شناسه خبر : 169538
3 - 04 - 2021
3 - 04 - 2021
در مواجهه با همهگیری کووید۱۹ خطای اروپا
فاطمه رحیمی- اتحادیه اروپا پس از مواجه شدن با مشکلات جدی در زمینه تامین واکسن مورد نیاز برای ایمنسازی شهروندان خود در برابر ویروس کرونا مورد انتقادهای زیادی قرار گرفت. اتحادیه اروپا در راهبرد خود برای مقابله با بیماری کووید۱۹ بسیار عقب افتاده و آنطور که باید عمل نکرده است. با افزایش آمار مرگومیر و مبتلایان به بیماری کووید در اتحادیه اروپا تنش بر سر توزیع و صادرات واکسنهای کووید بالا گرفته است.
در جریان شیوع ویروس کرونا، برخی اعضای ضعیفتر اتحادیه اروپا، مخصوصا کشورهای اروپای شرقی به وضوح دریافتند که کشورهای قدرتمندتر در اتحادیه اروپا، اهمیتی برای مسائلی مانند توزیع عادلانه واکسن و ماسک در محدوده جغرافیایی و سیاسی اروپای واحد قائل نبوده و صرفا به فکر افزایش قدرت کشورهای متبوع خود از طریق پیشخرید واکسنهای کووید۱۹ هستند. در چنین شرایطی اتحادیه اروپا به جای کانون قدرت، تبدیل به کانون افتراق میان کشورهای مختلف عضو این مجموعه شده است. فروپاشی بنیانهای اروپای واحد مدتهاست آغاز شده و اکنون، در دوران شیوع ویروس کرونا به نقطه اوج خود رسیده است. بیم آن میرود جهان در آینده نه چندان دور با یک اروپای تجزیه شده مواجه شود. هفته نامه اکونومیست در جدیدترین جلد خود به سوءمدیریت اتحادیه اروپا در مواجهه با همهگیری کووید ۱۹ پرداخته است.
به ویرانیای که با بروز بیماری همهگیر کووید۱۹ در جهان ایجاد شده و همچنان معضلی عجیب و غریب است، بنگرید. اتحادیه اروپا که نهادی ثروتمند، از نظر علمی پیشرفته و دارای سیستمهای بهداشتی و رفاهی عالی و یک اجماع سیاسی است و به شدت مراقب شهروندان خود است، با این حال در همهگیر شدن کرونا، زمینگیر شده است.
در جدول مرگ و میرهای بیرحمانه و صریح لیگ اتحادیه اروپا، با ۱۳۸ مرگ ثبت شده در هر ۱۰۰ هزار نفر، در مقایسه با ۱۸۷ مورد در انگلیس و ۱۶۶ مورد در آمریکا، عملکرد چندان بدی نداشته است- گرچه مجارستان، جمهوری چک و بلژیک نسبت به این دو کشور وضعیت بدتری داشتهاند. با این حال، این اتحادیه در چنگال یک موج شرورانه است که توسط یک نوع مرگبار تقویت میشود. این خطرات میزان پایین واکسیناسیون در اروپا را نشان میدهد. به گفته آمار، ۵۸ درصد از بزرگسالان انگلیس دچار علائم هستند، در حالی که ۳۸ درصد آمریکاییها و فقط ۱۴ درصد از شهروندان اتحادیه اروپا در وضعیت مشابهی به سر میبرند. کشورهای اروپایی نیز از نظر اقتصادی در دوران کرونا عقب هستند. در سه ماهه آخر سال ۲۰۲۰ آمریکا با نرخ سالانه ۱/۴ درصد در حال رشد بود. در چین، که ویروس را با شدت و تمامیت سرکوب کرد، رشد ۵/۶ درصد بود. در منطقه یورو اقتصاد هنوز در یک روند نزولی گرفتار شده است. یک سال پیش پدرو سانچز، نخستوزیر اسپانیا، کووید ۱۹ را بدترین بحران اتحادیه اروپا از زمان جنگ جهانی دوم خواند. چگونه پاسخ آن اینقدر اشتباه بوده است؟
بخشی از مشکل اروپا جمعیتشناسی است. جمعیتهای اتحادیه اروپا بر اساس معیارهای جهانی قدیمی هستند و این باعث میشود که بیشتر در معرض این بیماری قرار گیرند. سایر عوامل کمتر درک شده، مانند شهرهای شلوغ، ممکن است اروپاییان را آسیبپذیر کند. تحرک فرامرزی که یکی از دستاوردهای بزرگ اتحادیه اروپا است احتمالا به نفع ویروس بوده و هیچکس نمیخواهد وقتی این بیماری همهگیر کاهش یابد، آن را مهار کند.
اما بخش دیگری از مشکل اروپا سیاست است. ژان مونه، یک دیپلمات فرانسوی که به تاسیس پروژه اروپا کمک کرد، نوشت که «اروپا در بحران جعل خواهد شد». وقتی اوضاع در بدترین حالت است، این کلمات مورد استفاده قرار میگیرند تا نشان دهند که اتحادیه اروپا پیروزی را از آروارههای شکست خواهد ربود. مطمئنا در طول بحران یورو، بانک مرکزی اروپا سرانجام با سیاستهای جدید روز را نجات داد. به همین ترتیب، بحران مهاجرت سال ۲۰۱۵ فرانتکس، نیروی امنیتی مرزی اتحادیه اروپا را بسیار افزایش داد.
جنگ داخلی در یوگسلاوی در دهه ۱۹۹۰ منجر به اعلام این شد که «این ساعت اروپا است». سالها قتل عام به دنبال داشت. به همین ترتیب، تصمیم سال گذشته در مورد مسوولیت خرید و تقسیم واکسن کووید ۱۹ برای ۴۵۰ میلیون نفر به کمیسیون اروپا، یک فاجعه تمامعیار در شانه خالی کردن بوده است.
منطقی بود که تلاشهای تحقیقاتی ۲۷ کشور و بودجه آنها برای پیشخرید واکسنها ایجاد اتحاد کند، درست همانطور که پروژه Warp Speed در آمریکا ۵۰ ایالت را گرد هم آورد. با این حال، بوروکراسی اتحادیه اروپا مذاکرات مربوط به قرارداد را بد مدیریت کرد، شاید به این دلیل که دولتهای ملی به طور کلی بر بهداشت عمومی نظارت میکنند. این پروژه عمدتا توسط رییس کمیسیون، اورسولا فون در لاین اداره میشد که با خوشحالی تصمیم به گسترش امپراتوری خود را «داستان موفقیت اروپا» خواند.
تیم او بیش از حد روی قیمت و بسیار کم روی امنیت تامین تمرکز داشتند. اگر واکسنها صدمهای وارد کنند، آنها بیهوده مسوولیت آن را بر عهده گرفتهاند. اروپا در تعطیلات ماه آگوست دچار تردید و دو دلی شد. به نظر میرسید جعل اتحادیهای که هرچه بیشتر به هم نزدیک میشود، جایزه واقعی و وظیفه اجرای واکسیناسیون در یک نمایشگاه جانبی است. مشاجرات بعدی، امتیازگیری و محاصره خطرناک صادرات واکسن برای تضعیف ایمان به واکسیناسیون بیشتر از بازگرداندن اعتبار کمیسیون بوده است. اگر خانم فون در لاین هنوز عضوی از یک دولت ملی بود، ادامه کار و حضورش در سمت خود بسیار متزلزل میشد.
اروپا از نظر اقتصادی نیز کوتاهی کرده است. مجددا، با ایجاد یک ابزار گوشتی جدید معروف به صندوق نسل بعدی اتحادیه اروپا یا ngeu، از همهگیری برای پیشرفت نهادی استفاده کرده است. ارزش ۷۵۰ میلیارد یورو (۸۸۰ میلیارد دلار)، این هدف عمدتا برای کشورهای ضعیف تر است که بیشتر به آن نیاز دارند. بیش از نیمی از این پول، کمکهای بلاعوض است و نه وام، که اثر آن را بر بدهی ملی کاهش میدهد. همچنین با افزایش بدهی که اتحادیه در کل مسوولیت مشترک آن را دارد، پرداخت میشود. این مورد استقبال است، زیرا مکانیسمی ایجاد میکند که ارتباط بین جمع آوری پول و اعتبار دولتهای ملی را قطع میکند. در بحرانهای آینده که میتواند کشورهای منطقه یورو را از فرار سرمایه محافظت کند.
مانند واکسنها، پیروزی در ایجاد صندوق نسل بعدی اتحادیه اروپا اجرای آهسته آن را نفی میکند. اولین پول هنوز ماهها از پرداخت آن باقی مانده است، زیرا کشورهای عضو بابت کمیسیون برنامههای جداگانه خود را لغو میکنند. تا پایان سال آینده، فقط یکچهارم بودجه صندوق پرداخت میشود.
این عدم فوریت علامت یک مشکل بسیار بزرگتر است: نادیده گرفتن سلامت زمینهای اقتصاد اروپا. بودجه اتحادیه اروپا حتی با پول جدید خود، در دوره مالی هفت ساله آینده، فقط دو درصد از تولید ناخالص داخلی را تشکیل میدهد. در سطح ملی، جایی که دولتها معمولا حدود ۴۰ درصد از تولید ناخالص داخلی را خرج میکنند، اروپاییان به طور مقصر بسیار محتاطانه عمل کردهاند.
عواقب آن عمیق خواهد بود. انتظار میرود تا پایان سال ۲۰۲۲، رشد اقتصاد آمریکا شش درصد بیشتر از سال ۲۰۱۹ باشد. در مقابل، بعید است میزان تولید اروپا بیش از قبل از همهگیری باشد. درست است که بسته محرک اقتصادی ۹/۱ میلیارد دلاری جو بایدن پس از نزدیک به چهار میلیارد دلار در دوره ترامپ، باعث گرم شدن بیش از حد اقتصاد میشود، اما اروپا در آن طرف دیگر قرار دارد. کسری بودجه این کشور برای سال ۲۰۲۱ شاید نیمی از آنچه آمریکا برنامه ریزی کرده است، باشد. پس از ترکیب بحران مالی و کووید ۱۹، تولید اتحادیه اروپا ۲۰ درصد یا سه میلیارد یورو کمتر از زمانی خواهد بود که رشد خود را در سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۰ حفظ کرده بود. اتحادیه اروپا قوانین مالی محدود کننده کسری بودجه خود را به حالت تعلیق درآورده است. به لطف بخشی از فعالیت پولی بانک مرکزی اروپا، دولتهای اروپایی فضای مالی لازم برای انجام کارهای بیشتر را دارند. آنها باید از آن استفاده کنند.
اتحادیه از همیشه کوچکتر
اروپا میتواند از این واقعیت که برنامه واکسیناسیون را در تابستان جبران کند، آسوده باشد. در سراسر قاره، اروپاگریزی در طی همهگیرى رو به زوال است و سیاستمدارانى که قبلا بر جدایی از این اتحادیه تاکید میکردند، مانند ماتئو سالوینی یا مارین لوپن، اکنون لحن خود را تغییر دادهاند. اما به طور اجتنابناپذیری، اتحادیه اروپا از چین و آمریکا عقب است زیرا نتوانسته با هر بحران متوالی به طور شایستهای کنار بیاید. در دنیایی خطرناک و ناپایدار، این عادت است که باید تغییر کند.
در جریان شیوع ویروس کرونا، برخی اعضای ضعیفتر اتحادیه اروپا، مخصوصا کشورهای اروپای شرقی به وضوح دریافتند که کشورهای قدرتمندتر در اتحادیه اروپا، اهمیتی برای مسائلی مانند توزیع عادلانه واکسن و ماسک در محدوده جغرافیایی و سیاسی اروپای واحد قائل نبوده و صرفا به فکر افزایش قدرت کشورهای متبوع خود از طریق پیشخرید واکسنهای کووید۱۹ هستند. در چنین شرایطی اتحادیه اروپا به جای کانون قدرت، تبدیل به کانون افتراق میان کشورهای مختلف عضو این مجموعه شده است. فروپاشی بنیانهای اروپای واحد مدتهاست آغاز شده و اکنون، در دوران شیوع ویروس کرونا به نقطه اوج خود رسیده است. بیم آن میرود جهان در آینده نه چندان دور با یک اروپای تجزیه شده مواجه شود. هفته نامه اکونومیست در جدیدترین جلد خود به سوءمدیریت اتحادیه اروپا در مواجهه با همهگیری کووید ۱۹ پرداخته است.
به ویرانیای که با بروز بیماری همهگیر کووید۱۹ در جهان ایجاد شده و همچنان معضلی عجیب و غریب است، بنگرید. اتحادیه اروپا که نهادی ثروتمند، از نظر علمی پیشرفته و دارای سیستمهای بهداشتی و رفاهی عالی و یک اجماع سیاسی است و به شدت مراقب شهروندان خود است، با این حال در همهگیر شدن کرونا، زمینگیر شده است.
در جدول مرگ و میرهای بیرحمانه و صریح لیگ اتحادیه اروپا، با ۱۳۸ مرگ ثبت شده در هر ۱۰۰ هزار نفر، در مقایسه با ۱۸۷ مورد در انگلیس و ۱۶۶ مورد در آمریکا، عملکرد چندان بدی نداشته است- گرچه مجارستان، جمهوری چک و بلژیک نسبت به این دو کشور وضعیت بدتری داشتهاند. با این حال، این اتحادیه در چنگال یک موج شرورانه است که توسط یک نوع مرگبار تقویت میشود. این خطرات میزان پایین واکسیناسیون در اروپا را نشان میدهد. به گفته آمار، ۵۸ درصد از بزرگسالان انگلیس دچار علائم هستند، در حالی که ۳۸ درصد آمریکاییها و فقط ۱۴ درصد از شهروندان اتحادیه اروپا در وضعیت مشابهی به سر میبرند. کشورهای اروپایی نیز از نظر اقتصادی در دوران کرونا عقب هستند. در سه ماهه آخر سال ۲۰۲۰ آمریکا با نرخ سالانه ۱/۴ درصد در حال رشد بود. در چین، که ویروس را با شدت و تمامیت سرکوب کرد، رشد ۵/۶ درصد بود. در منطقه یورو اقتصاد هنوز در یک روند نزولی گرفتار شده است. یک سال پیش پدرو سانچز، نخستوزیر اسپانیا، کووید ۱۹ را بدترین بحران اتحادیه اروپا از زمان جنگ جهانی دوم خواند. چگونه پاسخ آن اینقدر اشتباه بوده است؟
بخشی از مشکل اروپا جمعیتشناسی است. جمعیتهای اتحادیه اروپا بر اساس معیارهای جهانی قدیمی هستند و این باعث میشود که بیشتر در معرض این بیماری قرار گیرند. سایر عوامل کمتر درک شده، مانند شهرهای شلوغ، ممکن است اروپاییان را آسیبپذیر کند. تحرک فرامرزی که یکی از دستاوردهای بزرگ اتحادیه اروپا است احتمالا به نفع ویروس بوده و هیچکس نمیخواهد وقتی این بیماری همهگیر کاهش یابد، آن را مهار کند.
اما بخش دیگری از مشکل اروپا سیاست است. ژان مونه، یک دیپلمات فرانسوی که به تاسیس پروژه اروپا کمک کرد، نوشت که «اروپا در بحران جعل خواهد شد». وقتی اوضاع در بدترین حالت است، این کلمات مورد استفاده قرار میگیرند تا نشان دهند که اتحادیه اروپا پیروزی را از آروارههای شکست خواهد ربود. مطمئنا در طول بحران یورو، بانک مرکزی اروپا سرانجام با سیاستهای جدید روز را نجات داد. به همین ترتیب، بحران مهاجرت سال ۲۰۱۵ فرانتکس، نیروی امنیتی مرزی اتحادیه اروپا را بسیار افزایش داد.
جنگ داخلی در یوگسلاوی در دهه ۱۹۹۰ منجر به اعلام این شد که «این ساعت اروپا است». سالها قتل عام به دنبال داشت. به همین ترتیب، تصمیم سال گذشته در مورد مسوولیت خرید و تقسیم واکسن کووید ۱۹ برای ۴۵۰ میلیون نفر به کمیسیون اروپا، یک فاجعه تمامعیار در شانه خالی کردن بوده است.
منطقی بود که تلاشهای تحقیقاتی ۲۷ کشور و بودجه آنها برای پیشخرید واکسنها ایجاد اتحاد کند، درست همانطور که پروژه Warp Speed در آمریکا ۵۰ ایالت را گرد هم آورد. با این حال، بوروکراسی اتحادیه اروپا مذاکرات مربوط به قرارداد را بد مدیریت کرد، شاید به این دلیل که دولتهای ملی به طور کلی بر بهداشت عمومی نظارت میکنند. این پروژه عمدتا توسط رییس کمیسیون، اورسولا فون در لاین اداره میشد که با خوشحالی تصمیم به گسترش امپراتوری خود را «داستان موفقیت اروپا» خواند.
تیم او بیش از حد روی قیمت و بسیار کم روی امنیت تامین تمرکز داشتند. اگر واکسنها صدمهای وارد کنند، آنها بیهوده مسوولیت آن را بر عهده گرفتهاند. اروپا در تعطیلات ماه آگوست دچار تردید و دو دلی شد. به نظر میرسید جعل اتحادیهای که هرچه بیشتر به هم نزدیک میشود، جایزه واقعی و وظیفه اجرای واکسیناسیون در یک نمایشگاه جانبی است. مشاجرات بعدی، امتیازگیری و محاصره خطرناک صادرات واکسن برای تضعیف ایمان به واکسیناسیون بیشتر از بازگرداندن اعتبار کمیسیون بوده است. اگر خانم فون در لاین هنوز عضوی از یک دولت ملی بود، ادامه کار و حضورش در سمت خود بسیار متزلزل میشد.
اروپا از نظر اقتصادی نیز کوتاهی کرده است. مجددا، با ایجاد یک ابزار گوشتی جدید معروف به صندوق نسل بعدی اتحادیه اروپا یا ngeu، از همهگیری برای پیشرفت نهادی استفاده کرده است. ارزش ۷۵۰ میلیارد یورو (۸۸۰ میلیارد دلار)، این هدف عمدتا برای کشورهای ضعیف تر است که بیشتر به آن نیاز دارند. بیش از نیمی از این پول، کمکهای بلاعوض است و نه وام، که اثر آن را بر بدهی ملی کاهش میدهد. همچنین با افزایش بدهی که اتحادیه در کل مسوولیت مشترک آن را دارد، پرداخت میشود. این مورد استقبال است، زیرا مکانیسمی ایجاد میکند که ارتباط بین جمع آوری پول و اعتبار دولتهای ملی را قطع میکند. در بحرانهای آینده که میتواند کشورهای منطقه یورو را از فرار سرمایه محافظت کند.
مانند واکسنها، پیروزی در ایجاد صندوق نسل بعدی اتحادیه اروپا اجرای آهسته آن را نفی میکند. اولین پول هنوز ماهها از پرداخت آن باقی مانده است، زیرا کشورهای عضو بابت کمیسیون برنامههای جداگانه خود را لغو میکنند. تا پایان سال آینده، فقط یکچهارم بودجه صندوق پرداخت میشود.
این عدم فوریت علامت یک مشکل بسیار بزرگتر است: نادیده گرفتن سلامت زمینهای اقتصاد اروپا. بودجه اتحادیه اروپا حتی با پول جدید خود، در دوره مالی هفت ساله آینده، فقط دو درصد از تولید ناخالص داخلی را تشکیل میدهد. در سطح ملی، جایی که دولتها معمولا حدود ۴۰ درصد از تولید ناخالص داخلی را خرج میکنند، اروپاییان به طور مقصر بسیار محتاطانه عمل کردهاند.
عواقب آن عمیق خواهد بود. انتظار میرود تا پایان سال ۲۰۲۲، رشد اقتصاد آمریکا شش درصد بیشتر از سال ۲۰۱۹ باشد. در مقابل، بعید است میزان تولید اروپا بیش از قبل از همهگیری باشد. درست است که بسته محرک اقتصادی ۹/۱ میلیارد دلاری جو بایدن پس از نزدیک به چهار میلیارد دلار در دوره ترامپ، باعث گرم شدن بیش از حد اقتصاد میشود، اما اروپا در آن طرف دیگر قرار دارد. کسری بودجه این کشور برای سال ۲۰۲۱ شاید نیمی از آنچه آمریکا برنامه ریزی کرده است، باشد. پس از ترکیب بحران مالی و کووید ۱۹، تولید اتحادیه اروپا ۲۰ درصد یا سه میلیارد یورو کمتر از زمانی خواهد بود که رشد خود را در سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۰ حفظ کرده بود. اتحادیه اروپا قوانین مالی محدود کننده کسری بودجه خود را به حالت تعلیق درآورده است. به لطف بخشی از فعالیت پولی بانک مرکزی اروپا، دولتهای اروپایی فضای مالی لازم برای انجام کارهای بیشتر را دارند. آنها باید از آن استفاده کنند.
اتحادیه از همیشه کوچکتر
اروپا میتواند از این واقعیت که برنامه واکسیناسیون را در تابستان جبران کند، آسوده باشد. در سراسر قاره، اروپاگریزی در طی همهگیرى رو به زوال است و سیاستمدارانى که قبلا بر جدایی از این اتحادیه تاکید میکردند، مانند ماتئو سالوینی یا مارین لوپن، اکنون لحن خود را تغییر دادهاند. اما به طور اجتنابناپذیری، اتحادیه اروپا از چین و آمریکا عقب است زیرا نتوانسته با هر بحران متوالی به طور شایستهای کنار بیاید. در دنیایی خطرناک و ناپایدار، این عادت است که باید تغییر کند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد