16 - 10 - 2023
درسهای داریوش مهرجویی به سینماگران
جایگاه داریوش مهرجویی به عنوان سینماگری مولف، با بیش از ۵ دهه سابقه فیلمسازی، از وی کارگردانی با شرایطی خاص در تاریخ سینمای ایران ساخته است. در روزگاری که فیلمهای رقص و آواز، بیشترین میزان تولیدات سالانه سینمای پیش از انقلاب را شامل میشد و گیشه، دربست در اختیار این فیلمها و آثار خارجی بود، کارگردانی چون داریوش مهرجویی با «الماس ۳۳» در سال ۴۶ ظهور میکند؛ کارگردانی که آگاهانه در آمریکا فلسفه خوانده بود و با همان نگرش، به سینما ورود کرد. خلاء چنین نگاهی در سینمای آن سالها، جریانی را در میان فیلمفارسیهای آن سالها به راه انداخت و طیف روشنفکر جامعه را با خود همراه کرد.نکته قابلتوجه آنکه، مهرجویی در حالی قدم در این مسیر نهاد که میدانست ساخت فیلمهایی از جنس «گاو»، قطعا گیشه فیلمفارسیهای آن سالها را ندارد. گستردگی و گیرایی این نگاه جدید تا جایی بود که علاوه بر طیف تحصیلکرده، روشنفکر و دوستدار دانایی آن سالهای ایران، شخصیتهای سیاسی چون امام خمینی (ره) نیز نگاهی مثبت به این جریان سینمایی داشتند و حتی فیلمی مانند «گاو» را ستودند. این ستایش، علاوه بر مخاطبان هدفی که عنوان شد، سیاسیونی از داخل بدنه رژیم پهلوی را شامل میشد و این یعنی آنکه مهرجویی در نخستین گامها و مشق خود در سینما توانسته بود علاوه بر مخاطبان مردمی، تحسین سیاسیونی از هر دو طیف شاهنشاهی و انقلابی را با خود همراه کند که یک اتفاق کمنظیر در تاریخ سینمای پیش از انقلاب ایران به حساب میآید. مهرجویی به لحاظ اخلاقی نیز هنرمند درخوری محسوب میشود.
با آنکه شخصیتی شوخ و طناز برای دوستانش داشت، اما هیچگاه از دایره منطق ولو در بیان سلایق و ایدهآلهایش، خارج نشد. تمام تمرکز خود را روی سینمایش گذاشت و هیچگاه دستاویز حواشی قرار نگرفت. کارگردانی که از دهه ۴۰ به شکلی حرفهای در سینمای ایران حضور داشت، در تمام این سالها، هیچگاه اظهارنظر نسنجیده سیاسی انجام نداد. به همین دلیل، هیچ جناح سیاسی خارجنشینی نتوانست او را مصادره کند. در بزنگاههای سیاسی نیز تامل و رفتار به دور از هیجان او، میتواند درس بزرگ و خوبی برای هنرمندان سرزمین باشد.مهرجویی در تمام آثار خود، خانواده را رکن ساختار محتوایی خود قلمداد کرد و هیچگاه به جریانی نرسید که بخواهد خدشهای بر ساحت خانواده وارد کند. این تقدس محسوس، در زیرلایه، شالوده روایی کارهایش شد و قهرمانش را برای حفظ آن، به جنگهای فرسایشی واداشت تا نشان دهد خانواده، آرمانی است که از مشحسن و عباس آقا تا حمید هامون، حسام و آقاجون برای حفظ آن در تقلا شدند و آنها بودند که برای حفظ این مهم باید میجنگیدند، خود را تغییر میدادند و کیان را به دست میآوردند. بنابراین سنگواره اصلی سینمای مهرجویی، بیش از قهرمان، خانواده بود و قهرمان در مواجهه با جریان خانوادگی، هویت مییافت و به عنصری محبوب برای مخاطبش تبدیل میشد. داریوش مهرجویی یا به قول خسرو شکیبایی، آقای مهرجویی- که هیچوقت نام مهرجویی را بدون پیشوند آقا نمیآورد- نمونه خوب، درست و سالمی برای سینماگران کشور است که هم در فرآیند تولید و هم در زندگی شخصی میتوانند به این مشی حرفهای ورود کنند و به مانند این هنرمند سرشناس، سینما را به حاشیه و مسائل فرعی دیگر ترجیح نداده و همواره به کاوش در بطن مفهوم، هستی و جریان سیال زندگی مشغول باشند. جسم مهرجویی اگر امروز در کنار ما نیست، منش، رفتار و روحیه متعالی کاری او در برابر دیدگان تاریخ است و این ارزش، باید توسط هنرمندان و اهالی فرهنگ این سرزمین، قدر دانسته شده و متکثر شود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد