20 - 05 - 2023
رنج تهیدستان اندازه گرفتنی نیست
محمدصادق جنانصفت
نمیدانم آیا این نوشته از سوی ادارهکنندگان این سرزمین خوانده میشود یا نه و نیز نمیدانم سیاستورزان ایرانی به ویژه آنهایی که قدرت واقعی در این آب و خاک را در اختیار دارند، این نوشته را میخوانند یا نه. این را اما نیک میدانم و بسیار پدران و مادرانی را دیدهام که شانهشان زیر بار تهیدستی و ناتوانی در انجام خواستهای حداقلی فرزندان خود خم شده و رنجی میکشند که با هیچ متر و معیاری قابل اندازهگیری نیست. از سوی دیگر این را هم خوب میدانم که در این مرز و بوم کسانی هستند که با رانت و فساد به مقامهای سیاسی دستیافته و از همین نقطه درآمدهای بهتبرانگیزی به دست آوردهاند! و به این دلیل که به اطلاعات پولی و مالی و ارزی و نیز تغییرات احتمالی در هر کدام از متغیرهای اقتصادی دسترسی دارند، چه میزان درآمدهای فسادساز به دست آوردهاند. تلختر از رشد شگفتانگیز درجه نابرابری در این کشور هیچ چیز دیگری نیست و همین مساله است که اندوه و رنج تهیدستان را جگرسوزتر میکند.
نوشته حاضر اما قصد ندارد راههای شکستخورده دهههای تازهسپریشده را برای کاستن از میزان فقر و رنج ایرانیان پیشنهاد دهد و با شعارها و سیاستگذاریهای ناکارآمد و عوامگرایانه نسخه بپیچد که انواع مالیات را بگیرید و مصادره کنید و… اینها راهحل نیستند که اگر بودند امروز این وضعیت را نداشتیم که آقامحمدی از سیاستمداران نزدیک به بالاترین نهادهای قدرت با صراحت بگوید: «دو هزار و ۲۰ محله و ۱۹ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر از جمعیت در سراسر ایران وجود دارند که از امکانات اولیه زندگی مانند مسکن، اشتغال، تحصیلات تا ۱۲ سال، سلامت، خوراک و پوشاک محروم هستند…»
راهحل
حالا دیگر دورهای نیست که به بیان دردها بپردازیم و هر روز وضعیت غمانگیز ایرانیان را به یکدیگر نشان دهیم و بگوییم که وظیفهمان را انجام دادهایم. این روزها باید از راهحلهای بنیادین برای برونرفت از وضعیت دهشتناک ایرانیان گفت و نوشت. اقتصاددانان نیز باید گامی فراتر گذاشته و تنها به این کار نپردازند که رشد نقدینگی موجب تورم شده است. اینها دیگر به کار نمیآیند و باید به ریشهها پرداخت. از نظر نگارنده باید دو اتفاق بزرگ در سیاست داخلی و خارجی رخ دهد که بیشتر از این بر درد تهیدستان افزوده نشود. راه نخست این است که سازمان و روشهای مبارزه برای به دست آوردن قدرت سیاسی را از این وضعیت کنونی که راه را برای حضور همه نخبگان دلسوز ایران بسته است، تغییر دهیم. این اتفاق اگر رخ دهد دولت و مجلس در اختیار افرادی از یک جناح سیاسی که از قضا ناکاربلدترین نیز هستند، نمیافتد. اتفاق دوم باید در سیاست خارجی رخ دهد و تعادل به این متغیر برگردد. نمیتوان با یک گروه از نیرومندترین کشورها که میتوانند سرمایه و تکنولوژی و تخصص به ایران بیاورند و ثروتهای فروخفته در دل زمین و دریاها را به درآمد تبدیل کنند، تا ابد قهر بود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد