8 - 12 - 2024
شکاف میان حاکمیت و واقعیتهای جامعه
… وضعیت اقتصادی بسیار اسفبار امروز کشور و معیشت مردم، قربانیان شیوه مدیریت کشور را مخاطب قرار میدهند و آنها را به صرفهجویی در مصرف همه چیز توصیه میکنند. در نتیجه همین موضعگیریهای دور از واقعیتهای محض اجتماعی و اقتصادی است که وقتی قانونی حتی با ماهیت به ظاهر فرهنگی در قوه قانونگذاری کشور به تصویب میرسد، اکثریت بالایی از مردم به چشم شک و تردید به اهداف اعلام شده در تنظیم و تصویب آن قانون نگاه میکنند و نسبت به آن واکنش منفی از خود نشان میدهند. امروز مصادیق زیادی از این قبیل قوانین، بخشنامهها و دستورالعملها را سراغ داریم که اجرای آنها به عاملی برای تیره ساختن فضای روابط میان مردم و دولت و حاکمیت و به تبع آن بالا رفتن هرچه بیشتر دیوار بیاعتمادی میان دو سوی این معادله تبدیل شده تا جایی که در فضای دو قطبی جامعه امروز ایران درصد بالایی از مردم هدف از صدور و اجرای این قبیل قوانین و مصوبات را تامین منافع اقلیتی خاص میدانند یا در نهایت خوشبینی معتقدند که قوانین و مصوباتی از این دست در آخر موجبات تامین منافع اقلیتی خاص را فراهم میسازد. از دیدگاه مردم نمونه بارز این اقلیت خاص صنف بدون شناسنامه اما بسیار فعال فروشندگان فیلترشکن هستند که سالهاست از صدقه سر قانون موسوم به صیانت از فضای مجازی یا همان قانون فیلترینگ، بدون کمترین زحمت یا پرداخت دیناری مالیات به دولت دارند همه ساله میلیاردها تومان درآمد به جیب میزنند ولی کفاره این قانون را کسبوکارهای آنلاین و مردم عادی پس میدهند و فروشندگان فیلترشکن دارند به قول معروف به ریش هرچه قانون صیانت از فضای مجازی است، میخندند. این تنها یک نمونه از عوارض و پیامدهای ناآگاهی مزمن و نهادینه شده دولتمردان و قانونگذاران ما از تضادهایی است که میان مصوبات، بخشنامهها یا دستورالعملهای دستگاههای مختلف اجرایی و قانونگذاری با واقعیتهای جاری و ساری در بطن جامعه و به دور از چشم آنها وجود دارد و بیوقفه موجبات فرو ریختن هرچه بیشتر پایههای سرمایه اجتماعی را فراهم میسازد. متاسفانه امروز کار فرو ریختن سرمایه اجتماعی به جایی رسیده که برخی افراد باریکبین که نگاهی طنزگونه به مسائل جاری کشور دارند میگویند نکند این همه اصراری که بخشهایی از حاکمیت و کانونهای تصمیمگیری بر تصویب و اجرای قانون موسوم به حجاب و عفاف در جامعه دارند، به نحوی به منافع کلان صنف واردکنندگان و فروشندگان چادر مشکی و انواع مقنعه و روسری ارتباط پیدا میکند!! که بیتردید وجود این همه سوءظن و بدگمانی مردم و افکار عمومی در سطح جامعه به سود خیر و صلاح دولت و حاکمیت و کشور در بزنگاههای تاریخی نخواهد بود. مثل معروف دستی از دور بر آتش داشتن مصداق بارز همین ذهنیتها و شیوه نگاهی است که حکمرانان ودولتمردان ما نسبت به مطالبات مردم و واقعیتهای موجود در بستر جامعه دارند، آن هم در دنیایی که اطلاعات پایه تمام تصمیمگیریها، برنامهریزیها و سیاستگذاریها برای همه امور کشور محسوب میشود. ما امروز آثار بسیار زیانبار این تصمیمگیریها، سیاستگذاریها و برنامهریزیهای دولتمردان، قانونگذاران و کارگزاران حکومتی به دور مانده از واقعیتهای موجود در جامعه، در اقتصاد، در صنعت و تولید، در کسبوکارها که به وخیمتر شدن روزبهروز وضعیت زندگی مردم کشور منجر شده است، به وضوح مشاهده میکنیم؛ وضعیتی که به دلیل وجود انواع موانع پنهان و آشکار و خط قرمزها بر سر راه جریان آزاد اطلاعات امکان روشنگری درباره آنها به قدر کافی وجود ندارد. همین تکانههای شدید و بدون توقف در قیمت انواع کالاهای اساسی مورد نیاز عموم مردم، خدمات انحصاری دولت همچون قیمت تعرفه مصرف آب و برق و گاز، همین خوابهایی که دولتیها درخصوص افزایش قیمت بنزین و سایر فرآوردههای نفتی برایمان دیدهاند، همین مالیاتبندیها و مالیاتستانیهای ناعادلانه، بیحساب و کتاب و بسیار فرسایشی برای زندگی مردم و برای تمامی کسبوکارها آن در شرایط رکود تورمی کمسابقه در اقتصاد یکصد سال گذشته کشور و همین نرخ تورم دورقمی دولت ساخته که مردم کمترین نقشی در ایجاد آن ندارند اما تنها مردم کفاره آن را پس میدهند. همین نرخ بسیار بالای بیکاری که هر روز روند افزایشی پیدا میکند. همین فاصله شدید و عمیق طبقاتی که روزبهروز دارد بیشتر میشود و همین عقب ماندن بسیار چشمگیر اقتصاد ایران از فاصله پیشرفتهای اقتصادی جهان و حتی کشورهای سابقا جنگزده همسایه ایران همه و همه میراث تلخ تصمیمگیریها، برنامهریزیها و قانونگذاریهایی است که دولتمردان، مدیران اجرایی و قانونگذاران ما در دورانهای مختلف و امروز در یک خلأ عمیق اطلاعاتی و بیگانگی با اوضاع و احوال واقعی جامعه و زندگی مردم، امضای خود را بر پای آنها گذاشتهاند.
شوربختانه این قبیل برنامهریزیها و قانونگذاریها تنها به مسائل اقتصادی یا معیشتی مردم ارتباط پیدا نمیکند و در حوزههای اجتماعی و فرهنگی هم مشابه همین تصمیمگیری و قانونگذاری در خلأ آگاهی و اطلاعاتی از واقعیتها را در حوزههای دیگری هم که با روح و روان و زندگی روزمره مردم سر و کار دارد مشاهده میکنیم که یک نمونه اخیر آن تصویب قانون موسوم به عفاف و حجاب از سوی مجلس و ابلاغ آن جهت اجرا به دولت است که هیچگونه واقعبینی در طراحی و تصویب آن که متضمن خیر و صلاح کشور آن هم امروز که کل منطقه جغرافیایی ما در یک شرایط خطرناک جنگی به سر میبرد باشد، به چشم نمیخورد. باید پرسید آیا تصویب چنین قانونی آن هم در شرایط بسیار حساس کنونی، مصداقی از دستی از دور بر آتش داشتن قانونگذاران محترم ما نیست؟! آیا در شرایطی که به اذعان خود مسوولان امور منابع ارزی کشور به کمترین میزان خود رسیده و دولت حتی قدرت تامین ارز برای واردات دارو و اقلام بسیار ضروری کشور را ندارد، ناترازی انرژی برق دامن بسیاری از صنایع و کسبوکارهای ما را گرفته و فقر و فلاکت هر روز دارد شمار بیشتری از خانوارهای ایرانی را به زیر خط فقر میکشد و سفرههای درصد بالایی از خانوارهای ایرانی که سالهاست دارند صورت خود را با سیلی سرخ میکنند، هر روز از ضروریترین اقلام خوراکی خالی و خالیتر میشود، آیا خیر و صلاح مملکت اقتضا نمیکرد که وقت و انرژی مجلسی که هزینه هر ساعت تشکیل جلسات علنی آن سر به میلیاردها تومان میزند، صرف رسیدگی، طراحی و تصویب قوانینی شود که زندگی مردم را قدری بهبود بخشد و اقتصاد نیمهورشکسته کشور را از ورطه سقوط نجات دهد؟ و بسیاری از مشکلات بزرگ دیگر که در سبد برنامههای دولت و حاکمیت از اولویت بسیار بالاتری برخوردار است؟!
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد