8 - 12 - 2024
شکاف میان حاکمیت و واقعیتهای جامعه
غلامرضا کیامهر
«فلانی دستی از دور بر آتش دارد» یکی از تکیهکلامهای معروف و بسیار رایج در میان ما فارسیزبانان ایران است که هر وقت بخواهیم نهایت بیاطلاعی فرد یا افرادی را از یک واقعیت تلخ غیرقابل انکار توصیف کنیم، به این تکیهکلام متوسل میشویم. در کمال تاسف باید گفت این تکیهکلام مصداق بارز بیاطلاعی و ناآگاهی بسیاری از دولتمردان، قانونگذاران و حکمرانان کشور ماست که دستی از دور بر واقعیتهای تلخ معیشت مردم و اوضاع اسفبار اقتصادی و کسبوکار و دیگر مسائل کشور دارند و به همین سبب در یک خلأ عینی و
به دور از واقعیتهای جاری و ساری در بطن جامعه و زندگی مردم تصمیم میگیرند، قانون میگذارند و بخشنامه و دستورالعمل صادر میکنند اما همچنان که شاهد و ناظر هستیم به موازات این قانونگذاریها و مصوبهها و دستورالعمل صادر کردنها و… شرایط اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور و جامعه هر روز سختتر و بحرانیتر و وضعیت زندگی و معیشت درصد بسیار بالایی از خانوارهای ایرانی که نیازی به ذکر آمار و ارقام ندارد، در نتیجه همین بیاطلاعیها و ناآگاهیها هر روز وخیمتر و غیرقابل تحملتر میشود. افزایش آمار طلاقها در مقابل کاهش قابل ملاحظه آمار ازدواجها، خودکشیها، گسترش انواع سرقتهای خشونتبار، جرائم و تبهکاریها به موازات افزایش بیوقفه آمار مهاجرت نخبگان از کشور و انواع و اقسام دیگر نابسامانیهای اجتماعی، حاصل همین شیوه مدیریتی است که کمترین تناسبی با واقعیتهای امروز جامعه ایران ندارد. قانونگذاری و تصمیمگیری با همین ذهنیتهای بیگانه با واقعیتهای جاری در سطح جامعه و انتظارات و نیازهای واقعی مردم است که سرمایه اجتماعی دولت و حاکمیت را هر روز کمتر و کمرنگتر میکند؛ سرمایهای که به اعتقاد جامعهشناسان بیش از قدرت نظامی ضامن حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور و دوام و بقای نظام و حاکمیت است. فاصله بسیار معناداری که با گذشت زمان میان کم و کیف زندگی دولتمردان و مدیران اجرایی رده بالای کشور با مردم به وجود آمده امکان درک و شناخت عینی مشکلات معیشتی مردم و شیوههای درست و واقعبینانه رفع این مشکلات را از حکمرانان، دولتمردان و قانونگذاران ما سلب کرده و آنها را خواسته یا ناخواسته به سندرم ماری آنتوانت همسر لوئی شانزدهم در جریان انقلاب مردم فرانسه علیه تخت و تاج سلطنت دچار کرده است. همان ماری آنتوانتی که به دلیل شدت بیخبری از واقعیتهای مربوط به فقر و گرسنگی اکثریت مردم فرانسه آن دوران گفته بود اگر مردم فرانسه نان برای سیر کردن شکم خود ندارند با کیک و شیرینیهای کمنظیری که در شیرینپزیهای فرانسه وجود دارد، شکم خود را سیر کنند. دقیقا به دلیل همین ناآگاهیهاست که برخی بزرگان در جایگاههای مختلف در سخنرانیها و اظهارنظرهای خود به جای پرداختن به ریشهها و عوامل به وجود آورنده وضعیت اقتصادی بسیار اسفبار امروز کشور و معیشت مردم، قربانیان شیوه مدیریت کشور را مخاطب قرار میدهند و آنها را به صرفهجویی در مصرف همه چیز توصیه میکنند. در نتیجه همین موضعگیریهای دور از واقعیتهای محض اجتماعی و اقتصادی است که وقتی قانونی حتی با ماهیت به ظاهر فرهنگی در قوه قانونگذاری کشور به تصویب میرسد، اکثریت بالایی از مردم به چشم شک و تردید به اهداف اعلام شده در تنظیم و تصویب آن قانون نگاه میکنند و نسبت به آن واکنش منفی از خود نشان میدهند. امروز مصادیق زیادی از این قبیل قوانین، بخشنامهها و دستورالعملها را سراغ داریم که اجرای آنها به عاملی برای تیره ساختن فضای روابط میان مردم و دولت و حاکمیت و به تبع آن بالا رفتن هرچه بیشتر دیوار بیاعتمادی میان دو سوی این معادله تبدیل شده تا جایی که در فضای دو قطبی جامعه امروز ایران درصد بالایی از مردم هدف از صدور و اجرای این قبیل قوانین و مصوبات را تامین منافع اقلیتی خاص میدانند یا در نهایت خوشبینی معتقدند که قوانین و مصوباتی از این دست در آخر موجبات تامین منافع اقلیتی خاص را فراهم میسازد. از دیدگاه مردم نمونه بارز این اقلیت خاص صنف بدون شناسنامه اما بسیار فعال فروشندگان فیلترشکن هستند که سالهاست از صدقه سر قانون موسوم به صیانت از فضای مجازی یا همان قانون فیلترینگ، بدون کمترین زحمت یا پرداخت دیناری مالیات به دولت دارند همه ساله میلیاردها تومان درآمد به جیب میزنند ولی کفاره این قانون را کسبوکارهای آنلاین و مردم عادی پس میدهند و فروشندگان فیلترشکن دارند به قول معروف به ریش هرچه قانون صیانت از فضای مجازی است، میخندند. این تنها یک نمونه از عوارض و پیامدهای ناآگاهی مزمن و نهادینه شده دولتمردان و قانونگذاران ما از تضادهایی است که میان مصوبات، بخشنامهها یا دستورالعملهای دستگاههای مختلف اجرایی و قانونگذاری با واقعیتهای جاری و ساری در بطن جامعه و به دور از چشم آنها وجود دارد و بیوقفه موجبات فرو ریختن هرچه بیشتر پایههای سرمایه اجتماعی را فراهم میسازد. متاسفانه امروز کار فرو ریختن سرمایه اجتماعی به جایی رسیده که برخی افراد باریکبین که نگاهی طنزگونه به مسائل جاری کشور دارند میگویند نکند این همه اصراری که بخشهایی از حاکمیت و کانونهای تصمیمگیری بر تصویب و اجرای قانون موسوم به حجاب و عفاف در جامعه دارند، به نحوی به منافع کلان صنف واردکنندگان و فروشندگان چادر مشکی و انواع مقنعه و روسری ارتباط پیدا میکند!! که بیتردید وجود این همه سوءظن و بدگمانی مردم و افکار عمومی در سطح جامعه به سود خیر و صلاح دولت و حاکمیت و کشور در بزنگاههای تاریخی نخواهد بود. مثل معروف دستی از دور بر آتش داشتن مصداق بارز همین ذهنیتها و شیوه نگاهی است که حکمرانان ودولتمردان ما نسبت به مطالبات مردم و واقعیتهای موجود در بستر جامعه دارند، آن هم در دنیایی که اطلاعات پایه تمام تصمیمگیریها، برنامهریزیها و سیاستگذاریها برای همه امور کشور محسوب میشود. ما امروز آثار بسیار زیانبار این تصمیمگیریها، سیاستگذاریها و برنامهریزیهای دولتمردان، قانونگذاران و کارگزاران حکومتی به دور مانده از واقعیتهای موجود در جامعه، در اقتصاد، در صنعت و تولید، در کسبوکارها که به وخیمتر شدن روزبهروز وضعیت زندگی مردم کشور منجر شده است، به وضوح مشاهده میکنیم؛ وضعیتی که به دلیل وجود انواع موانع پنهان و آشکار و خط قرمزها بر سر راه جریان آزاد اطلاعات امکان روشنگری درباره آنها به قدر کافی وجود ندارد. همین تکانههای شدید و بدون توقف در قیمت انواع کالاهای اساسی مورد نیاز عموم مردم، خدمات انحصاری دولت همچون قیمت تعرفه مصرف آب و برق و گاز، همین خوابهایی که دولتیها درخصوص افزایش قیمت بنزین و سایر فرآوردههای نفتی برایمان دیدهاند، همین مالیاتبندیها و مالیاتستانیهای ناعادلانه، بیحساب و کتاب و بسیار فرسایشی برای زندگی مردم و برای تمامی کسبوکارها آن در شرایط رکود تورمی کمسابقه در اقتصاد یکصد سال گذشته کشور و همین نرخ تورم دورقمی دولت ساخته که مردم کمترین نقشی در ایجاد آن ندارند اما تنها مردم کفاره آن را پس میدهند. همین نرخ بسیار بالای بیکاری که هر روز روند افزایشی پیدا میکند. همین فاصله شدید و عمیق طبقاتی که روزبهروز دارد بیشتر میشود و همین عقب ماندن بسیار چشمگیر اقتصاد ایران از فاصله پیشرفتهای اقتصادی جهان و حتی کشورهای سابقا جنگزده همسایه ایران همه و همه میراث تلخ تصمیمگیریها، برنامهریزیها و قانونگذاریهایی است که دولتمردان، مدیران اجرایی و قانونگذاران ما در دورانهای مختلف و امروز در یک خلأ عمیق اطلاعاتی و بیگانگی با اوضاع و احوال واقعی جامعه و زندگی مردم، امضای خود را بر پای آنها گذاشتهاند.
شوربختانه این قبیل برنامهریزیها و قانونگذاریها تنها به مسائل اقتصادی یا معیشتی مردم ارتباط پیدا نمیکند و در حوزههای اجتماعی و فرهنگی هم مشابه همین تصمیمگیری و قانونگذاری در خلأ آگاهی و اطلاعاتی از واقعیتها را در حوزههای دیگری هم که با روح و روان و زندگی روزمره مردم سر و کار دارد مشاهده میکنیم که یک نمونه اخیر آن تصویب قانون موسوم به عفاف و حجاب از سوی مجلس و ابلاغ آن جهت اجرا به دولت است که هیچگونه واقعبینی در طراحی و تصویب آن که متضمن خیر و صلاح کشور آن هم امروز که کل منطقه جغرافیایی ما در یک شرایط خطرناک جنگی به سر میبرد باشد، به چشم نمیخورد. باید پرسید آیا تصویب چنین قانونی آن هم در شرایط بسیار حساس کنونی، مصداقی از دستی از دور بر آتش داشتن قانونگذاران محترم ما نیست؟! آیا در شرایطی که به اذعان خود مسوولان امور منابع ارزی کشور به کمترین میزان خود رسیده و دولت حتی قدرت تامین ارز برای واردات دارو و اقلام بسیار ضروری کشور را ندارد، ناترازی انرژی برق دامن بسیاری از صنایع و کسبوکارهای ما را گرفته و فقر و فلاکت هر روز دارد شمار بیشتری از خانوارهای ایرانی را به زیر خط فقر میکشد و سفرههای درصد بالایی از خانوارهای ایرانی که سالهاست دارند صورت خود را با سیلی سرخ میکنند، هر روز از ضروریترین اقلام خوراکی خالی و خالیتر میشود، آیا خیر و صلاح مملکت اقتضا نمیکرد که وقت و انرژی مجلسی که هزینه هر ساعت تشکیل جلسات علنی آن سر به میلیاردها تومان میزند، صرف رسیدگی، طراحی و تصویب قوانینی شود که زندگی مردم را قدری بهبود بخشد و اقتصاد نیمهورشکسته کشور را از ورطه سقوط نجات دهد؟ و بسیاری از مشکلات بزرگ دیگر که در سبد برنامههای دولت و حاکمیت از اولویت بسیار بالاتری برخوردار است؟!
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد