15 - 03 - 2021
عرضه پرشمار رییسجمهور
«جهانصنعت»- تجربه ریاستجمهوری چهار سیاستمدار ایرانی با خاستگاههای گوناگون در سالهای پس از جنگ نشان میدهد آنها در دوران ریاستجمهوری به ویژه در دوره دوم و سال آخر دوران ریاست خود بر قوه مجریه با سختترین یورشهای رقبای خود روبهرو شده و کار نقد تا تخریب شخصیت روسایجمهور مستقر پیش میرود. سرنوشت غمانگیز شادروان هاشمیرفسنجانی که در ۱۰ سال نخست انقلاب اسلامی پس از مقام رهبری نفر دوم کشور بود.
. از سوی رقبای اصلاحطلب و اصولگرا با سونامی انتقادهای حیرتآور و تخریب شخصیت او پیش رفت، هنوز در یادها باقی مانده است. دو رییسجمهور بعدی یعنی سیدمحمد خاتمی و محمود احمدینژاد در وضعیتی قرار گرفتهاند که امکان فعالیت رسمی برای مبارزه انتخاباتی را نیز از دست دادهاند. سرنوشت حسن روحانی نیز بهتر از دو رییسجمهور قبلی نیست و اعضای مجلس فعلی حتی تا پای کشاندن او به قوه قضاییه نیز پیش رفتند و هنوز نیز با استناد به قانونی که حکم میکند مسوولان اجرایی را میتوان به دلیل ترک فعل تحت تعقیب قرار داد، شاید در آینده محاکمه شود. در چنین وضعیتی و با توجه به اینکه در سالهای آتی شاید ایران نتواند نفت صادر کند یا کم صادر کند و درآمد اصلی دولت ازدسترفته به حساب میآید، پرسش این است که چرا در این بازار کساد و پرریسک عرضه رییسجمهور بالاست.
رشد حیرتانگیز عرضه برای به دست آوردن منصبی با این همه دردسر چیست؟ چرا با وجود دردسرهای احتمالی سیاسی و آینده مبهم هنوز شمار عرضه رییسجمهور بالاست؟ جذابیتهای این شغل چیست و چرا برای یک مقام در هر دوره شمار بیشتری خود را به جامعه عرضه میکنند؟ چرا افراد حاضرند با وجود ریسک شکست از رقیب و عدم تعیین صلاحیت از سوی شورای نگهبان باز هم متقاضی این شغل شوند؟
فقدان احزاب رسمی و دارای شناسنامه و کارنامه و برنامه و دارای باشگاه هواداران و منابع مالی شناختهشده و دارای حساب و کتاب مشخص در ایران که شخصیتهای سیاسی مناسب و ورزیده تربیت کنند و ورزیدهترین و محبوبترین آنها را به عنوان نماینده حزب به جامعه معرفی کنند باعث میشود افرادی از طیفهای گوناگون و جناحهای سیاسی و نیز حتی کسانی با سابقه نظامیگری بتوانند کاندیدای ریاستجمهوری شوند. یک دلیل دیگر سونامی عرضه رییسجمهور در ایران این است که عرضهکنندگان برای این منصب میدانند به هر حال افراد و جریانهای اجتماعی و سیاسی هستند که آمادگی دارند یا ناچار میشوند هزینههای تبلیغات آنها را بدهند و لازم نیست از دارایی شخصی خود هزینههای گزاف تبلیغات را پرداخت کنند و قانونی هم وجود ندارد که آنها را ملزم کند ریز هزینهها و پشتیبانان مالی خود را به جایی معرفی کنند. نکته بعد این است که عرضه رییسجمهور از سوی افراد نام آنها را بر سر زبانها میاندازد و بعدها میتوانند امیدوار باشند مناصبی در دولت به دست آورند. در صورتی که فردی رییسجمهور شود با وجود سختیها اما حقوق مادامالعمر نیز میگیرد. به همین دلیل است که عرضه رییسجمهور در ایران روندی فزاینده را طی نمیکند. نکته مهمتر این است که ریاست بر دولتی که دارای هزاران هزار میلیارد تومان دارایی تاریخی و مالک انحصاری مهمترین کالاهای صادراتی مثل فولاد و پتروشیمی و نیز سایر فلزات اساسی است و میتواند با فرمانهای گوناگون و از جیب بخش خصوصی و نیز فقیرتر شدن مردم ریاست کند قطعا عرضه را افزایش میدهد. نویسنده اقتصاددان بر درآمد از نمایندگی به عنوان علتی برای این شوق تاکید کرده و نوشته: برخی افراد متقاضی کسب شغل قانونگذاری به این نتیجه رسیدهاند که در صورت قانونگذار شدن میتوانند ادامه کسب درآمد خود از سایر شغلهایی که دارند را عینیت بخشند. علاوه بر درآمد ناشی از دستمزد و حقوق قانونی که قانونگذاران دارند، موقعیتهایی که قانونگذار میتواند برای کسب درآمدهای دیگر به دست آورد، عموما بالاتر از سایر مشاغل است.
علت دیگری که مقاله قانون به آن رسیده کسب قدرت است تا فرد آن طور که میخواهد رفتار دیگران را تعیین کند. از طرفی برخلاف متقاضیان شغل قانونگذاری در جامعههای مدرن که نیاز به ارائه اطلاعات شفاف از تواناییها و گروههای مالی پشتیبان خویش دارند، در ایران چنین چیزی دیده نمیشود. کارنامه فعالیت یک قانونگذار به صورت واقعی ارزیابی نمیشود و به همین جهت رشد تقاضا برای این شغل روند فزاینده را تجربه میکند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد