19 - 01 - 2022
رنج بیپایان بورس
زینب مختاری- بازار سرمایه ایران حالا ۱۸ ماه است در باتلاقی فرو رفته که ناترازی بودجه دولتهای دوازدهم و سیزدهم آن را رقم زده است. اگرچه ریشه این وضعیت نابسامان را باید در سیاستهای دولت پیشین جستوجو کرد اما دولت جدید نیز طی ماههای گذشته نشان داده است، حمایت از بازار سرمایه و رفع موانع سرمایهگذاری در این بازار تنها سخنی بوده که بر زبان رانده شده و عملا تحولی در شرایط بازار ایجاد نکرده است. این در حالی است که رییسجمهوری، بورس را اولویت نخست دولت سیزدهم اعلام کرده و وعده داده بود به طور جدی مشکلات بازار سرمایه در دولت جدید پیگیری شود. در همین حال اگرچه ستاد اقتصادی دولت هم پس از افزایش اعتراضات نسبت به عملکرد منفی وزیر اقتصاد و زنگ خطر استیضاح خاندوزی، بستهای ۱۰بندی را تحت عنوان «حمایت از بازار سرمایه» به تصویب رساند اما انتشار این خبر هم نتوانست بازار را به شرایط متعادل بازگرداند. اهالی بازار به این باور رسیدهاند که طی مدت اخیر دولت و مجلس بیش از آنکه اقداماتی عینی و عملی در راستای بهبود متغیرهای اثرگذار بر بازار سرمایه صورت دهند، به برگزاری جلساتی پرداختهاند که گاه حتی درز اظهارات مسوولان از این جلسات هم حاشیهساز شده و اثر منفی بیشتری را به بازار سرمایه تحمیل کرده است. در این میان تحلیلگران بازار سرمایه عنوان میکنند بهتر است دولت به جای تکاپویهای رسانهای تحت عنوان حمایت از بازار سرمایه، شرایط کلی اقتصاد را در مسیر صحیح قرار دهد و هدایت کند تا از این طریق، راه برای بهبود وضعیت بورس و بازگشت سرمایهگذاران به این بازار هموار شود.
احسان خاندوزی وزیر اقتصاد به تازگی اظهار کرده که وضعیت بازار سرمایه در شرایط آغاز به کار دولت در شهریورماه بسیار غیرقابل تصور بوده است. او در حالی عنوان کرده است «برای هر کدام از سهامداران و مردم و در نهایت برای اقتصاد ملی و برای ماههای آینده چشمانداز امیدبخشی را خواهیم داشت» که پیش از سکانداری وزارت اقتصاد بارها نسخههای متنوعی برای بهبود وضعیت بورس و بازاری ارائه داده بود که با مشاهده وضعیت آن در شهریورماه سالجاری غافلگیر شده است! در همین حال به تازگی فیلمی از مباحثه محمدرضا پورابراهیمی رییس کمیسیون اقتصادی مجلس و مجید عشقی رییس سازمان بورس در رسانهها منتشر شده که حاکی از دیدگاه نامبارک متولی بازار سرمایه نسبت به تعداد و میزان زیان ذینفعان بازار سرمایه است. بدین ترتیب در حالی که دولت جدید اعلام کرده بود که نجات بازار سرمایه یکی از اصلیترین اولویتها خواهد بود اما اکنون انتشار مباحثات پشتپرده مسوولان سازمان بورس و اظهارات اخیر خاندوزی نشان از دیدگاه ناآگاهانه و اشتباه دولت نسبت به بازار سرمایه دارد، به نحوی که اکنون اهالی بازار سرمایه را نسبت به تحولات جدی در مورد متغیرهای اثرگذار در بازار سرمایه و حمایت واقعی از بازار با تردید مواجه کرده است. بر همین اساس بازار سرمایه روز گذشته نیز با ریزش ۳۰ هزار واحدی شاخص کل بورس و و عقبگرد هشت هزار واحدی شاخص هموزن روبهرو بود.
مسیر ناهموار دولت
اهالی بازار سرمایه به این باور رسیدهاند که حتی دولت جدید نیز به رغم شعارهای متنوع در حمایت از بازار سرمایه عملا اهمیتی برای بازار و ذینفعان آن قائل نیست.
در این میان برخی عنوان میکنند در بحبوحه مشکلات اقتصادی و کمبود منابع مالی، اولویت دولت، تامین حوزههای دیگری است. برخی نیز بر این باورند که دولت عملا برنامهای برای حمایت از بازار سرمایه در دست ندارد و سوار بر موج اعتراضات نسبت به تصمیمهای خلقالساعه اقتصادی، گاه برخی موارد را نیز از تصویب میگذراند که برخی از آنها در عمل قابلیت اجرایی ندارند. در همین حال طیف دیگری عطای حمایت دولت را به لقای دخالتها و بهرهبرداریهای آتی در بازار سرمایه بخشیدهاند و هرگونه حمایت را تنها به معنای عدم دخالت میپذیرند. در این میان همچنین برخی دیگر از کارشناسان بر این باورند که دولت در عمل نخواهد توانست برنامهای را تحت عنوان حمایت از بازار سرمایه به سرانجام برساند چراکه بازار سرمایه به دلیل ارتباط تنگاتنگ به تمامی بخشهای اقتصادی کشور، به شدت از روند کلی اقتصاد متاثر است و مادامی که شرایط اقتصادی کشور مشکلات را از سر نگذراند، بازار سرمایه نیز به مدار تعادلی باز نخواهد گشت. بر همین اساس انتظار ورود نقدینگی تازه به بازار، خروج پولهای پارکشده به سمت سرمایهگذاری در سهام، بازگشت اعتماد سرمایهگذاران، رونق معاملات، رشد شاخصها و مواردی از این دست در کوتاهمدت، انتظاری بیهوده و بینتیجه است که تنها در صورتی وجهه عینی خواهد یافت که دولت سیگنالهایی از اقدامات موثر اقتصادی و گشایش در امور کشور را ارسال کند.
نقشه راه بهبود وضعیت بازار سرمایه
پیمان مولوی*- اگر نخواهیم پوپولیستی و ذینفعانه صحبت کنیم باید بدانیم که مسالهای به نام «حمایت» از بازار سرمایه یا بازارهای طلا، مسکن، ارز و… در جهان بیمعنی و مضحک است. این دست از اظهارات و اقدامات ناشی از عدم درک اقتصاد و دیدگاه اشتباهی است که نمیتواند اقتصاد را به صورت یک اکوسیستم کلی ببیند. در واقع این مساله ناشی از عدم آگاهی نسبت به علم اقتصاد است. ما در واقع یک چاره بیشتر نداریم و آن هم رونق اقتصادی کشور است. اگر اقتصاد کشور از لحاظ کمی و کیفی رشد کند و رونق یابد نتیجه آن، رشد بازار سرمایه خواهد بود. در واقع تمامی بازارها خود را با رشد اقتصادی هماهنگ خواهند کرد. اما آنچه به عنوان حمایت از بازار سرمایه در حال حاضر گریبان اقتصاد را گرفته است، از زمانی آغاز شد که همه مسوولان تمامی مردم را دعوت میکردند در بازاری مانند بازار سرمایه شرکت کنند و ریسک این بازار را بسیار کم نشان میدادند. خروجی این رویکرد وضعیت فعلی است که افراد زیادی تا ۸۰ درصد از سرمایه خود را نیز از دست دادهاند. حالا برای جبران این مافات، انواع روشها، طرحها و مدلها در اقتصاد ایران ارائه میشوند تا وضعیت را بهبود بخشند. اما وضعیت تنها در صورتی بهبود مییابد که شاهد اخبار مثبت در باب اقتصاد ایران باشیم. گفتن این سخن سخت است اما واقعیت این است که تنها در این صورت بازار سرمایه بهبود مییابد نه با «حمایت». در این میان اگر بخواهیم حمایت از بورس را تحت این عنوان که بازار سرمایه چه زمانی میتواند رونق یابد تشریح کنیم، باید تاکید کرد، حمایت در این معنا خلاصه میشود که نخست رشد اقتصادی ایجاد شود و دوم اقتصاد دستوری، شرکتها را از قید و بند رها کند و قیمتگذاری دستوری و فشار از بالا برای تکرار این شیوه منتفی شود. تمامی این موارد در کنار شفافیت که باید در کل اقتصاد ایران جاری و ساری باشد میتواند به بورس کمک کند. نکته مهم دیگر این است که باید ریسکهای اقتصاد ایران کاهش یابد تا مردم این احساس را داشته باشند که بازار سرمایه هم محل مناسبی برای سرمایهگذاری است. بازار سرمایهای که در حال حاضر ارزش آن پنج هزار و ۱۰۰ هزار میلیارد تومان شده است، از یک سری افراد حقیقی، شرکتهای سرمایهگذاری، تامین سرمایهها و ارکان متعدد دیگری تشکیل شده است که چشماندازهای آنان در اقتصاد بر اساس تفاوت صنایع متفاوت است. اکنون برای ایجاد تغییر در وضعیت اقتصاد، مذاکرات وین پیشرو است که اظهارنظرهای متعددی درباره آثار آن مطرح میشود. به صورت کلی میتوان گفت همان گونه که اغلب فعالان حرفهای بازار عقیده دارند، در صورت به نتیجه رسیدن مذاکرات وین به سرعت شاهد کاهش نرخ دلار خواهیم بود که این ارز را احتمالا در محدوده ۲۵ هزار تومان قرار میدهد. این پیشبینی باعث میشود تا حدی بازار دست به عصا حرکت کند؛ در صورتی که مدتی است شاهد آن هستیم که فاصله نرخ نیمایی و آزاد دلار در حال کاهش است. بر همین اساس به باور من فشار نوسان نرخ دلار بر بازار سرمایه کوتاهمدت خواهد بود. مساله دیگر اینکه هر مذاکرهای که در نتایج خود سبب شود تحریمها مدتی از اقتصاد ایران برداشته شود و به دانش و تکنولوژی اجازه ورود به کشور را دهد، حتما بازار سرمایه و شرکتهایی که در این بازار هستند نظیر پتروشیمیها و فولادیها را تحت تاثیر مثبت قرار خواهد داد؛ به نحوی که میتوانند برنامههای توسعه جدید را پیادهسازی کرده، سرمایهگذاریهای جدیدی انجام دهند و شرکای تازهای بیابند. البته به شرط آنکه برجام یک پروسه کوتاهمدت یکساله نباشد بلکه به طور بلندمدت بتوان در مورد آن فکر کرد. اما همه اینها اگر است و اگر به معنای ریسک است؛ یعنی در صورتی که این اگرها رخ ندهد شرایط بدتر میشود. در واقع باید تاکید کرد ایجاد این دوقطبی که در صورت توافق در مذاکرات وین بورس نابود خواهد شد، گزاره غلطی است. در هر کشوری رشد GDP، موجب میشود بازار سرمایه هم رشد کند. البته انتظار اینکه سال ۹۹ تکرار شود را نباید داشت و جبران زیان این سال هم زمانبر خواهد بود و ممکن است سه تا چهار سال طول بکشد.
* اقتصاددان
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد