3 - 12 - 2019
شاعر شعر دیگر
هوشنگ چالنگی زاده ۱۳۲۰ خورشیدی در مسجدسلیمان، شاعر معاصر اهل ایران است. او در کنار شاعرانی چون احمدرضا احمدی، بهرام اردبیلی، مجید فروتن، پرویز اسلامپور و بیژن الهی «شعر موج نو» و در ادامه آن «شعر دیگر» را پایهگذاری کردند. وی فرزند رحمان چالنگی شاه امیری (ازطوایف اصلی ایل ممبینی) از ملاکان و بزرگان ایل ممبینی است که پدر ایشان همزمان با اکتشاف نفت از زادگاه خود روستای لاکم از توابع شهر باغملک به مسجدسلیمان آمد و همه باغهای لاکم را به نام پدر ایشان میشناسند. چالنگی نخستین بار توسط «احمد شاملو» در مجله خوشه به جامعه ادبی ایران معرفی شد. اما چالنگی پس از تقابل با شعر شاملو به جرگه شعر دیگر پیوست و این باعث شد شعر او دچار تغییرات نحوی زبان شود و تمامیت معماری آن تحت تاثیر قرار گیرد.
دوران تحولات اجتماعی جامعه ایران در دهه ۱۳۶۰ شعر او را نیز تحت تاثیر قرار داد و او را به سکوت کشاند. چالنگی در آن دوره نسبت به دوران جوانیاش کار خاصی ننوشت.
حفظ ریتم و آهنگ درونی شعر از طریق دقت و ظرافت در همنشینی واژگان، یکی از اصلیترین ویژگیهای اشعار هوشنگ چالنگی است؛ اشعاری که در آنها زبان در عین سادگی و نزدیکی به نثر، از آهنگی درونی پیروی میکند و نرم و آهسته پیش میرود. گرچه در پشت این آهستگی انگار حادثهای در حال رخ دادن است؛ حادثهای فشردهشده در تصویرهای آهنگین اشعار و گاه تصویرهای شاعر، سخت با طبیعت میآمیزند و از دل طبیعت سر بر میکنند.
در شعرهای چالنگی نوعی معماری تصویری وجود دارد که معنا را در متن شعرها به تعویق میاندازد که باعث از بین رفتن مشخصههای تکمعنایی واژگان میشود. با این وجود زمان در آثار جدیدتر وی به معنای فرصت و امکان نیست بلکه نوعی تعویق و بازآفرینی معنا و فضاست، در حالیکه تا پیش از این، این نوع رفتارهای شعری را بیشتر در آثار یدالله رویایی و بهرام اردبیلی شاهد بودهایم.
چالنگی گرچه مدتی بعد از فعالیت در مجله خوشه به جرگه اعضای شعر دیگر و شعر موج نو پیوست اما حضور قاطع احمد شاملو و تاثیر او را کتمان نمیکرد. او معتقد بود شاملو مهمترین شاعر تاریخ ادبیات ایران است، بهطوریکه میتوان شعر فارسی را به دوره پیش و پس از شاملو تقسیم کرد. چالنگی معتقد است شاملو بهتنهایی نوعی مشروطه در مشروطه شعر فارسی است. با این وجود چالنگی مدرنیسم شعر دیگر را بیشتر دوست داشت.
احمد شاملو نیز هوشنگ چالنگی را آبروی شعر فارسی میدانست. همچنین بسیاری از منتقدان چالنگی را بهترین شاعر شعر ناب خواندهاند. چالنگی گرچه تا مدتها دفتر شعری منتشر نکرد اما همواره در شعر معاصر ایران حضوری تاثیرگذار داشته است.
کنون دیگر بیرقی بر آبم
چشم میبندم و با گردنم
رعشههایم را هنجار میکنم
آیا روح به علف رسیده ست
پس برمیگردم و ببینم
که میان گوشهای باد ایستادهام
تا این ماهی بغلتد و
پلکهای من ذوب شوند
آه من میدانم
فرو رفتن یالهای من در سنگ
آیندگان را دیوانه خواهد کرد
و از ریشهی این یالهای تاریک
روزی دوست فرود میآید و
تسلیت دوست را میپذیرد
اکنون چشم ببندم و کشف کنم
ستارهای را که اندوهگینم میکند .
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد