8 - 09 - 2024
زیانهای اقتصادی و ژئوپلیتیک زنگزور
علی بیگدلی*
بحث زنگزور را باید از دو دیدگاه و منظر متفاوت مورد بررسی و ارزیابی قرار داد؛ یکی از منظر اقتصادی و بازرگانی است و دیگری از زاویه مباحث ژئوپلیتیکی. به لحاظ مسائل و مباحث اقتصادی و بازرگانی، عامل موثر در شکلگیری کریدور زنگزور، ترکیه است. از آنجا که خاورمیانه عضویت در اتحادیه اروپا و همچنین همکاری با جهان عرب را از دست داده، درواقع ترکیه به دنبال آن است که با ایجاد خط ترانزیت از طریق نخجوان و کریدور زنگزور کالاهای خود را به آذربایجان انتقال دهد و سپس از طریق آذربایجان این کالاها را به آسیای مرکزی، افغانستان، پاکستان و حتی هند و چین صادر کند. درواقع این بحث از جمله عوامل موثر و درواقع پنهان این مساله است که نشست اخیر پوتین، الهام علیاف و اردوغان نیز به نحوی نشاندهنده همین مساله بود اما علاوه بر مباحث اقتصادی و بازرگانی، شکلگیری کریدور زنگزور را باید از زاویه مباحث ژئوپلیتیکی نیز مورد ارزیابی قرار داد. درواقع پیرو سفر اخیر آقای پاشینیان به فرانسه بهعنوان کشوری که همواره به صورت تاریخی از مسیحیان جهان حمایت میکند و بهطور کلی با توجه به دور شدن ارمنستان از روسیه و نزدیکی بیشتر ایروان به اروپا و غرب و این مهم که غربیها به این نتیجه رسیدهاند که باید شاخههایی از ناتو را به این منطقه بکشانند و از قضا این خواست غربیها با استقبال ارمنستان، گرجستان و البته آذربایجان مواجه شده که طبیعتا این مساله منجر به نگرانی پوتین شده است. حال آنکه این منطقه از گذشته به طور سنتی تحت نفوذ مسکو قرار داشته و پوتین به هیچ عنوان حاضر نیست در مقابل این تحولات کوتاه بیاید و اجازه دهد که ناتو تا این میزان به روسیه نزدیک شود. بدینترتیب پوتین برای آنکه ارتباطات روسیه را با آذربایجان، ارمنستان و همچنین ترکیه بهعنوان کشوری که ازجمله اعضای ناتو است، تقویت کند با ایجاد کریدور زنگزور همراهی
کرده است.
آنچه در ارتباط با جایگاه و منافع ایران در این بحث، حائز اهمیت است، آن است که در گذشته بهدلیل اختلافات تاریخی آذربایجان و ارمنستان، کالاهای آذربایجان از داخل خاک ایران عبور میکرد و ایران هم حق ترانزیتش را دریافت میکرد اما در حال حاضر که کشورهای منقطه چندان با تهران همسو و همراه نیستند و بهویژه روابط آذربایجان و ایران باتوجه به استقرار پایگاههای نظامی اسرائیل در این کشور رو به سردی گذاشته، آذربایجانیها با حمایت روسیه بهطور مستقیم با ارمنستان به توافق رسیدهاند که خط انتقال کالاهای آذربایجان به ترکیه و برعکس از پایینترین نقطه مرزی میان ایران و ارمنستان عبور کند که دیگر حق ترانزیتی به ایران پرداخت نکنند. بدین ترتیب ما از حیث سرزمینی، چیزی را از دست نداده ایم و صرفا این حق ترانزیت از دستمان رفته اما آنچه برای تهران مهم است و موجب دلخوری و دلسردی ایران شده، این است که به قول معروف ما را به بازی نگرفته اند. نکتهای که از قضا آقایعراقچی نیز به نحوی به آن اشاره کرد؛ درواقع ما دچار نوعی جداافتادگی شدیم و این مساله از حیث سیاسی- نظامی و دیپلماتیک لطمهای سنگین برای تهران خواهد بود.
از طرفی در بحث روابط تهران- مسکو نیز باید توجه داشته باشیم که همه کشورها در راستای منافع ملی خود گام برمیدارند و این ما هستیم که در این راستا تلاش نمیکنیم. درواقع شاهدیم پوتین برای اینکه شاخهای از ناتو به این منطقه نزدیک نشود، در سفری عجولانه سعی کرد به قول معروف دل آذربایجان، ارمنستان و ترکیه را به دست بیاورد و عملا نیز موفق شد. ما نیز باید بیاموزیم که منافع ملی را در اولویت تصمیماتمان قرار دهیم، نه اینکه صرفا بهدنبال پافشاری بر راهبرد «نگاه به شرق» باشیم! فراموش نکنیم تکیه صرف ما به شرق به هیچ عنوان منجر به رونق اقتصادی ما نخواهد شد و اگر قرار بود منجر به گشایش در وضعیت اقتصادی ما شود، در این چند دهه گذشته که بیدلیل بر راهبرد «نگاه به شرق» اصرار کردیم، گشایشهایی رقم میخورد که نخورد!
* استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بینالمللی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد