3 - 01 - 2022
زلزله بزرگ در کمین تهران
«جهانصنعت»- با وجود پیشرفتهای بزرگ علمی، محققان همواره صحبت از عدم امکان پیشبینی کوتاه، میان و بلندمدت زلزله کرده و از آن به عنوان آرزوی دیرین بشریت یاد میکنند. این در حالی است که به تازگی صحبتهای یکی از مسوولان در خصوص وقوع زلزله در پایتخت توجهها را به خود جلب کرده است.
بر اساس یافتههای پارینه لرزهشناسی شناخت ما از آخرین رخداد لرزهای مرتبط با گسل شمال تهران محدود به دو زلزله بزرگ طی ۷هزار سال گذشته میشود، لذا آخرین زمینلرزه ناشی از جنبش این گسل به زمانی کهنتر از میانه سده ۹ میلادی بازمیگردد و شاید نیمی از دوره بازگشت لرزهای برآورد شده برای نزدیکترین سامانه لرزهای به تهران یعنی گسل شمال تهران سپری شده، از این رو باید برای زلزلهای بزرگتر از ۶/۵ در بازه زمانی ۵۰ ساله آماده باشیم.
به گفته نظری، دانشیار پژوهشکده علوم زمین سازمان زمینشناسی که با ایجاد ترانشههایی اقدام به مطالعات پارینه لرزهشناسی کرده است، ارائه سخنان به ظاهر علمی، همچون آفتی است که نهتنها سبب گمراهی تصمیمسازان در برآورد خطر احتمالی پیشرو میشود، بلکه موجب بالا بردن سطح آستانه درد (حساسیت) عمومی در برنامهریزی و برخورد با رخدادها و حوادث طبیعی خواهد شد.
عواقب انتشار صحبتهای غیرعلمی
حمید نظری رییس کرسی یونسکو در مخاطرات زمینشناختی ساحلی و دانشیار پژوهشکده علوم زمین سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی، کردار اجتماعی مردم در برخورد با حوادث و رخدادهای طبیعی و حتی غیرطبیعی را برآمده از مجموع پندارها و باورهای نهادینه شده ناشی از فرازوفرودهای آن قوم در گذر سدهها و هزارهها دانست و گفت: در چرایی و چگونگی رفتار اجتماعی ناخودآگاه و شاید خودآگاه مردم به عنوان دولت-ملت در جوامع در حال توسعه بهویژه منطقه خاورمیانه در برخورد و مواجهه با آنچه از آن برای شانه خالی کردن از بار مسوولیت با عناوینی چون بلایای طبیعی و حوادث غیرمترقبه یاد میشود، بسیار گفته شده و شوربختانه حتی در آغاز سومین دهه از سده بیست و یکم، محافظهکاری و بیمسوولیتی ذاتی، سبب رواج سطحینگری و اظهارنظرهای بیبنیان علمی از سوی نه فقط بیسوادان که بیشتر از سوی بدسوادان سودا زده در هر زمینهای از جمله رخدادهای طبیعی همچون زمینلرزه شده است.
او ادامه داد: در بیشتر کشورها از جمله ایران نیز، متناسب با ضریب شفافیت و گردش آزاد اطلاعات، جاذبه کلامی و اثر اجتماعی پرداختن به برخی از وقایع و رخدادهای طبیعی همچون زمینلرزه در حبابی از خرافه و عوامزدگی، سببساز اظهارنظرهای جسته و گریخته و گاه و بیگاه افراد گوناگون به واسطه موقعیتهای شغلی و اجتماعی آنها شده که این گفتهها به دور از تخصص و بنیانهای علمی و فقط بر پایه بالابودن جمعیت هدف غیرمتخصص انجام پذیرفته است.
نظری ارائه سخنان به ظاهر علمی عوامفریبانه را همچون آفتی دانست که نه تنها سبب گمراهی تصمیمسازان در برآورد خطر احتمالی پیشرو میشود، بلکه موجب بالا بردن سطح آستانه درد (حساسیت) عمومی در برنامهریزی و برخورد با رخدادها و حوادث طبیعی خواهد شد.
مشاهدات تاریخی برای شناسایی گسلهای لرزهزا کافی نیست
دانشیار پژوهشکده علوم زمین سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی، هدف از انجام پژوهشهای مرتبط با زمینلرزه را دستیابی به یکی از کهنترین آرزوهای انسان، یعنی پیشبینی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت این رخداد طبیعی بزرگ عنوان کرد و ادامه داد: در بیشتر کشورها دادههای لرزهخیزی مورد استفاده در ارزیابی خطر زمینلرزه مشتمل بر دادههای دستگاهی و تاریخی چند سده گذشته است، ولی بسیاری از پهنههای گسلی جنبا به دور از مراکز تمدنی گذشته و ناشناخته در پهنههای کوهستانی و یا پهنههایی که در گسترههای بیابانی و کویری قرار دارند، فاقد شواهد گزارششده و شناختهشده از رخدادهای کهنلرزههای بزرگ تاریخی هستند.
نظری اضافه کرد: از این میان حتی در کشورهای با پیشینه تمدنی پیش از تاریخ و تاریخی طولانی چون سرزمینهای دنیای کهن همچون ایران که در آن ثبت زمینلرزههای تاریخی گاه به دو هزار و یا بیشتر بازمیگردد، مشاهدات تاریخی برای شناسایی تمام گسلهای لرزهزا به هیچ روی کافی نیست.
حضور ایران در کمربند لرزهخیز جهان
نظری ایران را کشوری واقع در کمربند لرزهخیز دنیا توصیف کرد که این کمربند از بلندیهای آلپ در باختر تا هیمالیا در سوی خاوری کشیده شده است و گفت: بر این اساس ایران در میان ۱۰ کشور نخست خطرپذیری رخداد زمینلرزه قرار دارد و تهران پایتخت کنونی ایران، در همسایگی کهنشهر راگا (ری) در گذر حیات ۲۰۰ساله خود، با رشدی فزاینده به بزرگترین مرکز تجمع انسانی و اقتصادی کشور تبدیل شده است.
او خاطرنشان کرد: هممکانی و تمرکز همزمان جمعیت، اقتصاد و محوریت سیاسی این شهر و گستره پیرامون آن، به همراه گزارشهای بسیار تاریخی که نشان از زمینلرزههای ویرانگر گذشته دور و نزدیک منسوب به گستره باستان دارند، چالش و نگرانی درباره احتمال دوباره چنین رخدادی را پیوسته در چشمانداز آینده تهران و ساکنان آن قرار میدهد.
این محقق به پژوهشهای بسیار با هدف تهیه نقشه سامانههای گسلی فعال پیرامون تهران با رویکرد برآورد خطر زمینلرزه احتمالی در آینده کلانشهر تهران اشاره کرد که با هدف پیشبینی زمان رخداد زمینلرزههای بزرگ ویرانگر آینده یا به عبارتی مناسبتر، برآورد احتمال رخداد زمینلرزههای سترگ در گسترههای تجمع انسانی و صنعتی بوده است، ولی با وجود پیشرفت چشمگیر دانش و فناوری، همچنان پیشبینی زلزله در هالهای از احتمال باقی مانده است. او به برخی از گفتهها اشاره کرد که از زمینلرزه در کلانشهری چون تهران همچون کابوسی دهشتناک یاد شده است که هرازگاهی با جنبش دوباره بخش خفتهای از فلات ایران زمین، رنگ تازگی به خود میگیرد. اما آیا به راستی خطر زمینلرزهای بزرگ، ساکنان گستره تهران و شهرهای پیرامونی را با جمعیتی نزدیک به ۱۶ میلیون نفر (مرکز آمار ایران، گزارش سرشماری ۱۳۹۵ خورشیدی) هدف خود ساخته است؟
این دانشیار پژوهشکده علوم زمین به ایسنا گفت: بر اساس نوشتارهای تاریخی، گستره تهران (ری باستان) در سالیان دور، زمینلرزههای بزرگی را تجربه کرده است، اما به راستی کانون و سرچشمه لرزهزای کدام یک از این زمینلرزهها در گستره یادشده قرار داشته و کدام یک از این رویدادها حاصلی از جنبش مستقیم گسل یا گسلههایی در این گستره بوده است؟ بیگمان پاسخ به چنین سوالات بنیادین و پایه، ممکن نیست جز با شناخت هرچه بیشتر و بهتر از رفتار و پیشینه لرزهای گسلهای فعال منطقه به عنوان سرچشمههای لرزهای احتمالی در گستره کلانشهری چون تهران و سرزمینهای پیرامونی آن.
گسلهای موجود در اطراف پایتخت
نظری ارائه پاسخ کمی و دقیق به سه سوال پایهای مکان احتمالی رخداد زمینلرزه، بزرگای این رخداد و زمان چنین رویدادی را چالش بزرگ و نیاز پیشروی هر پژوهشگر در مطالعات زمینشناسی زمینلرزهها در پیشبینی میانمدت آنها ذکر کرد و افزود: در اطراف تهران بزرگ، گسلهای لرزهزایی چون گسل شمال تهران، میلاد، نیاوران، مشا، فیروزکوه، طالقان و پیشوا در بر گرفته شده است و این در حالی است که بر پایه مطالعات پارینه لرزهشناسی انجام شده بر ماهیت وجودی ساختارهای خطی چون افرازهای (گسلهای) شمال ری، جنوب ری و کهریزک در جنوب تهران و اشتهارد در جنوب باختری کرج که پیش از این در شمار گسلهای لرزهزا معرفی شده بودند، خط بطلان کشیده شده است.
رییس کرسی یونسکو در مخاطرات زمینشناختی ساحلی ادامه داد: افزون بر نقش و اثرات ناشی از جنبش دوباره گسلهای درون و پیرامونی گستره تهران بزرگ، رشد فزاینده گستره شهری و بلندمرتبهسازی سبب آسیبپذیری بیش از پیش کلانشهرها در برابر سرچشمههای دورتر و خارج استانی همچون گسله لرزهزای خزر در لبه شمالی البرز مرکزی نیز شده است و پُر بیراه نیست اگر بپذیریم که برخلاف دانشمندان که در جستوجوی چرایی رخدادها و سرچشمه آن هستند، برای ساکنان این پهنه لرزهخیز بیش از سرچشمه لرزهای، خود زمینلرزه و اثرات آن بر سکونتگاه و زندگی آنها اهمیت مییابد.
او تاکید کرد: بهرهگیری از روشهای روزآمد علمی چون زمینشناسی زمینلرزه و حفاریهای انجامشده نشان از نزدیکی زمان رخداد زمینلرزه احتمالی در آینده نهچندان دور برای تهران و شهرهای این گستره چون کرج و دماوند دارد.
نظری افزود: بر این پایه از خاور به باختر در پهنه البرز مرکزی، گسله «آستانه» در شمال دامغان، سرچشمه زمینلرزه ویرانگر ۸۵۶ میلادی، گسل فیروزکوه سرچشمه زمینلرزه ۷۹۹ میلادی، گسل مشا مسبب زمینلرزههای ۱۶۶۵ و ۱۸۳۰ میلادی، جنبش گسل طالقان سبب رخداد زمینلرزه سترگ ۹۵۸ و گسل پیشوا در جنوب تهران عامل زمینلرزه ۱۳۸۴ میلادی بودهاند.
دوره بازگشت زلزله تهران
این محقق حوزه مهندسی زلزله به بیان وضعیت دوره بازگشت گسلهای لرزهزای تهران اشاره کرد و گفت: اگرچه گسلهایی چون گسل مشا (شمال خاوری تهران) و سامانه گسلی شمال تهران در دامنه جنوبی البرز در ۳/۱ پایانی دوره بازگشت لرزهای خود قرار دارند، ولی دوره بازگشت زمینلرزه ویرانگر احتمالی حاصل از جنبش دوباره گسلهایی چون طالقان (شمال باختری تهران)، فیروزکوه (خاور تهران)، آستانه (شمال دامغان) و پیشوا (جنوب تهران) با دوره بازگشتهای لرزهای ۷۰۰ تا ۱۲۰۰ساله، به دوره زمانی خطر رخداد آتی بسیار نزدیک است.
به گفته او با توجه به بزرگی برآوردشده برای زمینلرزه احتمالی و محدوده خطرپذیری حاصل از چنین رخداد لرزهای، زمینلرزه بزرگ تهران، ارمغانی به جز ویرانی گسترده کلانشهرهای تهران، کرج و البته شهرهای پیرامونی در پهنهای چند ده کیلومتری به ویژه در راستای خاوری-باختری را به همراه نخواهد داشت. بدیهی است که جنبش لرزهای دوباره هرگسل با توجه به موقعیت جغرافیایی آن سبب ویرانی بیشتر در گستره نزدیکتر به منشأ زمینلرزه خواهد بود، ولی در چنین رخدادی با توجه به نزدیکی گسلهای جنبا از گستره شهری، آینده ساکنان کلانشهری چون تهران چندان با سرچشمه لرزهای مسبب رخداد در ارتباط نیست.
او در این باره توضیح داد: در یک نگاه تحلیلی با توجه به یافتههای نوین در مورد سرچشمه بزرگترین زمینلرزه تاریخی (۸۵۶ میلادی) ایران زمین موسوم به زمینلرزه کومس که سبب ویرانی بازماندههای شهر صددروازه پارتی و تمدن کومس در جنوب باختری دامغان شده است و همچنین ماهیت ساختاری افرازهای ری و کهریزک در مورد زمینلرزه تاریخی ۸۵۵ میلادی ری باستان که پیش از این حاصل جنبش احتمالی گسل ری در جنوب تهران کنونی دانسته شده بود، میتوان چنین انگاشت که تصور رخداد پیاپی دو زمینلرزه سترگ با بزرگای گشتاوری بزرگتر از هفت در فاصله زمانی یک سال و در پهنهای کم و بیش یکسان اگرچه ناممکن نیست، ولی بسیار مشکل مینماید.
لزوم اندیشیدن به فراتر از روزمرگیها
نظری خاطرنشان کرد: بنابراین شاید بتوان گفت که زمینلرزه گزارششده در نهمین سده میلادی (۸۵۵) ری همان زمینلرزه کومس (۸۵۶ پس از زایش مسیح) با سرچشمه لرزهای گسل آستانه یا پارهگسلههای آستانه و فیروزکوه باشد که به سبب شرایط و محدودیتهای ارتباطی، زمان رخداد به اشتباه به عنوان دو زمینلرزه جداگانه در حافظه تاریخی برای دامنههای جنوبی البرز مرکزی ثبت شده است.
این دانشیار پژوهشکده علوم زمین تاکید کرد: اگر چنین برداشتی درست باشد، از آنجا که شناخت ما از آخرین رخداد لرزهای مرتبط با گسل شمال تهران فقط به وجود دو رخداد لرزهای سترگ طی ۷ هزار سال گذشته اشاره دارد، بنابراین با حذف زمینلرزه AD ۸۵۵ از کاتالوگ پیشینه لرزهای گسله شمال تهران، میتوان گفت که آخرین زمینلرزه رویداده از جنبش گسل شمال تهران به زمانی به مراتب کهنتر از میانه سده نهم میلادی بازگشته و به بیانی دیگر تا به امروز، شاید که نیمی از دوره بازگشت لرزهای برآوردشده (سه تا چهار هزار سال) برای نزدیکترین سامانه لرزهای به تهران (یعنی گسل شمال تهران) نیز تاکنون سپری شده است.
او اضافه کرد: از آنجا که جنبش دوباره احتمالی هر یک از گسلهای گستره تهران را با توجه به هندسه، سازوکار و گستره مهلرزهای اثر و میزان تخریب احتمالی، میتوان زمینلرزه تهران نامید، این انگاره بیگمان نشان از شرایط لرزه زمین ساختی بحرانی و ویژه در پهنه تهران بزرگ با توجه به مقایسه و برابری دادههای برآمده از زمینلرزههای تاریخی، پیش از تاریخ و زمان تکرار برآوردشده برای هر رخداد بزرگ لرزهای خواهد داشت.
نظری یادآور شد: بنابراین از آمیزش و همسنجی دادههای برآمده از پژوهشهای پارینه لرزهشناسی در گستره البرز مرکزی بیراه نخواهد بود اگر رخداد احتمالی زمینلرزه تهران را فقط بر پایه آنچه تاکنون ازگسلهای منطقه به عنوان سرچشمههای لرزهزای احتمالی میشناسیم، به دور از ضرایب تابآوری اجتماعی-سیاسی، با در نظر داشتن جمعیت و استانداردهای بینالمللی برای زمینلرزهای با بزرگای احتمالی بزرگتر از ۶/۵ در یک بازه زمانی ۵۰ ساله در وضعیت هشدار بدانیم.
او در پایان گفت: البته باید توجه داشته باشیم که احتمال چنین رخداد لرزهای در یک دوره زمانی با درازای چند دهه پیشروی برآورد میشود و نه الزاما رویداد آن در واپسین دم از دوره زمانی. از این رو میطلبد که برای یک بار هم که شده به نیازی فراتر از روزمرگیها بیندیشیم. تردیدی نیست که روزگار، تلخ یا شیرین در گذر است و مُهر داوری تاریخ بر ما نیز مانند پیشینیانمان به سختی خواهد خورد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد