعان و اعتراف به ضعف و سوءمدیریتهای خسارتبار سالیان گذشته در تامین نیروی برق مورد نیاز تمامی بخشهای مصرفکننده به وردزبان وزیر نیرو و دیگر مسوولان دولت چهاردهم به بهانه کمبود سوخت آنهم در کشوری برخوردار از بزرگترین منابع نفت و گاز در جهان، خاطره تلخ عناوین و الفاظی چون طرح صیانت از فضای مجازی به جای طرح فیلترینگ اینترنت، طرح حجاب و عفاف به جای طرح برخورد با بیحجابی یا طرح اصلاحات اقتصادی و تعدیل قیمتهای اقتصاددانان وابسته به دولت به جای افزایش قیمت کالاها و خدمات انحصاری دولت و انواع و اقسام طرحها و قوانین و مصوبات ظاهرفریب دیگر که تاکنون در کشور به اجرا درآمده و اجرای آنها ضربههای جبرانناپذیری به سرمایه اجتماعی دولتهای ما وارد کرده، در اذهان مردم زنده میکند.
به همین سبب اگر دکتر پزشکیان به راستی قصد بازسازی سرمایه اجتماعی از دسترفته را برای دولت خود دارد، باید با همان شجاعت، دقت و درایتی که اقدام به جراحی قلب بیماران قلبی خود میکند، به یک جراحی بزرگ و اساسی برای درمان تومور بدخیم مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نیز سیاست خارجی کشور دست زده و با درک عمیق شرایط بسیار پرتنش و خطرناک حاکم بر منطقه بیش از آنکه خیلی دیر شود، زمینه رفع تحریمهای اقتصادی و پیوستن دوباره ایران به اقتصاد جهانی را که با ورود ترامپ به کاخ سفید ممکن است ابعاد گستردهتر و خطرناکتری از آنچه امروز هست، به خود بگیرد فراهم سازد. فردا خیلی دیر است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد