16 - 12 - 2019
شاعر عشق و سیاست
محمود درویش شاعر و نویسنده فلسطینی بود. او بیش از سی دفتر شعر منتشر کرد و شعرهای او که بیشتر به مساله فلسطین مربوط میشد در بین خوانندگان عرب و غیر عرب شهرت و محبوبیت داشت. برخی از شعرهای او به فارسی ترجمه و منتشر شده است.
وی مدتی عضو سازمان آزادیبخش فلسطین بود و در ۱۹۹۳ در اعتراض به پذیرش پیمان اسلو از این سازمان استعفا داد.
محمود درویش در ۱۳ مارس ۱۹۴۱ در روستای البروه در شرق شهر عکا در فلسطین به دنیا آمد «البروه» همان روستایی است که ناصرخسرو نیز از آنجا عبور کرده و مینویسد: «به دهی رسیدم که آن را بروه میگفتند. در آنجا مقبره عیش و شمعون را زیارت کردم.»
اسراییلیها این دهکده را آتش زدند. محمود درویش در شش سالگی به همراه خانوادهاش به لبنان پناهنده شد. سرانجام پس از مقاومتهای بسیار ساکنان منطقه، دهکده «بروه» از دست اسراییلیها خارج شد و هنگامی که اهالی دوباره به آن وارد شدند همه چیز در آن نابود شده بود.
وی سالهای زیادی از عمرش را در قاهره، بیروت، تونس و پاریس به تبعید گذراند.
محمود درویش سرودن را از زمانی که دانشآموز بود شروع کرد. در سال ۱۹۶۰ نخستین مجموعه آثار او در زمانی منتشر شد که تنها نوزده سال داشت. با دومین مجموعهاش به نام برگهای زیتون (اوراق الزیتون) در سال ۱۹۶۴، به عنوان یکی از شاعران پیشرو شعر مقاومت شناخته شد. دو موضوع عمده در ساختار اشعارش دیده میشود: «عشق و سیاست».
بسیاری از شعرهای محمود درویش به شکل سرودهای عمومی و آوازهای محبوب درآمدهاند. اغلب آثارش در مورد سرنوشت وطنش است. او از مفردات ساده و تصاویر واضح استفاده میکند.
در سال ۱۹۶۱ محمود درویش به عنوان روزنامهنگار فعالیتهایش را آغاز کرد و تا مدتی مسوولیت سردبیری روزنامه الاتحاد به عهده او بود. وی قبل از اینکه به سازمان آزادیبخش فلسطین در بیروت بپیوندد، عضو حزب کمونیست اسراییل به نامIsraeli communist party بود. در سال ۱۹۷۰ او به مسکو سفر کرد، سپس در سال ۱۹۷۱ به قاهره رفت و برای روزنامه الاهرام کار کرد. در همین سال وی به بیروت عزیمت کرد تا برای جنبش فتح کار کند. او برای مدتی به عنوان سردبیر مجله ماهانه «شئون فلسطینیه» مشغول به کار بود. درویش همچنین رییس اتحادیه نویسندگان فلسطینی و بنیانگذار یکی از مهمترین فصلنامههای ادبی و مدرن جهان عرب به نام «الکرمل» بود. محمود درویش همراه با «ژاک دریدا»، «پیر بوردیو»، پارلمان بینالمللی نویسندگان را تاسیس کرد.
وی به عنوان مدیر در مرکز پژوهشهای سازمان آزادیبخش فلسطین به عضویت این سازمان درآمد. وقتی اسراییل در سال ۱۹۸۲ به لبنان یورش برد و جنبش فتح مرکز فرماندهیاش را از آنجا انتقال داد، محمود درویش به قبرس نقلمکان کرد. با شروع جنگ لبنان در ۱۹۸۲ درویش شعرهای سیاسی قادسیه بیروت را نوشت. او در سال ۱۹۸۳ مجموعه اشعار مدیحالظل العلی را تهیه کرد. محمود درویش به عنوان سردبیر ماهنامه انجمن آزادی فلسطین و گرداننده مرکز تحقیقات فلسطین فعالیت میکرد. او در سال ۱۹۸۷ به عضویت کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین درآمد. در سال ۱۹۸۸مانیفستی را به نام اعلامیه استقلال مردم فلسطین منتشر کرد. در سال ۱۹۹۳ بعد از توافقنامه اسلو درویش از کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین استعفا داد.
از جمله جایزههایی که محمود درویش برنده شد عبارت است از: جایزه ابنسینا، جایزه صلح لنین، جایزه لوتس از انجمن نویسندگان آفریقا-آسیایی، جایزه هنرهای حماسی فرانس و مدال آثار ادبی و جایزه آزادی فرهنگی از بنیاد لبنان و جایزه صلح استالین شوروی سابق و جایزه ناظم حکمت (نوامبر ۲۰۰۳).
آثار
در مارس ۲۰۰۰ وزیر آموزش و پرورش اسراییل پس از ضمیمه کردن آثار محمود درویش در کتابهای درسی، دولت ایهود باراک را با بحران جدی روبهرو ساخت.
او تاکنون بیستودو مجموعه شعر منتشر کرده است: گنجشگهای بیبال (۱۹۶۰)؛ برگهای زیتون (۱۹۶۴)، عاشقی از فلسطین (۱۹۶۶)، آخرشب (۱۹۶۷)، دلدار من از خواب خود برمیخیزد (۱۹۷۰)، گنجشکها در الجلیل میمیرند (۱۹۷۰)، دوستت میدارم، یا دوستت نمیدارم(۱۹۷۲)، اقدام شماره۷ (۱۹۷۴)، آنک تصویر او و اینک انتحار عاشق (۱۹۷۵)، جشنها (۱۹۷۶)، ستایش سایه بلند (۱۹۸۳)، محاصرهای برای مدایح دریا (۱۹۸۴)، آن ترانه است، آن ترانه است (۱۹۸۶)، سرخ گلی کمتر (۱۹۸۶)، تراژدی نرگس، کمدی نقره (۱۹۸۹)، آنچه را میخواهم میبینم (۱۹۹۰)، یازده ستاره (۱۹۹۲)؛ چرا اسب را تنها گذاشتی؟ (۱۹۹۶)، سریر زن غریبه (۱۹۹۵)، دیوارنگاره (۲۰۰۰)، در محاصره(۲۰۰۲)، حالتی از شهربندان (۲۰۰۲)، برکرده خود پوزش مخواه(۲۰۰)، چون شکوفه بادام یا دورتر (۲۰۰۵).
چند کتاب نثر نیز از محمود درویش منتشر شده است که از درخشانترین آنها یادداشتهای روزانه اندوه عادی (۱۹۷۶) و حافظهای برای فراموشی (۱۹۸۷) است.
محمود درویش در آگوست ۲۰۰۸ در پی عمل جراحی قلب در تگزاس آمریکا در گذشت.
صلح آه دو عاشق است که تن میشویند
با نور ماه
صلح پوزش طرف نیرومند است از آنکه
ضعیفتر است در سلاح و نیرومندتر است در افق.
صلح اعتراف آشکار به حقیقت است:
با خیل کشتگان چه کردید؟
شاعر در شعرهای دیگر، از دوستی میگوید و عشق:
«یا او، یا من»!
جنگ چنین میشود آغاز.
اما با دیداری نامنتظر، به سر میرسد:
من و او!
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد