21 - 08 - 2023
فدرالیسم به سبک لاریجانی
گروه سیاسی- هنوز بیش از ۷ ماه تا برگزاری انتخابات مجلس دوازدهم باقیمانده و اگرچه با پیشثبتنام ۵۰ هزار نفری داوطلبان و اتمام روند نامنویسی، برخی ناظران از آغاز تحرکات انتخاباتی سخن میگویند، اما واقعیت این است که خبری از «تحرکات انتخاباتی»، دستکم به آن معنایی که با شنیدن این تعبیر به ذهنمان خطور میکند، نیست. با این همه طرح این ادعا که «هرچه پیش میرویم، زوایایی روشنتر از صحنه رقابت نمایان میشود»، چندان هم بیراه نیست. هرچند باید در به کار بردن تعبیر «رقابت» در این گزاره تردید و تجدیدنظر کنیم و به این اعتبار، میتوان گفت که ایراداتی در جزئیات این گزاره وجود دارد، اما کلیت آن، صحیح و سلامت به نظر میرسد. گزارهای در کل، بر این دلالت دارد که با نزدیک شدن به اسفندماه پیشرو، هر روز و هر هفته و هر ماه، بیشتر و بیشتر و بیشتر از قبل، بازیگران اصلی این صحنه انتخابات را میشناسیم. چنانکه از مدتها پیش از این میشد گفت که اصلاحطلبان یا دستکم اصلاحطلبانی که کمتر به جریانات اپورتونیست سیاسی قرابت دارند، جایگاهی در این صحنه انتخاباتی ندارند و در مقابل، تندروهای جناح راست یا همان پایداریهای رسمی و غیررسمی، جزو بالانشینان این محفل سیاسی هستند و از مدتها پیش از این، جا پایشان را در یکی از اضلاع چندضلعی انتخابات محکم کردهاند.
در این میان برخلاف نیروهای منتسب به منتهیالیه چپ و منتهیالیه راست که از مدتها پیش از این تکلیفشان را در انتخابات پیشرو روشن کردهاند، نیروهای میانهروتر و معتدلتر- چه اعتدالیون متمایل به جناح چپ و چه اعتدالیون متمایل به جناح راست- هنوز روشن نیست که جایگاهشان قطعا درون این صحنه سیاسی و انتخاباتی است یا بیرون این صحنه. چنانکه هم اعتدالیون متمایل به جناح چپ یعنی احزابی و تشکلهایی همچون کارگزاران سازندگی و اعتدال و توسعه، صراحتا اعلام کردهاند که هنوز برای اعلامنظر قطعی و نهایی درباره حضور یا عدم حضور در انتخابات اسفندماه زود است، هم اعتدالیون متمایل به جناح راست یعنی نیروهای نزدیک به علی لاریجانی و برخی چهرههای نزدیک به حسن روحانی، از اعلامنظر صریح سر باز زده و میزنند.
جالب اینکه در همین چند روز گذشته، زمزمههایی درخصوص احتمال ائتلاف این نیروهای اعتدالی از کارگزاران و اعتدال و توسعه تا نزدیکان لاریجانی به گوش رسید و جالبتر آنکه هر دو طرف این ائتلاف احتمالی، بدون رد یا تایید این احتمال، پاسخگویی قطعی را به آینده موکول کردند. چنانکه سخنگوی حزب اعتدال و توسعه در گفتوگویی ضمن بیان اینکه جلسات حزب اعتدال بهصورت منظم برگزار میشود، گفت که هنوز برای صحبت درباره انتخابات زود است و منصور حقیقتپور نیز که از چهرههای نزدیک به علی لاریجانی به حساب میآید، واکنشی مشابه داشته است. این در حالی است که حقیقتپور همچون سخنگوی حزب اعتدال و توسعه، وقتی با پرسشی درخصوص احتمال ائتلاف این دو جریان سیاسی با یکدیگر مواجه شده نیز پاسخی مشابه او داده و گفته «هنوز بحث ائتلاف مطرح نیست، شاید در حال حاضر دارای مواضع مشترکی با یکدیگر و منتقد وضعیت جاری کشور باشیم ولی هنوز برای هیچ ائتلافی صحبت نشده است.»
روز گذشته انتشار سخنان علی لاریجانی که ظاهرا در نشستی با حضور شماری از کارآفرینان مطرح شده بود، بار دیگر گمانهزنی درخصوص احتمال حضور جدی او و یارانش را در انتخابات به میان آورده است. بهویژه آنکه سخنان تازه رییس پیشین مجلس، آشکارا رنگ و بوی انتخاباتی دارد. او که در بخشی از این سخنان، سوالی مهم را درباره «وظیفه حکومتها» پیش کشیده، گفته: «این سوال مهم از آنجا شروع میشود که ما چه چیزی را مهمترین وظیفه حکومت میدانیم؟!» لاریجانی که در ادامه «مهمترین وظیفه حکومت» را «توسعه ملی پایدار کشور» خوانده، میگوید: «این توسعه شامل مسائل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و امنیتی و… میشود و مدیران کشور باید بدانند چون وظیفه ذاتی حکومت توسعه ملی پایدار است، باید بسترهایش را فراهم کنند.» او همچنین گفته است: «بعضی آقایان طوری حرف میزنند که اگر ما در برخی از پایتختها نفوذ داشته باشیم، خیلی کار مهمی انجام دادهایم، نه، این وظیفه ماست؛ وظیفه اصلی ما این است که مردم خودمان زندگی قابل پیشبینی داشته باشند و بدانند مسیر آینده چیست؟!»
رکورددار ریاست بر مجلس شورای اسلامی در ادامه این سخنان که نخستینبار ازسوی یک وبسایت خبری کمترشناختهشده منتشر شد، سوال دیگری را پیش کشیده و پرسیده: «این توسعه پایدار و ملی چگونه صورت میگیرد؟!» بنابر آنچه وبسایتی بهنام «آیندنیوز» به نقل از علی لاریجانی منتشر کرده، او در ادامه به تشریح چند نظریه اصلی توسعه پرداخته و گفته: «یک نظریه همان است که مارکسیستها و سوسیالیستها میگویند و معتقدند دولتها باید آن را فراهم کنند و بنابراین کارخانجات بزرگ و کشتزارهای مشترک را توسعه کشور میدانند، یعنی دولت جایگزین فرد میشود افراد باید در سایه حکومت حرکت کنند. این نگاه منهای اشکالات فلسفی، نتایج آن در دنیای معاصر روشن شده و جواب نداده؛ یعنی مردم نمیتوانند صرفا کارگر باشند و کارگرِ حکومت هم باشند.» او که به نظریه توسعه بنابر دیدگاه لیبرال دموکراسی، به عنوان یکی از دیگر نظریههای توسعه اشاره کرده، میگوید: «این نظریه مربوط به غربیهاست. آنها میگویند هرکسی مطابق میل خود زندگی کند و ما بسترهایش را فراهم میکنیم. این یعنی دموکراسی لیبرال؛ آنهم به شکل افراطی و معنایش این است که دولتها هیچ وظیفهای ندارند و دولت، حداقلی است. بنابراین کارشان این است که زمینه مسابقه را فراهم کنند و هرکس مطابق میل خود عمل میکند، لذا اینجا با یک تکثر میل مواجه میشویم و معلوم نیست که بتوانیم همه را همراستا کنیم.» لاریجانی در نقد نظریه توسعه لیبرال دموکراسی گفته: «این نظریه از این جهت که به آزادی افراد توجه کرده، بهتر از نظریه قبلی است ولی به هر حال ضایعاتی دارد و با یک عدمتعادل در زندگیها مواجه میشویم؛ چه در مسائل سیاسی، چه در مسائل اقتصادی!»
لاریجانی سپس بهسراغ نظریه سوم رفته و گفته: «نظریه سوم این است که اگر ما معتقدیم انسانها از یک فطرت مشترک الهی برخوردارند، دولتها نمیتوانند جایگزین مردم شوند. دولتها وظیفهشان زمینهسازی و بسترسازی برای رشد مردم است. تفاوت این نظر با غربیها این است که آنها بیشتر به آزادی منفی توجه دارند، اما این نظریه به آزادی مثبت توجه دارد. تفاوت این دو نوع نگاه به آزادی این است که در آزادی منفی، فقط موانع رفع میشوند، اما در آزادی مثبت، درعینحال برای اینکه فرد با اختیار بتواند از آزادیاش استفاده کند، زمینهسازی میشود.»
اما شاید بخش مهمتر سخنان اخیر لاریجانی آنجاست که او پرسشی درباره «عقلانیت» را مطرح میکند و میگوید: «اگر تعریف روشنی از وظیفه ذاتی حکومت داشته باشیم و در کشور روی این مساله تفاهم حاصل شود و بعد هم مقصودمان را از اینکه چگونه میخواهیم این وظیفه را انجام دهیم، روشن کنیم، آنگاه به توسعه میرسیم.»
اما این تنها بخشی از سخنان لاریجانی در این نشست بود. او در ادامه به طرح پیشنهادی درخصوص ساختار دولت پرداخت که بیش از پیش نشان از آن داشت که میخواهد بار دیگر وارد صحنه قدرت شود و مسوولیتی را برعهده بگیرد. این در حالی بود که او در ادامه تلویحا از نوعی فدرالیسم در اداره مملکت سخن گفت؛ آن هم در حالی که اگرچه در متن خبر اشاره نشده بود که این سخنان در کدام نقطه کشور مطرح شده، اما از آنجا که اشاره شده بود، او در «جمع گروهی از کارآفرینان استانی» سخنرانی میکرد، میتوان حدس زد که محل برگزاری این نشست، در نقطهای خارج از تهران و احتمالا یکی از مراکز استانها بوده است. او که «اداره متمرکز کشور» را «غلط» خوانده و تاکید کرده درصورت ادامه حکومتداری به این روش، «باعث میشود نخبگان استانی احساس مشارکت نکنند»، گفته است: «مصالح منطقهای را مرکزنشینان بهخوبی نمیدانند و مناطق بهتر میدانند.» لاریجانی با اشاره به اینکه بنابر قانون اساسی فعلی میتوان تغییراتی را در دولت برای تمرکززدایی انجام داد، گفته است: «از آنجا که بنابر قانون اساسی فعلی وزیران دولت در مقابل رییسجمهوری و مجلس مسوول هستند، استانداران از شیخوخیت کافی برای حل مشکلات برخوردار نیستند.» پیشنهاد لاریجانی برای حل مشکل از این قرار است؛ «باید دولت را دو قسم کنیم. یک قسم مربوط به وزیران ستادی و یک قسم مربوط به وزیران منطقهای.» او در ادامه گفته است: «وزیران منطقهای مسوول چند استان میشوند، از مجلس هم رای اعتماد میگیرند. مدیران کل هم باید زیرنظرشان باشند، اما وزیران ستادی لازم نیست هم برنامهریز و هم تا عمق کشور نظارت اجرایی داشته باشند.» او پیشنهاد کرده که برای سه وزارتخانه فرهنگ، آموزشوپرورش و آموزش عالی، از یک وزیر ستادی استفاده کرد و در عوض همه وزیران منطقهای موظفند برنامه آن وزیر ستادی را اجرا کنند.» او البته خود به مشکلات اجرای این پیشنهاد واقف است. کمااینکه بهرقم سه دوره ریاست بر مجلس شورای اسلامی، هرگز نتوانسته این پیشنهاد خود را عملی کند. جالب آنکه در بخشی از سخنانش گفته ۲۰ سال پیش نیز همین پیشنهاد را مطرح کرده، اما هرگز کسی حاضر به همراهی به آن نشده است. لاریجانی اما حالا پس از ۲۰ سال، در شرایطی بار دیگر همان پیشنهاد را مطرح کرده که در ادامه گفته است: «این کار نیازمند یک تحول است و شجاعت میخواهد!»
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد