11 - 10 - 2021
زندگی در قفس
مهدیه بهارمست- با حضور طالبان درهای مدارس دخترانه به روی دختران و معلمان زن بسته شده است. این در حالی است که معلمان افغانستانی یکی از فقیرترین اقشار جامعه و بیشتر معلمان زن، خودسرپرست هستند زیرا یا شوهران آنها در جنگ کشته شدهاند و یا برای کار به کشورهای دیگر رفتهاند. حقوق معلمان در افغانستان، برخلاف کشورهای دیگر جهان، جزو کمترین حقوقها است. به همین دلیل، تقریبا بیشتر معلمان در افغانستان در کنار شغل معلمی، یک شغل نیمهوقت هم دارند زیرا با حقوق معلمی چرخ زندگی هیچکس نمیچرخد. این مساله بر کیفیت تدریس معلمان افغان هم تاثیر منفی گذاشته است زیرا معلمان به دلیل همین شغل دوم نمیتوانند آن طور که باید برای تدریس آماده شوند. با این حال معلمان زندگی خود را با همان حقوق ناچیز پیش میبرند. با سلطه طالبان در افغانستان، مدارس افغانستان که پیش از آن نیز به دلیل شیوع کووید۱۹ به مدت تقریبا دو سال تعطیل بودند، دوباره بسته شدند. اما این بار در کنار تعطیلی مدارس، وضعیت شغلی معلمان نیز با چالش مواجه است. طالبان به دختران دانشآموز بالاتر از کلاس ششم اجازه رفتن به مدارس نداده است. از معلمان زن نیز خواسته شده است تا اطلاع بعدی در خانه بمانند و هیچ روزنه امیدی برای بازگشت دانشآموزان دختر و معلمان زن به درس و مدرسه وجود ندارد. اخیرا در امارات طالبان اعلام کرده است که سازوکاری مشخص برای معلمان زن و رفتن دختران به مدرسه در حال تکمیل است اما این سازوکار هنوز اجرایی نشده است. به همین خاطر به گفته مردم کابل از زمان حضور طالبان در افغانستان تعداد گدایان زن در خیابانها افزایش یافته است، چرا که علاوه بر تعطیلی مدارس دخترانه، زنان حق کار در هیچ ادارهای را ندارند. زنان معلمی که بیکار شدند، زندگی در افغانستان را زنده به گوری میدانند و نگران شیوع مشکلات روانی و افسردگی در بین مردم هستند.
شیوع اختلالات روانی
مدیر یکی از مدارس دخترانه در افغانستان که به خاطر حفظ جانش از افشای نامش معذوریم درخصوص وضعیت افغانستان بعد از حضور طالبان به «جهانصنعت» گفت: به طورکلی طالبان، همان طالبان ۲۰ سال پیش است و تنها ظاهر قضیه را حفظ کردهاند. آنها در ظاهرسازی بسیار موفق بودهاند و میتوانند به راحتی دروغ بگویند. دروغهای رسانهای طالبان به اندازهای بزرگ و عجیب است که شهروندان پس از شنیدن آنها خندهشان میگیرد. چراکه طالبان در حق مردم افغانستان به حدی ظلم میکنند که بیشتر مردم از لحاظ روحی و روانی داغان شدهاند. من از سال ۹۴ مدیر مدرسه دولتی بودم و در حال حاضر هم مدیر مدرسه خصوصی هستم. بعد از روزی که طالبان به قدرت رسید، من به خیابان رفتم، چون برایم جالب بود که ببینمشان اما یک وحشت خیلی خاص در ته دلم بود. تقریبا تا ۱۰ روز مدارس تعطیل بود و وقتی شروع به فعالیت کردند، اعلام شد که زنان نمیتوانند به کار بازگردند. این روزها ما زنان از روبهرو شدن با طالبان با توجه به پیشزمینه ذهنی که داشتیم، وحشت داریم. زنان مدتهاست جرات نکردند از خانه خود خارج شوند؛ آنها حتی جرات تا سرکوچه آمدن هم ندارند.
او ادامه داد: بالاخره پس از کش و قوسهای فراوان در روزی که اعلام شد مدارس خصوصی میتوانند کار خودشان را دوباره شروع کنند، از معلمها درخواست برگشت به کار کردیم و وقتی آمدند با چهرههایی غمگین و ناامیدانه آنها روبهرو شدیم. معلمهای مرد و زن همگی برخلاف همیشه با لباسهای سنتی آمدند و واقعا تصویر غمانگیزی بود. چرا که معتقدیم وقتی استادی میخواهد به سرکار بیاید باید لباسها و مانتوهای شاد بپوشد. اما اخیرا معلمان از ترس طالبان حجاب و لباسهای بلند عربی و سیاه میپوشند؛ از لحاظ روحی صفر شدند. در حال حاضر اوضاع افغانستان بسیار بیثبات است.
هنوز دانشآموزان به دلیل ترس از طالبان و نا امیدی از آینده، انگیزه ادامه تحصیل ندارند. طی این مدت مجبور شدیم با تکتک والدین آنها به ویژه دختران تماس بگیریم و آنها را برای ادامه تحصیل مجاب کنیم زیرا دختران بر این باورند که اگر طالبان اجازه ادامه تحصیل از کلاس ششم بالاتر را به آنها ندهد، چه میشود؟ به هرحال همگان نیاز به انگیزه معنوی و مالی دارند و وقتی این انگیزه وجود نداشته باشد چطور معلمان بیایند و درس بدهند. از طرفی دختران وقتی آینده شغلی ندارند و نهایتا تا دیپلم بخوانند پس با چه انگیزهای درس بخوانند؟! گرچه ما همچنان تلاش میکنیم به کودکان انگیزه درس خواندن دهیم، ولی روحیه آنها وحشتناک خراب است حتی دانشآموزان پسر نیز انگیزه و روحیه ادامه تحصیل را ندارند.
ترک تحصیل ۵۰ درصد از دانشآموزان
این مدیر مدرسه با اشاره به ترک تحصیل ۵۰ درصد از دانشآموزان بیان کرد: در حال حاضر حدود ۵۰ درصد ریزش دانشآموز داشتیم که همین موضوع مساله اصلی ما است. چون تاثیر خیلی زیادی روی آینده جامعه میگذارد.
البته به دلیل همین ریزش مجبور شدیم عذر خیلی از معلمان را بخواهیم که در چنین وضعیت اقتصادی ضعیفی آنها بیکار شدند. خیلی از شهروندان خانهنشین شدند، به ویژه استادان زن که در مراتب تحصیلی بالاتر که تدریس میکردند. بسیاری از کارآفرینان هم مجبور شدند عذر معلمان را بخواهند. البته هنوز حقوقهای افراد بسیاری به دلیل سقوط دولت پرداخت نشده است.
به طور کلی نیمی از دانشآموزان بین کلاس اول تا ششم هم خانهنشین شدند و تمام دختران بالای کلاس ششم به طور کل خانهنشین شدند و تمام این خانهنشین شدنها به دلیل ترس از طالبان است. با این حال اگر محدودیتها هم کمتر شود و همه دوباره به مدرسه برگردند باز هم کودکان انگیزهای برای ادامه تحصیل ندارند. به طور کلی بلاتکلیف شدند. این در حالی است که ما ۱۰ سال تلاش کردیم دخترانی تربیت کنیم تا مادران با سواد و قوی تحویل جامعه دهیم اما متاسفانه این تلاشها به خاطر بازیهای سیاسی بر باد رفت.
شلاق زنان در ملاءعام
او درخصوص شلاق خوردن زنان در خیابانها به دلیل پوشیدن لباس رنگی اظهار کرد: تقریبا دو هفته پیش بود که صدای جیغ و داد یک زن را در خیابان شنیدم. پس از پرسوجو متوجه شدم که یکی از اعضای طالبان زنی را که مانتوی کوتاه و رنگی پوشیده بود شلاق زده است. جالب این است که این زن به همراه خانوادهاش بوده ولی هیچ فردی جرات مداخله را نداشته است. مردم حتی جرات عکس گرفتن هم ندارند و تنها تماشا میکنند. به نظرم طالبان شهروندان را به نوعی زنده به گور کردهاند. افغانستان و علیالخصوص کابل یک شهر رنگارنگ است زیرا فرهنگ ما با رنگ گره خورده است. اما حالا همه لباسها و روسریهای سیاه دارند.این مدیر مدرسه گفت: کرامات انسانی که یک زن باید در اسلام داشته باشد را اینها تحریف کردهاند. به همین خاطر تحصیل و کار زنان برایشان مهم نیست. آنها به صورت کلی بر این عقیدهاند که زنها فقط باید ازدواج کنند، بچهدار شوند و در آخر بمیرند.
طالبان به طور کلی هیچ برنامهای برای جایگاه زنان ندارند. این در حالی است که امروزه تعداد گدایانی از دخترهای جوان بیشتر شده و وقتی آنها را در جامعه میبینیم، بسیار نارحت میشویم. البته قبلا هم گدای زن داشتیم ولی نه به این اندازه اما در حال حاضر با یک بحران روبهرو هستیم.
دختران ۱۲ ساله روستایی را به غرامت میبرند
وی درخصوص ازدواج طالبان با دختران ۱۲ ساله گفت: طالبان دخترهای کم سن و سال را که در روستاها و شهرهای اطراف افغانستان زندگی میکنند و از رسانهها و دکلهای مخابراتی دور هستند را به عنوان غرامت جنگی با خود میبرند و کسی هم از آینده آنها خبردار نمیشود. افغانستان برای ما زنها به یک زندان بزرگ تبدیل شده، زندانی که وسعتش بسیار است و آرزوی پرواز کردن و آزادی را باید در دلمان به زنجیر بکشیم.
سرنوشت مبهم اعتراضهای خیابانی
این معلم افغان گفت: حتی اعتراضهای خیابانی هم فایده نداشته، اعتراضات خیابانی برای کشوری فایده دارد که حاکمیت و مدنیت اجتماعی را بشناسند اما طالبان با مدنیت اجتماعی ناآشناست. ما حتی از سرنوشت زنهایی که در اعتراضات بازداشت شدند هم خبر نداریم. طالبان وزارت زنان را که سالها درخصوص احداث آن تلاش کردیم به امر به معروف و نهی از منکر یعنی دقیقا نقطه مقابلش جایگزین کرده است.
کار بخش امر به معروف و نهی از منکر شلاقزدن به زنهاست. دیگر تذکر لسانی وجود ندارد، اگر زنی را در خیابان ببینند که خلاف سلیقه آنها لباس پوشیده شلاق میزنند.
دختران نابود شدند
معلمی که در مدرسه کابل به دانشآموزان دختر تدریس میکند، درخصوص آینده مبهم آنها به «جهانصنعت» میگوید: در حال حاضر وضعیت افغانستان برای ما زنها بسیار اسفناک است.
حتی الان که با شما میخواهم صحبت کنم بغض گلوی من را گرفته؛ زیرا تمام آرزوی دختران جوان افغانستانی نابود شده است. آرزوی دخترانی که میخواستند تحصیل کنند تا به جامعه مردسالار ما بفهمانند که آنها هم میتوانند درس بخوانند و کار کنند تا شانه به شانه مردان در هر امری کار کنند، یکشبه به دلیل بازیهای سیاسی نابود شده است. به نظرم با حضور طالبان در این کشور، افغانستان رسما به جهنم تبدیل شده است. من که فقط چند ترم از دانشگاهم مانده بود اول با آمدن کرونا معلق شد و حالا هم با آمدن طالبان به طور کلی از بین رفت. من و دیگر زنان افغانستان تمام هر آنچه را که داشتند از دست دادهایم.
وی افزود: وضع اقتصادی کشور هم بسیار خراب است. زنانی که خود سرپرست هستند، به گدایی روی آوردهاند. ما خیلی به جامعه بشری و جهانی و حقوق زنان امیدوار هستیم بلکه شاید آنها بتوانند برای زنان رنج کشیده افغانستان کاری کنند زیرا این خاک بار اولش نیست که مورد هجوم جنگ و قحطی قرار میگیرد و ما همچنان تحمل میکنیم تا آینده روشن. اما در حال حاضر وضعیت کشور کامل خراب شده است، طوری که با این جمله میتوانم توصیفش کنم: ما فقط مرده متحرک هستیم که دیگر هیچ امید انگیزه و آیندهای برای شرایط زنان در افغانستان نداریم.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد