29 - 07 - 2020
رکود؛ دستاورد کرونا برای اقتصاد جهان
پس از سقوط قابل توجه شاخصهای بازارهای سهام در ماه مارس به علت پاندمی کرونا در سرتاسر دنیا از جمله بورس آمریکا، اروپا و شرق آسیا و بعد از تنشهای فراوان جنگ تجاری میان آمریکا و دیگر قدرتهای اقتصادی بزرگترین سوالی که ذهن سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی را به خود مشغول کرده نتیجه این بحرانهای پیاپی بر پیکره اقتصاد بینالمللی است. شاید باور این موضوع که یک همهگیری جدید پس از تجربه آنفلوآنزای اسپانیایی در سال ۱۹۱۸ پس از صد سال همچنان حتی با وجود هزینههای بسیار کشورهای عضو سازمان بهداشت جهانی WHO برای بهبود شاخصهای عمومی بهداشت بتواند هزینه سنگینی برای جوامع بشری داشته باشد و به عنوان یک نگرانی همگانی موجب هراس و تاثیرگذاری روی شاخصهای اقتصادی شود بدور از انتظار بود، اما پس از اعلام وضعیت اضطراری در عرصه بینالمللی ورق به گونه دیگری برگشته و همه شواهد نشان از ناتوانی تمامی ساختارهای بشری برای مقابله با یک بیماری شبیه به سرماخوردگی با اثرات و همهگیری بیشتر شده است. سقوط شاخصهای بورسی و نگرانی سرمایهگذاران از آینده اقتصاد شاید در بازارهای بزرگ مالی مثل بازار آمریکا تاثیر خود را در بخش فناوری کمتر نشان داده و حتی در حال حاضر شاخص صد شرکت برتر فناوری نزدک به علت انتقال جریان نقدینگی به سمت این شرکتها در اوج قیمت تاریخی خود قرار دارد، اما با یک نگاه ساده به شاخصهای صنعتی، خدماتی و خردهفروشی متوجه یک شکست اقتصادی در بازار خواهیم شد، بهترین روشی که میتوان بر اساس آن نسبت به تاثیر کرونا و دیگر بحرانهای برگرفته از سیاستهای تهاجمی آمریکا در اقتصاد قضاوت نمود بررسی بازار کار و میزان اشتغال در بازارهای گوناگون است که در ادامه مقاله به آن میپردازیم.
همانطور که در نمودار مشاهده میکنید، پس از شیوع ویروس کرونا در ماه مارس امسال مدعیان دریافت بیمه بیکاری در آمریکا در ماه آپریل به ۷/۱۴ درصد از واجدان اشتغال رسیده و با وجود پایان قرنطینه سراسری در ایالات متحده و بازگشایی دوباره بسیاری از کسبوکارها، این حجم از بیکاری به وجود آمده و تعدیل بیسابقه در تاریخ اقتصاد آمریکا، پس از سه ماه هنوز نتوانسته به صورت موثری کاهش یابد و همچنان نرخ بیکاری در آمریکا بیش از ۱۱ درصد و بسیار بیشتر از اعداد پیشبینی شده توسط دولتمردان این کشور پس از بازگشایی کسبوکارهاست.
از طرفی همانطور که در چهار نمودار مشاهده میکنید، گرچه در دو نمودار سمت چپ که به ترتیب متعلق به شاخص شرکتهای حوزه فناوری اطلاعات و شرکتهای حوزه بهداشت و درمان عضو شاخص S&P500 به عنوان شاخص موفقترین ۵۰۰ شرکت برتر هستند، علاوه بر احیای این صنایع در دوره بحران موج اول کرونا ارزش این شرکتها با توجه به اقبال عمومی به بهرهبرداری بیشتر از زیرساختهای فناوری اطلاعات و استفاده هرچه بیشتر از محصولات بهداشتی و درمانی بیشتر شده است، اما همچنان همانطور که در دو نمودار سمت راست میتوانید مشاهده کنید، شرکتهای فعال در حوزه مالی و حوزه صنعتی شاخص S&P500 همچنان برای احیای ارزش خود ناتوانند و با مشکلات فراوانی برای بهبود اوضاع خود دستوپنجه نرم میکنند.
شرکتهای تولید خودرو به جز شرکت تسلا که طلایهدار خودروهای خودران و طراح طرح تاکسیهای بدون راننده است، همگی برخلاف شرکت تسلا با کاهش قابل توجه ارزش مواجه شدهاند، شرکتهای هواپیمایی به علت قطع اکثر خطوط مسافربری در یک بحران و سردرگمی به سر میبرند و حتی سرمایهگذاران بزرگی همچون وارن بافت و بیل آکمن خوشبینی خود به آینده میانمدت این شرکتها را از دست دادهاند و تمام دارایی خود در این شرکتها را به فروش رساندهاند، از طرفی با توجه به معضلات گسترده حوزه توریسم و گردشگری غولهای بزرگ خدماتی همچون شرکت HERTZ که بزرگترین شرکت اجاره خودرو در فرودگاههای دنیا بود نیز در حال اعلام ورشکستگی هستند، همانطورکه در کشور خودمان نیز خبر تعدیل نیروی شرکت گردشگری علی بابا با واکنشهای بسیاری روبهرو شد.
در حوزه فناوری اطلاعات شاخص ۱۰۰ شرکت برتر تکنولوژی آمریکا معروف به Nasdaq100 که در چند ماه گذشته با توجه به اقبال عمومی به استفاده بیشتر از خدمات شرکتهایی مثل خردهفروشی اینترنتی Amazon ، شرکتهای ارائه خدمات نرمافزاری Apple و Microsoft و شبکههای اجتماعی مثل Facebook و Twitter و در نهایت ارائهکنندگان محتوی و سرگرمی مثل Netflix، توانسته بود حتی به رکورد جدیدی از قیمت فراتر از ناحیه قیمت خود قبل از همهگیری کرونا دست پیدا کند، در پی جا ماندن شاخص بخشهای مالی و صنعتی از حوزه فناوری و بهداشت و درمان پس از ثبت یک الگوی تکنیکال سقف دوقلو و عدم توان گذر کردن از ناحیه عرضه و تقاضا حائزاهمیت در پیشروی خود پس از چند هفته رشد پیاپی نهایتا در هفته گذشته با نزول قابل توجه و شکست خط روند صعودی میانمدت خود فعلا در یک چرخه میانمدت توسط یک خط روند کوتاهمدت حمایت شده است اما طبق بررسیهای بنیادی و تکنیکال روی بازارهای موازی دیگر احتمال شکسته شدن این سطوح حمایتی دور از انتظار نیست و احتمال آن میرود آن چیزی که سیاستمداران آمریکا به عنوان یک احیای اقتصادی V شکل از آن نام میبرند، با توجه به سطح بیکاری قابل توجه، احتمال اوج گرفتن موج دوم کرونا، به طول انجامیدن تولید وسیع واکسن این بیماری، تعویق پرداخت معوقات بانکی صنعتگران و وامهای مسکن، کاهش قابل توجه درآمد بخشهای مهم صنعتی و احتمال تعدیل بیشتر نیرو در این بخشها و افزایش سطح بیکاری با یک رکود بیسابقه مواجه شود و حداقل در بهترین حالت به جای یک احیای V شکل در شاخصهای اقتصادی شاهد یک احیای W شکل روی نمودارها باشیم و با توجه به عدم گردش کارآمد زنجیره چرخههای بدهی در تعداد زیادی از کسبوکارهای حتی با وجود تزریق نقدینگیهای تورمزای فدرالرزرو احتمالا اقتصاد آمریکا با یک رکود کمسابقه مواجه خواهد بود که تاثیر بسزایی روی اقتصادهای دیگر دنیا خواهد گذاشت.
شرایط احیای اقتصاد اروپا نیز که متاثر از قرنطینه سراسری و کاهش تولیدات صنعتی به واسطه تمرکز بیشتر این اقتصاد روی صنایع و تمرکز کمتر روی فناوریهای اطلاعاتی نسبت به آمریکا با آسیب بیشتری روبهرو بوده است، با وجود تصویب بسته حمایتی ۷۵۰ میلیارد یورویی بانک مرکزی این کشور به عنوان وام و کمکهای بلاعوض برای کسبوکارهای آسیبدیده طبق گفته کریستین لاگارد رییس بانک مرکزی اروپا در مسیری ناهموار و نامشخص قرار دارد. اما از طرفی رییسجمهور چین معتقد است که چین میتواند این بار جای آمریکا را به عنوان بزرگترین اقتصاد دنیا پر کرده و احیای اقتصاد بینالمللی را رهبری کند. به همین جهت در حال تصمیمگیری برای منعطف کردن سیاستهای پولی سختگیرانهای است.
به گزارش گروه اقتصادی خاس، از زاویه دید اقتصاددانان خردمند، تمامی نوسانات اقتصادی و بحرانهای بزرگ وجه دیگری نیز دارند و میتوان از آنها به عنوان فرصتهای بزرگ اقتصادی بهره جست، همان گونه که در بحبوحه بحران حاصل از همهگیری کووید۱۹ دولت چین در حال پر کردن انبارهای ذخایر استراتژیک خود از سوختهای فسیلی در پایینترین قیمتهای تاریخی است و سعی دارد با ارائه رمزارز یوآن دیجیتال ساختار انحصارگرایانه مالی بانک مرکزی آمریکا که موجب بدل شدن ایالات متحده به ابرقدرت اقتصادی شئخ را کنار زده و با ایجاد سیستم جایگزین مالی بتواند در انتهای یک جنگ تجاری تمامعیار و بدون برنده، نتیجه بازی را به نفع خود تغییر دهد.
در این بین شاید سوال اصلی که در ذهن خواننده متبادر میشود این است که سهم کشور ایران از این همه نوسانات و درگیریهای اقتصادی چیست و ما چگونه میتوانیم از تغییر توازن قدرتها، ریزش بازارهای مالی بینالمللی و دیگر جریانات به نفع خود به نحو عالی بهرهمند شویم. گرچه با توجه به ریسکهای موجود در بازارهای مالی بینالمللی، مخصوصا معاملات اهرمی ابزارهای مشتقه مالی نظیر قراردادهای آتی بازار کالاهای گرانبها، شاخصهای سهامی و جفت ارزها و رمزارزها، فعالیت مستقیم شهروندان ایرانی جهت حفاظت از آنها در این بازارها از طرف دولت و مراجع قانونی ممنوع اعلام شده است اما با توجه به ظرفیت علمی نهفته جوانان متخصص ایرانی در این حوزه و حجم قابل توجه نقدینگیهای راکد کشور در بانکهای خارجی که امکان انتقال آن به کشور هنوز مهیا نشده، با توجه به سیاستهای اقتصاد مقاومتی بسیار پسندیده است که در این دوره طلایی که بازارهای سهامی سراسر جهان با ریزشهای گسترده روبهرو بودهاند و در بازار کالاهای گرانبها و جفت ارزها نوسانات قابل توجهی در جریان است، با حمایت از نیروی اندیشمند و خبره کشور، این داراییهای ساکن را به حرکت درآورده و از فرصتهای موجود در این بازارها به نحو احسن برای افزایش سهم کشور از اقتصاد بینالمللی و ارزآوری هر چه بیشتر مخصوصا افزایش سهم کشور از ارزهایی همچون دلار و یورو با ایجاد اتاقهای معاملاتی به ایجاد بهرهوری بیشتر پرداخت.
منبع: گروه اقتصادی خاس
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد